


انسان مسئلهگون
95,000 تومان
گابریل مارسل (١٨٨٩- ١٩٧٣) یکی از نامدارترین فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم محسوب میشود، هر چند که خودش بیشتر مایل است که او را فیلسوفی «نوسقراطی» بخوانند. پیش از این تنها کتابهای فلسفه اگزیستانسیالیسم و تئاتر و دین او به فارسی ترجمه شده و از میان کتابهایی هم که در باره اندیشه او نوشتهاند کتاب خواندنی گابریل مارسل نوشته سم کین به فارسی برگردانده شده است. انسان مسئله گون یکی از آثار برجستۀ گابریل مارسل ، فیلسوف مسیحی فرانسوی است که در آن برخی از مضامین مهم فلسفههای اگزیستانسیالیستی را میتوان مشاهده کرد. کتاب از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول حال و روز انسان امروز را وصف میکند که خود به صورت مسئلهای برای خویش در آمده است – انسانی که ، به تعبیر مارسل، دیگر نمیتواند به راحتی تصویر خود را در آیینۀ درونش بازشناسد. بخش دوم به موضوعی میپردازد که بسیاری از متفکران گذشته و حال به نوعی دلمشغول آن بودهاند: «تشویش بشری». مارسل میکوشد با مرور اندیشههای متفکرانی همچون رواقیون، آگوستین، پاسکال، کی یرکگور، نیچه، هایدگر، سارتر، گوته و ژید در بارۀ تشویش و نیز آنچه در متون مقدس مسیحی در این باره آمده است پرتوی بر موضوعی بیندازد که از نگاه بسیاری از متفکران اگزیستانسیالیست یکی از وجوه مهم وضعیت بشری است. او به شرح اندیشههای این متفکران بسنده نمیکند و از آنجا که فیلسوف است ملاحظات خود را نیز در ضمن بررسی این اندیشه ها بیان می کند.
در انبار موجود نمی باشد
نویسنده | گابریل مارسل |
مترجم | بیتا شمسینی |
نوبت چاپ | ٣ |
تعداد صفحات | ١٦٠ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٨٨ |
موضوع | – |
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | 200 گرم |
شابک | 9789643117481 |
وزن | 0.2 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: samanehfathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
رسالهای درباره حکومت
معرفی کتاب رسالهای درباره حکومت
رسالهای درباره حکومت - انتشارات نی
دفتر طراحی 140 برگ
پنلوپه (۶۲) (نمایشنامه)
معرفی کتاب پنلوپه (۶۲) (نمایشنامه)
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.● عزیز دلم، تو صبح و ظهر و شب به او عشق ورزیدهای. حرف که میزد، دوستش داشتی؛ ساکت میماند، دوستش داشتی؛ راه میرفت، دوستش داشتی؛ غذا میخورد، دوستش داشتی؛ میخوابید، باز دوستش داشتی. آدم نمیداند از دست این دوست داشتن تو به کجا پناه ببرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.