انه اید

350,000 تومان

کتاب انه اید نوشته ویرژیل با ترجمه میرجلال الدین کزازی, توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات ملل، کلاسیک به چاپ رسیده است.
انه‌اید در ادبیات کلاسیک رومـی همـان جایگـاهی را دارد که ایلـیـاد و اُدیسـه در ادبیات کلاسیک یـونـان؛ آن را می‌توان دنباله‌ای بر ایلیاد شمرد، ویرژیل انه‌اید را از آنجا آغاز می‌کند که هومر ایلیاد را با ویرانی و سوختن تروا به پایان می‌برد.
انه‌اید حماسه‌ی ملی رومیان است. انه بزرگزاده‌ای تروایی بود که تبار مادریـش به خـدایان می‌رسیـد و پـس از تبـاهی تـروا سفری پرماجرا را بر پهنه‌ی دریاها آغاز کرد؛ به کارتاژ، و سپس به ایتالیا رفت؛ مردمان لاتین را به پیروزی رساند و فرمانروای مردمی شد که شایستگیهای ترواییان را با توانهای لاتینان در هم آمیخته بودند.
داستان انه داستانی مردمی بود و رومیان انه را نیای رومولوس، بنیادگذار شهـر رم، می‌شنـاختند. ویـرژیل از ایـن داسـتـان کهن حماسه‌ای پرشـور سـاخـت که به روزگـار امپـراتوری، پشتوانه‌ای تاریخی و اسطوره‌ای برای رومیان شد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643057152 دسته: , ,
توضیحات

انه اید

نویسنده ویرژیل
مترجم میرجلال الدین کزازی
نوبت چاپ سیزدهم
تعداد صفحات 482
قطع و نوع جلد وزیری جلد سخت
سال انتشار 1403
شابک 9789643057152
توضیحات تکمیلی
وزن 0.85 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “انه اید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب سال های سگی

225,000 تومان
معرفی کتاب سال های سگی رمان سال های سگی، رمانی نوشته ی ماریو بارگاس یوسا است که در سال 1963 انتشار یافت. رمان، داستان نوجوانانی در یک مدرسه ی نظامی در پرو را روایت می کند که تلاش می کنند تا از محیط خشونت بار و خصومت آمیز پیرامون شان جان سالم به در ببرند. فساد موجود در این مدرسه ی نظامی، انعکاس دهنده ی تباهی ها و مشکلات بزرگتری است که پرو را تحت تأثیر قرار می دهند. کتاب، دارای ساختاری پیچیده ، خط روایی غیرخطی و راویان متعدد است. شایان ذکر است که ارتش پرو پس از انتشار رمان سال های سگی، صدها نسخه از آن را در مراسمی رسمی به آتش کشید و از بین برد. داستان، ماجرای دزدیده شدن یکی از برگه های امتحانی توسط دانشجویی به نام کاوا را دنبال می کند. این دزدی، به دستور جگوار، دانشجوی ارشد و بی رحم این مدرسه ی نظامی، انجام شده است. دانشجویی تازه وارد و پایین رتبه، ماجرای دزدی را گزارش می دهد و جگوار، در خلال مانورهای نظامی از او انتقام می گیرد. مقامات ارشد و مدیران که به شدت نگران وجهه و آبروی مدرسه هستند، خود را به ندانستن زده و مدارک و شواهد نشان دهنده ی جرم جگوار را نادیده می گیرند.

آشنایی با فلسفه علم معاصر

214,000 تومان
کتاب حاضر متنی آموزشی است که به معرفی مکاتب اصلی فلسفه علم در قرن بیستم می پردازد. در این کتاب ضمن بحث درباره سه مکتب اثبات پذیری، ابطال پذیری و نسبی گرایی، زمینه های پیدایش این سه مکتب معرفی می شود. امتیاز کتاب در این است که با بیان نقدهای هر یک از این مکاتب نسبت به یکدیگر، هم زمان با تکیه بر بیانی از عقل گرایی معتدل، از عینیت دانش تجربی دفاع می کند. از ذات گرایی و اصل علیت به عنوان دو پیش فرض عقل گرایی و از ماتریالیسم و ادعای جدایی دانش از ارزش، به عنوان دو پیش فرض تجربه گرایی بحث شده است.

متولد ماه جغد

2,000 تومان
« متولد ماه جغد » نام مجموعه داستانی است از آزاده محسنی مشتمل بر ٨ داستان ، داستانهای این مجموعه درنگی هر چند کوتاه بر ناپایداری روابط انسانی و تنهایی انسان ، در میان جمع دارد . عنصر مشترک این داستانها تمرکز روی حس خلأ عاطفی و نادیده گرفته شدن انسانهاست . شهروندانی که درنگاه کلی مانند توده‌ای عظیم همسوی یکدیگر حرکت می‌کنند ، اما هر کدام در خلوت خود سنگینی جهانی را به دوش می‌کشند . نیاز عمیق روح انسان به توجه و حمایت جمع ، درونمایه اصلی این داستانهاست : « بوم را گذاشته‌ام روی سه پایه ، رنگ‌ها و قلم‌موها و مداد و پالت و دستمال و کاردک‌ها را هم مرتب چیدم روی میز ، می‌خواستم شروع کنم که هوس کردم اول بنویسم ، می‌دانم ، نیت هرچه قلبی‌تر و پوشیده‌تر باشد ، زودتر برآورده می‌شود . خوب ، من هم که به کسی نمی‌گویم جز به خود شما ، آن هم به نیت تقرب . » نام داستانهای این مجموعه عبارتند از : « یکی از این دوشنبه‌ها بود ، به سلامت بانو ، متولد ماه جغد ، اولین ثانیه حج پرید ، ژله توت‌فرنگی ، برادر بار دارد ، زخمه بر ساز شنی و راحله خیس بود.»

هرگز به ترول ها اعتماد نکن-18

5,000 تومان
مدرسه نابود کنندگان اژدها-١٨ ویگلاف از این که به م.ن.ا. برمی گردد و به کلاس دوم می رود بسیار ذوق زده است! اما از این که برادر کوچک شیطانش هم با او به مدرسه می آید چندان خوشحال به نظر نمی رسد. همچنین از این که باید دوست یک کلاس اولی باشدکه یه ترول گنده بک است، به هیچ وجه خوشحال نیست، ترولی که دروغ های شاخدار می گوید و فکر می کند که دست انداختن دیگران، به خصوص ویگلاف، کار جالبی است

عیسی مسیح و اسطوره شناسی

115,000 تومان
کساني که با الهيات جديد آشنا و مأنوس‌اند بي‌ترديد نام رودلف بولتمان را شنيده‌اند. او از جمله متألهان مسيحي است که با طرح موضوعات و آرايي نسبتاً بديع و خارق عادت به مباحث الهيات مسيحي رونق بسيار بخشيده است و اگر بخواهيم از چند متفکر ديني معاصر ياد کنيم که افق الهيات جديد را وسعت بخشيده‌اند، او بي‌شک از زمره‌ي آن‌ها است. نگرش هرمنوتيکي او به عهد جديد، قرابتي که ميان آرا او و انديشه‌ي هايدگر هست، و فهم "اگزيستانسيال" او از تعاليم مسيحي و وضعيت بشري بحث و مناقشه‌هاي فراواني برانگيخته است. يکي از ابعاد مهم الهيات بولتمان مفهوم اسطوره‌زدايي است که با نام او پيوند خورده و شايد مهم‌ترين رکن ميراث فکري اوست. اين کتاب مجملي از ديدگاه‌هاي او در اين‌باره است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت