انگیزش و هیجان

440,000 تومان

موجود در انبار

توضیحات

انگیزش و هیجان

نویسنده جان‌مارشال ریو
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ 33
تعداد صفحات 704
قطع و نوع جلد
سال انتشار 1398
شابک 9786008348269
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “انگیزش و هیجان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چراوچگونه جلد 43، ژن و ژنتیک

80,000 تومان
هر یک از کتاب های مجموعه چرا و چگونه به موضوعی علمی یا تاریخی اختصاص دارد.در این کتاب ها، پیشینه هر موضوع مورد بررسی قرار گرفته و به کمک عکس ها، نقشه ها و طرح ها ی گوناگون به پرسش های مربوط به آن موضوع پاسخ داده شده است. کتاب های این مجموعه به صورت تک جلدی و همچنین به صورت مجلدهای چند جلدی (با جلد سخت و قاب ویژه) موجود است.

پاییز فصل آخر سال است

220,000 تومان
انقلاب ایران زلزله‌ای بود در جهان که مناسبات منطقه‌ای را برای همیشه تغییر داد. این رویداد در داخل کشور نیز زمینه‌ساز تغییرات فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شد و بر نسلی که در دهه‌ی 60 متولد شد، تاثیری ماندگار گذاشت. نویسندگان، درباره‌ی زندگی این نسل آثار زیادی خلق کرده‌اند، اما یکی از مهم‌ترین و پر‌خواننده‌ترین رمان‌هایی که در سال‌های اخیر درباره‌ی متولدان دهه‌ی 60 نوشته شده، رمان «پاییز فصل آخر سال است» اثر «نسیم مرعشی» که نشر‌چشمه به بازار کتاب عرضه کرده است. رمان، داستان زندگی و دغدغه‌های گوناگون «شبانه»، «روجا» و «لیلا» سه دختر جوان که درگیر مسائل عاطفی، هویت شغلی و اجتماعی و مهاجرت هستند را روایت می‌کند: «فکر این‌که چرا به اینجا رسیدیم، کجا‌ی راه را اشتباه کردیم، کجای خلقت و با کدام فشار شالوده‌مان ترک خورد که بدون این‌که بدانیم برای‌چه، با یک باد، طوری آوار شدیم روی خودمان که دیگر نمی‌توانیم از جایمان بلند شویم. نمی‌توانیم خودمان را بتکانیم و دوباره بایستیم و اگر بتوانیم، آنی نیستیم که قبل از آوار بوده‌ایم.» این رمان توجه منتقدان را برانگیخت و باعث شد استعداد و نبوغ نویسنده را ستایش کنند. «نسیم مرعشی» در سال 1394 به خاطر نگارش این رمان، برنده‌ی جایزه‌ی جلال آل احمد شد.
سفارش:3
باقی مانده:3

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.

کتاب قصه نویسی (براهنی)

295,000 تومان
معرفی کتاب قصه نویسی (براهنی) “قصه نویسی” از مدرن ترین آثار آموزش داستان نویسی به زبان فارسی محسوب می شود که دکتر “رضا براهنی” نویسنده و شاعر بزرگ معاصر، آن را به رشته ی تحریر درآورده است. با وجود این که از عمر کتاب “قصه نویسی” چیزی بیش از نیم قرن می گذرد، اما همچنان اثری خلاقانه و نوگرا به حساب می آید و بارها جهت تجدید چاپ، مورد ویرایش و بازبینی قرار گرفته است. ”رضا براهنی” در بخش اول کتاب “قصه نویسی”، به ضرورت نقد درباره ی قصه می پردازد و ویژگی های قصه نویس حرفه ای را با قصه نویس غیرحرفه ای مقایسه می کند. در ادامه با اشاره به علت های تاریخی پدیدار شدن قصه، اجزای آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و سپس به مقایسه ی قصه نویس و روزنامه نگار و قصه ی فرمایشی و اخلاق حزبی می پردازد و تعهد و مسئولیت های قصه نویس را در عصر شب بیان می کند. در بخشی از کتاب که ساختمان قصه نام دارد، عوامل مختلفی نظیر تجربه، جدال، حادثه، نقش راوی، شخصیت، طرح و توطئه، زمینه، محیط یا فضا، لحن، سبک و الگو مورد بررسی قرار می گیرد و در ادامه ی کتاب با پدیده ی قصه ی روانی، و تفاوت های دید کلاسیک، رمانتیک و مدرن مواجه هستیم. بدیهی است که نویسنده در این کتاب به “قصه نویسی” در ایران نیز پرداخته و آثار “صادق چوبک”، “صادق هدایت”، “جلال آل احمد”، “ابراهیم گلستان”، “علی اکبر دهخدا” و “محمدعلی جمال زاده” را از نظرگاه های مختلف مورد نقد قرار می دهد که در این بین به صورت گسترده تر و ریزبینانه تری، آثار “صادق چوبک” را زیر ذره بین برده است.

3 استاد (ادای احترامی به ابراهیم گلستان شمیم بهار و قاسم هاشمی‌نژاد)

76,000 تومان
براي نسلي كه از اوايل دهه پنجاه خورشيدي به عرصه رسيد و سر از لاك خودش بيرون آورد، اين سه تن سه‌تا از شاخص‌ترين قله‌ها بودند. تن ندادن به آن جرياني كه داشت همه‌چي را به يك طرف مي‌برد، تن ندادند به سليقه‌هاي مسلط و معمول و سوار هيچ موجي نشدند. هر كدام راه خودش را رفت و كار خودش را كرد. اين اداي دين شاگردي‌ست به استاداني كه هرگز به دنبال لشكركشي نبودند و هيچ تلاشي هم در اين راستا به خرج ندادند. هر كدام براي خودش سرداري بود - هر چند بي‌سپاه و تنها.