انقلاب کشاورزی

140,000 تومان

دگرگونی‌های وسیعی بین سال‌های ١٧٠٠ تا ١٨٥٠ میلادی در انگلستان و هلند و سپس در سرتاسر اروپا و آمریکا در کشتزارها صورت گرفت. این کشتزارها شروع به تولید غذای بیشتر کردند. این تحولات به کارگران اجازه داد تا کشتزارها را ترک گویند و زندگی شهری و کار در واحدهای تولیدی صنعتی را برگزینند. این دگرگونی تغییراتی را در مالکیت زمین و تجارت در پی داشت که موجب پدید آمدن نوع تازه‌ای از استقلال اقتصادی و شخصی شد. انقلاب کشاورزی یکی از آن دگرگونی‌های بنیادین است که مردم را از شیوه‌های زندگی کهن به سوی شیوه‌های مدرن رهنمون کرد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

انقلاب کشاورزی

نویسنده
کاترین ج. لانگ
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ١٣٦
نوع جلد سلفون
قطع وزیری
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٦
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ٣٩٠ گرم
شابک
9789643116316
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.390 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “انقلاب کشاورزی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

با عزیزجان در عزیزیه

11,000 تومان
عزیزیه نام منطقه وسیع در مکه است که کاروان‌های ایرانی اغلب در آن‌جا اسکان می‌یابند. راوی با لحنی طنزآمیز و بی‌غرض به شرح ماجرای سفر خود و عزیزجان و چند پیرزن می‌پردازد که مدت یک ماه در کنار هم به سر می‌برند.
سفر از فرودگاه مهرآباد و با درود و سلام و اهلاً و سهلاً مرحبا شروع می‌شود و با اقامت در مدینه و مکه و بیتوته و انجام مناسک حج تمتع ادامه می‌یابد. داستان شرح سفری‌ست که در آن ارزش‌های انسانی محک می‌خورد و نویسنده درک خود از انسان و زندگی را بیان می‌کند. در کتاب «با عزیزجان در عزیزیه» مثل اغلب داستان‌های فرخنده آقائی، ارجاع مکان‌ها و زمان‌ها واقعی ا‌ست و به خواننده حس حضور می‌دهد تا در تجربه‌ای خاص سهیم شود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: چهار هم‌اتاق هر کدام روی تخت خود نشسته بودند و پرتقال‌ها را به طرف هم پرت می‌کردند. خانم مدبری با عصایش پرتقال‌ها را به طرف دیگران می‌فرستاد و آن‌ها با پایشان پس می‌فرستادند. زن‌ها از اتاق‌های دیگر جمع شده بودند کنار در و هرکدام کسی را تشویق می‌کردند و دست می‌زند. بیشتر طرفدار خانم مدبری بودند ... نقدی بر این کتاب

رگ سرخی به تن بوم

35,000 تومان
خودسری‌های دختری از یک خانواده‌ی اصیل ایرانی، باعث به هم خوردن روال زندگی‌اش می‌شود. او چندی تلاش بسیار می‌کند تا تغییری در روند زندگی‌اش حاصل شود. پس از این اتفاقات مسیر جدیدی پیش روی او قرار می‌گیرد و ساختار تازه‌ای زندگی او را احاطه می‌کند که موجب می‌شود حوادث جدیدی برایش رخ ‌دهد.
رد پای تقدیر به وضوح در این داستان به چشم می‌خورد: «از روزی که دوباره شروع به کار کرده بودم، بهترین اوقاتم در محیط کار می‌گذشت با آن که تمام روز، کار بود و کار، آن‌قدر که گاهی، حال و نای حرف زدن برایم نمی‌ماند، راضی بودم . احساس زنده بودن می‌کردم. احساس مفید بودن ، بجز آن، در خلوت اتاقم، خودِ خودم می‌شدم؛ همانی که بودم. نه تظاهر می‌کردم، نه صورت دلواپس مامان مدام جلوی چشمم رژه می‌رفت، نه جواب سؤال‌های تکراری پدر را می‌دادم و نه برای خوشایند نغمه، به لودگی و مسخره‌بازی‌هایش می‌خندیدم.»نویسنده کتاب با تکیه بر تجارب قبلی خود، در نوشتن این رمان، افزون بر توجه ویژه به مخاطب عام، در به کارگیری عناصر ادبی و قدرت بخشی به ساختار اثر نیز تلاش موفقی را به انجام رسانده است .

یتیمان بزرگسال

21,000 تومان
داریا بینیاردی، روزنامه‌نگار و برنامه‌ساز ایتالیایی، چند روز پس از مرگ مادرش مقاله‌ای با عنوان «یتیمان بزرگسال» در یکی از هفته‌نامه‌های ایتالیایی منتشر می‌کند تا با تعریف کردن چند خاطره از مادرش نوشته‌ای به او تقدیم کند. این مقاله آن‌قدر مورد توجه قرار می‌گیرد که باعث می‌شود داریا به نوشتن خاطراتش ادامه دهد و آن را تبدیل به کتاب کند. نویسنده در دل فقدانی عظیم، به زیبایی، از دانسته‌هایش، از خاطرات شیرین خانوادگی‌اش، از همۀ کسانی که وجودش را ساخته‌اند، از عشق و از زندگی، و از مادرش می‌گوید. بینیاردی در شجره‌نامه‌اش به دنبال ردپاهایی می‌گردد که کودکی‌اش را به بزرگسالی‌اش و او را به تک تک افراد خانواده‌اش پیوند می‌دهند و در این میان منصفانه کاستی‌ها و مشکلات زندگی‌اش را از نظر می‌گذراند. یتیمان بزرگسال اثری است تحسین‌برانگیز و تأثیرگذار که به خوبی ضرورت نوشتن از خانواده و پیوندهای عمیق خانوادگی را نشان می‌دهد.

هولا… هولا

2,800 تومان
«هولا... هولا» ٩ داستان کوتاه است که ناتاشا امیری آن را نوشته است. او از زبان کره اسبی این داستان را روایت می‌کند: «اسم مادرم «دلیله» بود. تیمورخان خیلی وقت‌ها مهمانانش را می‌آورد تا مادرم را تماشا کنند. ولی آن‌ها به من نگاه می‌کردند و با انگشت نشانم می‌دادند، پُشت نرده‌های سفید بودند که نزدیکشان شدم. یکی از گوش‌هایم را عقب بردم و دیگری را جلو آوردم. دست‌هایشان را گرفتند جلوی پوزه‌ام. بو می‌دادند، بوی عرق بدنشان که با پِهِن ما قاطی می‌شد. یک دفعه چهار نعل دور شدم. مادرم سُم به زمین کوبید که به آدم‌ها نزدیک نشوم. ولی من جفتک انداختم و باز نزدیکشان شدم. «ماسکوت»، «ویشتاسب روشنفکر»، «مادربزرگ گفت: می ارزید؟»، «بعد از صد سال مردی»، «هولا... هولا»، «موش کور»، «و دیگر بین ما نیستی»، «هفت کلام آخر اردشیر» و «سنبل الطیب» نام داستان‌های این مجموعه هستند. پیش از این از ناتاشا امیری کتاب‌های بامن به جهنم بیا و عشق روی چاکرای دوم منتشر شده که کتاب عشق روی چاکرای دوم برنده جایزه ادبی اصفهان در سال ٨٧ شده است.

این جا همه چیز موقتی است

7,500 تومان
اینجا همه چیزموقتی است داستان زندگی‌های خیلی هاست. داستان آدم‌هایی است که دستاویزی دائمی برای چنگ زدن پیدا نمی‌کنند. زنی که چیز زیادی از دنیا نمی‌خواهد ولی در دامنه تسلسل اشتباهاتش مجالی برای خودنمایی پیدا نکرده است. بعد از جدایی به تهران آمده تا زندگی جدیدی شروع کند. حالا بیشتر از ده سال است که در پایتخت مانده. چهره پسر‌ شش‌ ساله‌اش هاله کم‌جانی است که مدت‌ها ست دیگر با او بزرگ نمی‌شود. دور خودش می‌چرخد و دنبال آرامشی می‌گردد که نه موقتی باشد و نه در آن اثر یاز حسرت‌های گذشته دیده شود اما درست هنگامی که حس می‌کند تمام آ نچه که  می‌خواسته در یک نفر پیدا کرده درخواست دوستی پسر نوجوانش را در یکی از شبکه‌های اجتماعی می‌بیند. «پیکان به دستی تبدیل می‌شودکه به بالا اشاره می‌کند. درخواستی از یک پسر جوان خوش‌ تیپ با یک پیام کوچک. ( مامان خودتی ) . . . . » تکتم توسلی پیش از این درسال ١٣٨٣ رمان « تارک » را به دست چاپ سپرد. مجموعه داستانهای « توباشی و من » درسال ١٣٨٧، داستان های « کی برمی‌گردی خانه » و « ز ن من » درکتاب داستان های شنبه سال ١٣٨٩، « جیب من » درسال ١٣٨٧ و چند عنوان دیگر از کارنامه موفق این داستان‌ نویس جوان به شمارمی‌رود.

من دانای کل هستم

6,000 تومان
دریکی ازاین منظره ها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت . من نشنیدم .نمی شنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمی دیدمش اما صداش راخوب می شنیدم. گفت:((تندتر،تندتر!.)) رسول گفت: ((صدای من رو نمی شنوی لامسب؟) گفتم: (چی) و رسول فرورفت. انگار درچاهی . بعد مادرم مرد. مونس بود اما. هرچند صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم .بعد من خسته شدم. می دویدم وجیغ می کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی.