این فیلمساز شاعر نقاش عروسکساز مستندساز افسانهپرداز شعبدهباز
150,000 تومان
حالا که سالها گذشته، باران اتهام و انگ متوقف شده، خردهگیران ارزش و اعتبار متهم را دریافتهاند، با فراغبال میتوان سخن گفت.
سخن از سرگئی پاراجانف، فیلمساز برجستهی روس است. او که همچون آندری تارکوفسکی، همکار و هموطناش، سالها در ایران به این متهم بودند که آثارشان میانمایه است و نشانی از سینما ندارند و فقط تصویرهای متحرک خوشآب و رنگ هستند، اکنون اعادهی حیثیت شده و آبرو گرفته است.
مدیران بنیاد سینمایی فارابی که نقش اساسی در ایجاد ذهنیت منفی دربارهی پاراجانف در میان ناقدان داشتند، پس از گذشت دستکم سه دهه، به اهمیت این سینماگر معترف هستند و منتقدان از او به نیکی یاد میکنند.
اکنون، روبرت صافاریان، نویسنده، مترجم، منتقد و مستندساز شناخته شدهی روزگار ما همت کرده و نخستین کتاب تالیفی دربارهی پاراجانف را زیر عنوان «این فیلمساز شاعر نقاش عروسکساز مستندساز افسانهپرداز شعبدهباز» نگاشته است.
او در این اثر به ما میگوید که برای شناخت دقیق و سردرآودن از آثار این سینماگر باید با فرهنگ و سنتی که در فیلمهایش نمایش داده میشود آشنا شد و داستانها، نشانهها و عناصر پر راز و رمز را درک کرد تا مانع از حیرتزدگی و غافلگیری شود.
کتاب با بیوگرافی موجزی از پاراجانف آغاز شده و سپس به آثار سینماگر – سایههای نیاکان فراموش شدهی ما، رنگ انار، افسانهی قلعهی سورام، عاشق غریب – و فیلمهای مستندش میپردازد. در بخشهای دیگر به هنر قومی در سینمای پاراجانف پرداخته شده است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
این فیلمساز شاعر نقاش عروسکساز مستندساز افسانهپرداز شعبدهباز
نویسنده |
روبرت صافاریان
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 172 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
سینما و تئاتر
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220101086
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مرگ آقاي سعدي در پاريس
کتاب «مرگ آقای سعدی در پاریس» نوشته «مجید حسینی» توسط نشر چشمه منتشر شده است.
عقرب: پروندهی سرّی تاشا و کارآگاهش هنری
ماکاموشی، جزیرهی جوندگان جسور 2/ موش و گربه در خانهی اشباح
درباره نویسنده کتاب
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتابهای کودک، نوجوان و جوان و بازیهای فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائهی نسل جدیدی از بازیهای فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بینالمللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازیهای فکری، از سال 1394 برنامهریزی آن برای انتشار کتابهای مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نخستین کتابهای هوپا به بازار عرضه شد.عشق غريبه ها
در بخشی از کتاب عشق غریبهها میخوانیم:
آموختن زبان ضروریْ و بنیادِ تمام آموزشهاست. این دو مسلمان که علاوهبر فارسیِ مادری، زبان فاضلانهی عربی را نیز آموخته بودند، این را خوب میدانستند. آنها از ایران سرمشق مهمی آورده بودند: اهمیت تسلط به زبان مادری در کنار یک زبان کلاسیک. از روی همین سرمشق بود که آنها یازده ماه در کرویدن هم انگلیسی بخوانند هم لاتین. تلاشهای متناظر دانشوران آکسفورد، و چنان که بعد خواهیم دید، دانشوران کمبریج برای فراگیری عربی و تا حد کمتری فارسی، حاکی از دوسویگی روند آموزش در این دانشگاه بود. از دورانی که همهی کلاسهای دانشگاه به لاتین بودند مدتها گذشته بود اما آکسفوردی که میرزا صالح و میرزا جعفر در پی ورود به آن بودند، همچنان بر زبانهای خارجی بهویژه زبانهای «کلاسیکِ» کموبیش مُرده تأکید بسیار داشت. در خاطرات روزانهی میرزا صالح، تلاشهای او را برای واداشتن خودش به آموختن لاتین علاوهبر انگلیسی و فرانسوی میبینیم. دانستن چند زبان، به عنوان پیشنیاز، برای کسی با سوابق او چندان غیرعادی نمینمود؛ از جوانانی همچون او، که دست سرنوشتْ به کار دیوانی در دربار گماشته بود، انتظار میرفت به حد اعلا فارسی و عربیِ ادبی را بیاموزند. محل کارش هم تبریز در غرب ایران بود، پس چهبسا ترکی هم میدانست. میدانیم که او با زبان اردوی «هندوستانی» هم، شاید به واسطهی حضور تجار هندی در زادگاهش شیراز، آشنایی داشت. این زبانها بزرگترین سرمایههای او و میرزا جعفر، و برگهای برندهی آنان بودند.غرامت مضاعف
«والتر»، راوی اولشخص داستان، کارمند باسابقه و کاربلد یک شرکت بیمه در کالیفرنیا است. او روایتش را با این جملات آغاز میکند:
«با ماشین رفتم گلِندل تا سهتا رانندهی کامیونِ تازه به بیمهنامهی یه شرکت آبجوسازی اضافه کنم که مورد تمدیدیهی هالیوودلند یادم اومد. گفتم اونجا هم برم.
این جوری شد که پا گذاشتم تو اون «خونهی مرگ»، دربارهش تو روزنامهها خوندهین. وقتی من دیدمش اصلا شبیه «خونهی مرگ» نبود. صرفاً یه خونه به سبک اسپانیایی بود، شبیه باقیشون تو کالیفرنیا، دیوارهای سفید، سقفِ سفالی قرمز، یه طرفش حیاط.»
این جملات آغازین، با ضربآهنگ مناسبی که دارد بدون شک خوانندهی علاقمند را سریعاً به داخل داستان میکشاند و البته حاوی چند نکتهی مهم نیز هست. اول اینکه شخصیت اصلی همانگونه که در حال انجام امور متداول و روزمرهی خود است؛ همچون تهسیگاری که در جوی کنار خیابان روی آب حرکت میکند، ناگهان داخل گردابی میشود که سرنوشت او را تغییر میدهد.
این نوع وارد شدن به ماجرا یا به عبارتی تخطی از محدودههای حرفهای یا قانونی یا اخلاقی را در عمدهی آثار این سبک میبینیم، مثلاً در رمان قبلی همین نویسنده یعنی «پستچی همیشه دوبار زنگ میزند». در آنجا هم شخصیت اصلی ناخواسته و اتفاقی وارد مکانی میشود که به قول خودش بتواند غذای مجانی گیر بیاورد اما در واقع وارد مسیری میشود که او را به یک قاتل تبدیل میکند.
نکته دوم مکمل نکته اول است! اگر در اولی ما با شخصیتهایی روبرو هستیم که قبل از ماجرا شبیه آدمهای معمول دیگر هستند (گانگستر و جانی بالفطره نیستند) در دومی با مکانهایی روبرو میشویم که با مکانهای مشابه دیگر تفاوتی ندارند.
در اینجا خانهی مرگ با آن توصیفاتی که در روزنامهها به آن پرداخته شده کاملاً همان است که در مناطق مشابه وجود دارد و اینطور نیست که یک محیط بهصورت مستقل بتواند جرم و جنایت بزایاند.
حال اگر آدم همین آدمِ معمول است و محیط هم همان، چه چیز یا چیزهایی موجبات وقوع «قتل» را فراهم میکند!؟ در ادامه به این داستان بیشتر خواهم پرداخت.
پیش از آن همانند کتاب «پستچی...» لازم است بگویم کار نویسنده حداقل در این دو کتاب بهگونهایست که انگار هیچ چیز اضافهای وجود ندارد؛ نثری بدون حشو و زواید و کاری فاقد گوشههای تیز که خواننده را اذیت کند. لذا این کتاب را به علاقمندان داستانهای جنایی توصیه میکنم.
در واقع اگر بخواهیم در مقابل این پرسش که «سبک نوآر چیست؟» خودمان را به دردسر نیاندازیم، یک راهحل این است که بگوییم همین دو کتاب را بخوانید تا با مختصات این سبک آشنا شوید! شخصیتی تنها که قهرمان نیست، به خاطر جاهطلبی و اعتماد به نفس بالا در مقابل محرکهایی نظیر طمع و اغواگری، از محدودههای اخلاقی و قانونی خارج شده و در جهنمی خودساخته فرو میرود و رویای آمریکایی به تراژدی آمریکایی تبدیل میشود.
کارگاه تراش روی شیشه
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.