ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

170,000 تومان

«ایران‌ دوران‌ قاجار و برآمدن‌ رضاخان‌» تاریخ‌ مختصر اما جامعی‌ از دوران‌ قاجار به‌ دست‌ می‌دهد که‌ سراسر دوران‌ سلطنت‌ این‌ دودمان‌ و به‌ قدرت‌ رسیدن‌ رضاخان‌ تا زمان‌ عزل‌ قاجاریه‌ از سلطنت‌ را در بر می‌گیرد. کتاب‌، تاریخ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌، فکری‌ و فرهنگی‌ و نیز وضعیت‌ اقلیت‌های‌ قومی‌ و مذهبی‌ و همچنین‌ زنان‌ را شامل‌ می‌شود. در ضمن‌، به‌ مناسبات‌ خارجی‌ و مداخلات‌ قدرت‌های‌ غربی‌ نیز می‌پردازد. کتاب‌ شامل‌ تصاویر، کتاب‌شناسی‌، نمایه‌، و مقاله‌ای‌ به‌ قلم‌ فرخ‌ جعفری‌ است‌. نیکی‌ آر. کِدی‌ استاد ممتاز تاریخ‌ در اوکلا و عضو آکادمی‌ علوم‌ و هنرهای‌ آمریکاست‌ که‌ تاکنون‌ شانزده‌ کتاب‌ تألیف‌ یا ویرایش‌ کرده‌، که‌ بیش‌تر آن‌ها در مورد تاریخ‌ ایران‌ است‌.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

نویسنده
نیکی آر. کدی
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٣
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٠٥ گرم
شابک
9789643112479
توضیحات تکمیلی
وزن 0.205 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2

قلعه حیوانات

95,000 تومان
«جورج اورول» در کتاب «قلعه‌ی حیوانات» داستانی تمثیلی را روایت می‌کند و انقلاب گروهی از حیوانات مزرعه را به تصویر می‎کشد. این حیوانات اهلی که به دنبال اجرای عدالت و برقراری برابری هستند، طی یک انقلاب آرمان‌گرایانه، قدرت را در مزرعه به دست می‌گیرند. رهبران اصلی این جنبش، خوک‌ها هستند؛ اما این دسته با ریاست خوکی به نام ناپلئون تبدیل به گروهی ستمگر می‌شوند و با دیگران رفتار ظالمانه‌ای را پیش می‌گیرند. خوک‌ها به بهره‌کشی از حیوانات دیگر روی می‌آورند و مخالفان خود را به شدت مجازات می‌کنند. رمان «قلعه‌ی حیوانات» شرایط شوروی در زمان حکومت ژوزف استالین را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد و «جورج اورول» با شجاعت بسیار به تغییر رفتار و نظرات استالین در طول سال‌های مختلف‌ می‌پردازد و از سیاست‌های او برای فریب مردم و سرکوب آن‌ها پرده برمی‌دارد. این اثر ماندگار که با نام «مزرعه‌ی حیوانات» نیز مشهور است، دلایل به انحراف کشیده شدن انقلاب ۱۹۱۷ روسیه را شرح می‌دهد و شما را با تبعات و آسیب‌های حکومت مستبدانه آشنا می‌سازد. «قلعه‌ی حیوانات» کتابی است که جورج اورول را به شهرت رساند و توانایی‌ها و استعدادهای درخشان او را به عنوان یک نویسنده آشکار کرد.

سفرنامه ناصر خسرو

158,000 تومان
سفرنامه يک گزارش سرراست با زباني ساده و بي‌تکلف از مشاهدات و شنيده‌هاي نويسنده‌اي است که با چشم و گوش باز از ميان يک رديف طولاني از واقعيت‌هايي که بر سر راهش بوده است عبور مي‌کند. هيچ نشانه‌اي از تزئين کلام و هيچ تلاشي به منظور تحميل هيچ چيز اضافي و غيرضروري و نامربوطي در سرتاسر متن نمي‌بينيد. به هر آن چه لازم بوده است بسنده کرده، از ابراز معلومات خودداري کرده و نترسيده است که مبادا داد سخن را نداده باشد و چيزي ناگفته بماند. مثل اين که هيچ تصور و تصميمي براي آن چه مي‌خواهد بنويسد نداشته است و به همه‌چي خود به خود و بدون آن که هيچ الگويي در برابر خود داشته باشد رسيده است و درست به همين دليل، رسيده است به يک دستاورد و الگويي که مال خودش است و هيچ نمونه مشابه ديگري ندارد.سفرنامه يك گزارش زنده‌ي دست اول است و به همين دليل يك متن منحصر به فرد است كه مثل ستاره‌اي در ميان متون قرن چهارم و پنجم و ششم هجري همه‌ي دوران‌ها مي‌درخشد.

شرحی بر نقد عقل محض

75,000 تومان
آیا اگر هیوم نبود، کانت در خواب می‌ماند؟ چه شد که کانت به سراغ شناخت‌شناسی رفت و به جای شناخت بیرون، به شناخت درون پرداخت؟ کانت با کدام متافیزیک درافتاد و چه بخش‌هایی از سنت فلسفی گذشتگان را در لایه‌های نقدِ عقلش حفظ کرد؟ روند شکل‌گیری نقد کانتی از کجا آغاز شد و چه مسیری را پیمود تا به قلۀ نقدِ عقل محض برسد؟ آیا در کتاب‌های پیش از دورۀ نقادی، اثری از کانتِ نقاد وجود دارد؟ شرحِ کوتاهِ حاضر پاسخ پرسش‌های بالا را در بر دارد. پل گایر و آلن وود دو تَن از شارحان مشهور کانت و مترجمان آثار او به زبان انگلیسی‌اندو این نوشتار مقدمۀ آنان بر ترجمۀ نقد عقل محض است. این مقدمه در عین کوتاهی، شرحی سودمند برای خواندن کتاب نقد اول است. مخاطبان این کتاب استادان و دانشجویان فلسفه و نیز همۀ کسانی‌اند که در پی شناخت فلسفۀ کانت هستند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

شخصیت باستان … هوپاتیا

5,200 تومان
هوپاتیا ریاضیدان مصری در حدود ٣٥٠ تا ٣٧٠ میلادی در اسکندریه در امپراتوری روم آن زمان و مصر امروزی به دنیا آمد و نزد پدرش تئون آموزش دید. او یکی از مشهورترین ریاضیدانان شهر و تنها زن مشهوری بود که در اسکندریه می‌زیست آن هم زمانی که از زنان فقط ازدواج و زاییدن توقع می‌رفت. او به هیچ یک از این‌ها تن در نداد. او به جای این که بی‌صدا در خانه بنشیند، روزهایش را به تدریس، مطالعه و یا قدم زدن در مجامع عمومی و شرکت در مباحث مردانه مثل فلسفه، علوم و دین گذراند. پس از سقوط شهر تروا در جنگ مشهور تروا در حدود سال ١١٨٠ پیش از میلاد، سربازان به یونانی فرو رفته در باتلاق قحطی و اقتصادی از هم پاشیده بازگشتند.