امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)

79,500 تومان

تا نيمه‌ي کتاب گمان مي‌کردم با داستاني بچگانه و شيرين درباره‌ي پدري شيدا روبه‌رويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيري‌ها که برايم در چنته نداشت!… اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان ??? نفري که نوبل [
باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، ????

امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است… اما به‌خوبي چيره‌دستي نويسنده را نشان مي‌دهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانه‌هاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هسته‌ي داستان را تشکيل مي‌دهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جدايي‌ناپذيرند و اجتناب‌ناپذير… جالب است که تأثيرگذارترين جمله‌ي کتاب مربوط به رابطه‌‌ي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطه‌ي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطه‌‌اي سرد و دور به رابطه‌اي نرم و شيرين تبديل مي‌کند:

«يان ديوانه نيست، اما خداوند پرده‌اي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايه‌ي شکرگزاري است.»

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)

نویسنده سلما لاگرلوف
مترجم مرجان رضایی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 248
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1400
شابک 9789642135004
توضیحات تکمیلی
وزن 0.219 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ژاک دریدا

6,500 تومان
ژاک دریدا نویسنده نیکلاس رویل مترجم پویا ایمانی نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 288 قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)

بعد از پایان

135,000 تومان
رمان «بعد از پایان» نوشته ی «فریبا وفی» داستان نویس معاصر است. او در این اثر داستان زندگی، دغدغه ها و مسایل اجتماعی زنان امروز جامعه همچون مهاجرت و روابط آدم ها با یکدیگر را توصیف می کند.

گزیده اشعار حسین منزوی

275,000 تومان
معرفی کتاب گزیده اشعار حسین منزوی منزوى چندان در قيد و بند حفظ ظاهر نبود، وقتى محمدعلى بهمنى دوست شاعرش زبان به نصيحت دوستانه‌اى مى‌گشايد شايد او اندكى متنبه شده و به راه آيد، به وى پاسخى رندانه مى‌دهد: «در نيم قرن ديگر، حتى زودتر، هيچ‌كس نمى‌پرسد منزوى يا بهمنى چگونه زندگى مى‌كرد، سير بود يا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه مى‌كنند.» شعر منزوى برآمده از نحوه سلوك او با زندگى بود، جوشيده از عواطف و احساسات رقيق، همان‌هايى كه رشته زندگى‌اش را از هم گسيخت. شعر كمتر شاعرى به حد حسين منزوى ناشى از دغدغه‌ها و فراز و فرودهاى زيستى شاعر است، زندگى‌اش سلسله‌اى از ناكامى‌ها و نامرادى‌ها است و همواره درگير روزمرگى‌هاى جارى زندگى بود، اما دغدغه اصلى‌اش يعنى خلق آثارى ماندگار هيچ‌گاه از ذهنش حتى در اوج درماندگى‌ها به در نرفت. تصويرى كه به ويژه در ساليان پايانى عمرش از او در ذهن‌ها مانده، مردى آشفته حال و پريشان و از هم گسيخته بود كه هيچ قرابتى با وجه هنرمندانه او نداشت، بهترين وصف حالش از زبان خودش مى‌باشد : مرا نديده بگيريد و بگذريد از من         كه جز ملال نصيبى نمى‌بريد از من زمين سوخته‌ام. نااميد و بى‌بركت         كه جز مراتع نفرت نمى‌چريد از من

کتاب مرگ کسب و کار من است

395,000 تومان
معرفی کتاب مرگ کسب و کار من است کتاب مرگ کسب و کار من است، رمانی نوشته ی روبر مرل است که نخستین بار در سال 1952 به انتشار رسید. داستان این رمان در سال 1913 و در زمان سیزده سالگی رودولف لانگ آغاز می شود. پدر و مادرش او را به شکلی افراطی تحت تعلیم آموزه های مسیحیت کاتولیک قرار می دهند که به هیچ وجه دلخواه و مطلوب رودولف نیست. پدر رودولف، که شخصیتی بی ثبات است و با پسرش رابطه ای خشک و نه چندان صمیمانه دارد، می خواهد که او یک کشیش شود. اما رودولف لانگ در پانزده سالگی به ارتش می پیوندد و پس از سال ها، به سِمت فرماندهی اردوگاه آشویتس در سال 1943 دست می یابد. آشویتس که در ابتدا اردوگاه کار اجباری است اما پس از مدتی به اردوگاهِ نیستی تبدیل می شود، جایی است که فرآیند آهسته ی ساخت «کارخانه ای برای مرگ» در آن به وقوع می پیوندد. لانگ خیلی سخت کار می کند تا به هدف خود برسد: کشتن هر چه بیشتر دشمنان و خلاص شدن از شر جسدها به بهترین شکل ممکن.

هنر برقراری ارتباط

52,000 تومان
همه ما انسان‌ها نیاز داریم که با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. وقتی تنها می‌شویم دلمان می‌خواهد با کسی صحبت کنیم. چگونه می‌توانید تشخیص بدهید ارتباط سالم چیست و کدام ارتباط سمی است. انرژی تمرکز حواس عاملی ضروری در ارتباط سالم است. تمرکز حواس ایجاب می‌کند قضاوت را رها کنیم و از تنفس و بدنمان آگاه باشیم و به آنچه در اطرافمان می‌گذرد توجه کامل داشته باشیم. این امر کمکتان می‌کند دریابید آیا فکری که تازه ارائه کرده‌اید سالم یا ناسالم، دوستانه یا غیر دوستانه است. وقتی به حرف‌هایی که دیگران می‌زنند گوش می‌کنید، دارید آن مواد سمی را مصرف می‌کنید. به همین دلیل است که تمرکز حواس در صحبت کردن و همین طور گوش کردن بسیار مهم است. اجتناب از گفتگوهای سمی ممکن است دشوار باشد، بخصوص در محل کار. اگر با چنین مشکلی روبرو هستید، مواظب باشید. باید آگاه و محتاط باشید تا این نوع درد و رنج‌ها را جذب نکنید. شما باید با انرژی همدلی از خودتان محافظت کنید. به طوری که وقتی گوش می‌دهید، به جای مصرف مواد سمی، به طور جدی در خودتان همدلی بیشتر ایجاد کنید. وقتی به این شیوه گوش می‌کنید، همدلی از شما محافظت می‌کند و شخص مقابل شما هم کمتر عذاب می‌کشد.

کلکسیون کلاسیک : سفر به مرکز زمین

23,000 تومان
توضیح کتاب : رمان سفر به مرکز زمین، اثر ژول ورن بوده و ماجرای سفر یک پرفسور آلمانی به نام اوتو لیدن‌براک به همراه برادرزاده‌اش را نقل می‌کند. آن دو بعد از رمزگشایی کتابی 700 ساله به زبان رومی در می‌یابند که می‌شود از دهانه آتشفشان به مرکز زمین رسید. آن‌ها با کمک یک راهنما به نام هانس این سفر را آغاز می‌کنند. از دهانه آتشفشان در روز و ساعتی معین پایین می‌روند، دایناسورها و حیوانات ماقبل تاریخ را میبینند و با خطراتی مواجه می‌شود و سرانجام هنگام بیرون آمدن ... اکنون که به رخدادهای آن روز پرحادثه فکر می‌کنم، سخت می‌توانم واقعیت ماجراجویی‌هایم را باور کنم، ماجراجویی‌هایی شگفت‌انگیز که وقتی یادشان می‌افتم، بهت زده می‌مانم. عمویم مردی آلمانی بود که با خاله‌ام، زنی انگلیسی، ازدواج کرد. عمو که به خواهرزاده‌ی یتیم و بی‌پدرش بسیار وابسته بود، من را دعوت کرد تا در خانه‌اش در سرزمین پدری، زیرنظر خودش مطالعه و تحقیق کنم. خانه در شهری بزرگ بنا شده بود و عمویم، استاد فلسفه، شیمی، زمین‌شناسی، کانی‌شناسی و علوم دیگر بود. یک روز که در آزمایشگاه وقت می‌گذراندم و عمویم خانه نبود، ناگهان احساس کردم باید بافت‌های بدنم را بازسازی کنم، یعنی گرسنه‌ام شد. می‌خواستم بروم سراغ آشپز فرانسوی‌مان که عمویم، پروفسور لیدنبروک، ناگهان در خانه را باز کرد و با عجله از پله‌ها آمد بالا. - اَکسِل ... اکسل ... اکسل... - با عجله راه افتادم، اما پیش از آنکه به اتاقش برسم، در حالی که پله‌ها را سه‌تا‌یکی می‌پریدم، پای راستش را محکم روی زمین کوبید: «اکسل ...» و با لحنی سراسیمه گفت: «داری می‌آیی بالا؟»