انگیزش و هیجان

440,000 تومان

موجود در انبار

توضیحات

انگیزش و هیجان

نویسنده جان‌مارشال ریو
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ 33
تعداد صفحات 704
قطع و نوع جلد
سال انتشار 1398
شابک 9786008348269
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “انگیزش و هیجان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ایده های بزرگ برای ذهن های کنجکاو

82,500 تومان
«فلسفه گنجینه‌ای از خرد است که در انتظار کشف‌شدن توسط ذهن‌های کنجکاو است.» این کلمات الهام‌بخش از «ایده‌های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز»، جوهر این کتاب لذت‌بخش را در‌بر می‌گیرد. این کتاب که توسط مدرسه زندگی با تصاویر آنا دوهرتی و ویراستاری مجموعه توسط آلن‌دو‌باتن نوشته‌شده است، تنها مقدمه‌ای بر فلسفه نیست، این یک سفر اکتشافی فکری است که خوانندگان را در هر سنی دعوت می‌کند تا پرسش‌های عمیقی را که قرن‌ها متفکران را به خود مشغول کرده است، بررسی کنند.
در هسته‌ی خود «ایده‌های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز»، جشن کنجکاوی انسان و به‌دنبال خرد است. این کتاب از‌طریق نثر جذاب و تصاویر جذاب، به خوانندگان توری با راهنما در چشم‌انداز فلسفی ارائه می‌دهد و آنها را با مفاهیم کلیدی و متفکران از سراسر اعصار آشنا می‌کند. از یونان‌باستان تا دوران‌مدرن، از افلاطون تا سیمون دوبووار، این کتاب مجموعه‌ای غنی از ایده‌هایی را ارائه می‌کند که سیر تاریخ بشر را شکل داده‌اند. مرکز رویکرد کتاب در دسترس‌بودن آن است. این کتاب به‌دور از اینکه یک رساله‌ی خشک دانشگاهی باشد، به سبکی زنده و جذاب نوشته‌شده‌ است که برای خوانندگان با هر پیشینه‌ای جذاب خواهد‌ بود. به‌علاوه، «ایده‌های بزرگ برای ذهن‌های کنجکاو» صرفا به ارائه مفاهیم فلسفی مجزا بسنده نمی‌کند، بلکه خوانندگان را تشویق می‌کند تا فعالانه با آنها درگیر شوند و سوالات و تمرین‌های فکری را برای تحریک تأمل و بحث ارائه دهند. این کتاب با دعوت از خوانندگان به استفاده از ایده‌های فلسفی در زندگی خود، مفاهیم انتزاعی را به ابزارهای عملی برای رشد شخصی و کشف خود تبدیل می‌کند. یکی از بزرگترین نقاط قوت کتاب در تصویرسازی آنا دوهرتی است.
آثار هنری دوهرتی پر جنب‌و‌جوش، عجیب‌و‌غریب و پر از شخصیت است و دنیای فلسفه را با جزئیات زنده می‌کند. از فیلسوفان باستانی که در‌مورد اسرار جهان فکر می‌کنند تا متفکران مدرنی که با پیچیدگی‌های وجود انسان دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، تصاویر دوهرتی جوهر هر ایده را با گرمی و طنز به تصویر می‌کشد و خوانندگان را به درنگ و کاوش دعوت می‌کند. در رأس این پروژه آلن دوباتن، فیلسوف مشهور و بنیانگذار مدرسه‌ی زندگی است. دو‌باتن با بصیرت خاص خود به‌عنوان ویراستار کتاب عمل می‌کند و خوانندگان را در چشم‌انداز فلسفی با خرد و وضوح راهنمایی می کند. دوباتن از‌طریق مقدمه‌ها و تفسیرهای خود، زمینه و دیدگاه ارزشمندی را ارائه می‌دهد و به خوانندگان کمک می‌کند تا با اطمینان و کنجکاوی پیچیدگی‌های تفکر فلسفی را مرور کنند.
در دنیایی که اغلب احساس می‌کنیم آشفته و نامطمئن است، «ایده‌های بزرگ برای دختران و پسران بلندپرواز» چراغی از وضوح و درک است. این کتاب با کنکاش در سنت غنی تفکر فلسفی، قدرت ماندگار ایده‌ها را برای روشن‌کردن تجربه‌ی انسانی و القای تغییرات معنادار به ما یادآوری می‌کند. چه یک فیلسوف کارکشته باشید یا صرفا در مورد اسرار هستی کنجکاو باشید، این کتاب مطمئنا تخیل شما را بر می‌انگیزاند و اشتیاق شما را برای یادگیری شعله‌ور می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر

120,000 تومان

خواندن کتابهای محمود دولت آبادی جسارت می خواهد و عشق؛ نوشتن از آن که دیگر جای خود را دارد!

عنوان کتاب جذابیت خاصِ دولت آبادی را دارد. نمی دانی با چه قصه ای مواجه هستی. جای هیچ گونه حدس و گمانی باقی نمی ماند.

باید دلت را بزنی به دنیای قصه های دولت آبادی که قطع به یقین احتیاط کنید که فرق شدنتان حتمی است!

ای کاش این‌افتخار نصیبم میشد که میتونستم دستانتشون رو ببوسم.

درخت تنومند ادبیات ایران که ریشه در دل و جان من دارد.

««توصیه»»

این کتاب هم مثل سایر کتابهای دولت آبادی به تمرکز و دقت نیاز داره که سرسری از جملات کتاب گذر کنید که کتاب حاوی جملات بسیار زیبا ‌قابل تاملی است.

راستی شخصیت اصلی کتاب من رو یاد شخصیت اصلی کتاب «سلوک دولت آبادی» یعنی قیس می‌انداخت.

هر دو پیر و سرگرشته و حیران

فضای این کتاب چیزی بود بین کتاب سلوک و بیرون در ولی با قصه ی خاص خودش.

::::اندکی از داستان کتاب::::

کتاب پیش رو در‌مورد مردی است بنام کریما یا کریم مُروا که دچار سرگردانی و به دنبال آن شبگردی شده است. که در همین شبگردی هایش به خانه پیرمردی بنام ملک پروان می رسد.

کریما در جستجوی آدم هایی است که در گذشته آنها را می شناخته و. یا گمان می‌کند که می شناخته!

ر این بین کریما با پسر خوانده ملک پروان آشنا می‌شود با نام مستعار *مَردی*

ملک پروان پسر دیگری هم دارد بنام ثَری که از آن خبری ندارد و منتظر رسیدن خبری از زنده و یا مرده اوست...

:::باقی داستان بماند برای خواندن توسط شما ؛) :::

سفارش:0
باقی مانده:2

گور به گور

350,000 تومان

بخشی از کتاب گور به گور

«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، می‌خندید، تو اون واگنِ دراز هی می‌خندید، رد که می‌شد کله‌هاشون رو برمی‌گردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی می‌خندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفت‌تیرها می‌خندی؟» گفتم «چرا می‌خندی؟ برای این که از صدای خنده بدت می‌آد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکی‌شون پهلوش نشست، یکی‌شون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب می‌رفت. یکی‌شون باید عقب عقب می‌رفت، چون که پول دولت پشت هر دونه‌ش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، این‌ها هم سوار پول دولت شده‌اند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمی‌دونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من می‌دونم این چیه. «برای همین داری می‌خندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»
سفارش:0
باقی مانده:3

بنیاد فلسفه سیاسی در غرب

110,000 تومان
معرفی کتاب بنیاد فلسفه سیاسی در غرب موضوع کتاب حاضر، مباحثی دربارة شکل‌گیری بنیان‌های سیاسی و اندیشه‌های سیاسی در تاریخ اروپا است. نگارنده بنیان‌های اندیشه‌های سیاسی در غرب را موضوع بحث قرار داده است و عقاید هشت تن از متفکران را که به اتفاق صاحب‌نظران، استاد و مسأله آموز این مطلب تا پایان قرن هفدهم میلادی بوده‌اند بررسی کرده است. در ابتدای کتاب مباحثی دربارة نگرش و فلسفة هراکلیت، افلاطون و ارسطو و زندگی و آثار آن‌ها آمده است. سپس آرای بدن در زمینه مفهوم حاکمیت، اوصاف حاکمیت و فرق سلطنت با استبداد بیان شده است. در ادامه، زندگی و آرای هابز نقد و تحلیل شده است. و در نهایت، تحلیلی کلی از آرای این فیلسوفات و مقایسه با آراء حکمای اسلامی ذکر شده است. همچنین مفهوم «ماکیاول» در این کتاب بررسی شده است. . . .

دیوان حکیم قاآنی شیرازی

505,000 تومان
معرفی کتاب دیوان حکیم قاآنی شیرازی دیوان حکیم قاآنی شیرازی مجموعه اشعار حبیب‌الله شیرازی (1223- 1270ق)، متخلص به قاآنی، از شعرا و قصیده‌سرایان قاجار است که بر اساس نسخه میرزا محمود خوانساری و با تصحیح امیر صانعی(خوانساری)، به چاپ رسیده است. قاآنی برخلاف اسلاف خود، در اشعارش از معانی و مضامین عمیق فلسفی و عرفانی، کمتر سود جسته و بیشتر با طبیعت وزندگی، سروکار دارد. وصف بهار و جلوه‌های گوناگون طبیعت، مضامینی است که صدها شاعر فارسی‌زبان پیش و پس از او، در صدر قصاید و مدایح خود آورده و در هر باب، داد سخن داده‌اند. این توصیف‌ها در شعر قاآنی، غالباً به‌قدری بدیع و نغز و ابتکاری و به‌ویژه ترکیب کلام او چنان گیرا و گیج‌کننده است که گویی قاآنی نخستین کسی است که این شیوه زیبا و رنگین و این تعبیرات تند و جسورانه را به‌کارگرفته است. به‌عنوان‌مثال، در قطعه کوتاه هزل‌آمیزی، گفت‌وگوی پیرمردی را با طفلی بیان می‌کند و نمک این قطعه، آن است که هردوی آنان الکن هستند. نمونه این شیرین‌کاری‌ها در شعرای قدیم ایران زیاد نیست و باید قاآنی را در این سبک تا حدی متجدد دانست؛ اما این‌گونه اشعار او بسیار نادر است
سفارش:0
باقی مانده:1

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.