

باجه عوارض شهر خيالي
6,500 تومان
کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» داستانی خیالی برخاسته از مسائل امروز، ناب و مجذوبکننده است.
این اثر بیانکننده خلاقیت زبان، شور درونی، پاکی اندیشه و انسان دوستی نویسندهای است که سطرهای دقیق و ظریف آن قلب هر خواننده در هر سن و سالی را از شادی لبریز میکند.
داستان کتاب «باجه عوارض شهر خیالی» با پسری به نام میلو آغاز میشود که از همه چیز در زندگی خسته و کسل است. یک روز یک باجه عوارض به شکلی اسرار امیز در اتاقش ظاهر میشود.
باجه شباهت زیادی به باجههای عوارض که در سفرهای خانوادگی در جادهها دیده است دارد. میلو با بیحوصلگی از آن عبور میکند و با پریدن به سرزمینی میرسد به نام نتیجهگیریها.
در آن سوی باجه عوارض همه چیز متفاوت ات. او با ماشین کوچکی در جادهای که تا افق ادامه دارد پیش میرود تا به لغتستان میرسد.
سگ نگهبانی به نام تاک ارزش زمان را به او میآموزد و از فیلسوفان و شاعران قدیمی مثال میآورد و او را تا قلمرو شاه لغتستان به نام ازز که بر جهان حروف و کلمات حکومت میکند همراهی میکند.
میلو و تاک همراه با مشاوران پادشاه وارد بازار هیجانانگیز لغات میشوند. از این پیادهرو به آن پیادهرو میروند و مجموعههای حیرتانگیز و عجیب کلماتِ فروشی را تماشا میکنند.
میلو تا آن موقع توجهی به کلمات نداشته است اما این کلمات به قدری زیبا و جذاب به نظر میآیند که هوس میکند مقداری از آنها را بخرد. اما به جز سکهای که باید موقع برگشتن به باجه عوارض بدهد پولی ندارد.
در ادامه میلو و تاک طی ماجراهایی در بازار توسط یک مامور پلیس به حبس شش میلیون ساله محکوم و به سیاه چال برده میشوند. در آنجا با یک جادوگر گربه نام «کدام» آشنا میشوند که سالها قبل مسئولیت انتخاب کلمات درست را بر عهده داشته است.
او برای آنها داستان خوفناک شهر خرد و دو شاهزاده خانم به نامهای احساس و منطق را که در تبعید به سر میبرند تعریف میکند.
در ادامه داستان میلو و تاک همراه با حشرهای به نام لافزن بعد از ملاقات با پادشاه و شرکت در ضیافت شام برای نجات شاهزاده خانمها وارد سفر عجیب وغریب و پر خطری میشوند.
در راه با پسری که در هوا معلق است برخورد میکنند و این آشنایی منجر به گفت وگوهایی در باره نوع نگاه آدمها به چیزها میشود. آنها در راه به شهری می رسند که هر ساز موسیقی مخصوص نواختن یکی از رنگها بود تا جهان بیرنگ نشود، شب طولانی و هیجانانگیزی را میگذرانند.
آنها در جست و جوی شاهزاده خانمها از کوههای ناهموار قلههای سر به فلک کشیده بالامیروند و با شیطانها، دیوها و غولهای ترسناکی روبهرو میشوند که ماجراها و کلماتی با کاربردهای مختلف را برای آنان بازگو میکند.
داستان با نجات شاهزادهها، جشن و پیروزی میلو به پایان میرسد. او با تمام دوستانی که در سرزمینهای مختلف پیدا کرده خداحافظی میکند و به خانه بازمیگردد.
روز بعد او با رویاهای بیشتری و با آگاهی از اینکه زندگی خستهکننده نیست و هر چیزی که ما یاد میگیریم هدفی دارد و هر کاری که میکنیم بر آدمها و هر چیز یکه اطراف ماست، اگر چه کم اثر میگذارد، به مدرسه میرود.
کتاب در شکل فانتزی و تخیلی به وسیله واژهها و اصطلاحاتی مبهوتکننده، مشکلات وحشتبار تخصصگرایی افراطی، فقدان ارتباط انسانی، دنبالهروی، حرص و طمع و همه بیماریهای نگرانکننده دنیای امروز را به تصویر میکشد.
در انبار موجود نمی باشد
باجه عوارض شهر خيالي
نویسنده |
نرتن جاستر
|
مترجم |
شهلا طهماسبی
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 360 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1381 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 300 گرم |
شابک |
9789646194694
|
وزن | 0.300 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
نگهبانان گاهول 1/ اسارت
جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول
سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موشها را میدید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس میخورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگالهایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش میکرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمیکردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج میگرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش میگذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت تودهای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانهاش بود. ولی درختها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچکتر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست. اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، میفهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمهای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را میشناختند. زندگی درون حفرهای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چلهای که چند بار در روز برایشان میآوردند و بعد هم اولین لقمههای آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستانها هم بودند… داستانهای پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان میداشتند تا همراه باد اوج بگیرند. از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچههای آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی میرویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیدهای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و میمردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را میآموختند.
مارادونا
در بخشی از کتاب مارادونا میخوانیم
در نوزدهسالگی، مدتها قبل از اینکه به تعبیر ادواردو گالیانو به «خدای کثیف و گناهکار» تبدیل شود، قهرمان جام جهانی جوانان زیر بیست سال در ژاپن شد. تا آن زمان، وانت راستروخِرو دیگر به تاریخ پیوسته بود. مارادونا حالا خودش ماشینباز قهاری شده بود که هر ماشین برایش در حکم یک کارت ویزیت بود؛ خصلتی آرژانتینی که تا آخر عمر در وجودش ماند. هواداران برای تشکر از ال پِلوسا تصمیم گرفتند به پاس لحظات خوشی که به آنها هدیه کرده بود، با جمع کردن پول برایش ماشین بخرند: یک مرسدس بنز شیک قرمزِ 500 اسالسی با قدرت 237 اسب بخار؛ هدیهای دیگر به نشانهی قدرشناسی. برای هدیهی کریسمس با پسانداز حقوقش یک فیات اروپایی 128 سیالاس کارراهانداز خرید؛ ماشین بدشکل و زمختی که انگار یک بچه طراحیاش کرده بود. یک کلکسیونر در نزدیکی بوئنوسآیرس هنوز این ماشین را دارد و در برابر پیشنهادهای موزههای ایتالیایی مقاومت میکند. اگر مانند مارادونای بیستساله یک ستاره به معنای واقعی باشید، نمیتوانید سوار فیات اروپایی شوید، پس اولین ماشین اسپورتش را از پورشهی آلمان خرید؛ یک پورشهی 924 نوکمدادی با صندلیهای چرمی قهوهای. این اولین دارایی قیمتیاش بود و پیش از جدایی از بوکا جونیورز و پیوستن به بارسلونا آن را فروخت. سی سال بعد، زمانی که در مقام مربی تیم ملیْ جام جهانی دلسردکنندهای را پشتسر میگذاشت، روی آن ماشین نیممیلیون دلار قیمت گذاشته بودند. اما پس از دو سال، قیمت ماشین درست مانند اعتبارش در جایگاه مربی سقوط کرد و به 77.500 دلار رسید. قرارداد مارادونا با بارسلونا شامل یک ماشین گلف قرمز هم میشد که یک روز عصر در سال 1983 با آن وارد محوطهی نیوکمپ شد. درِ ورودی برای تمرین بسته بود. «دیدی دیهگو! درسته که میگن سحرخیز باش تا کامروا باشی، ولی حالا که یکبار هم خودت رو زود رسوندهای در بسته بود.»از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم
فوتبال عليه دشمن
شرورترین دختر مدرسه مبصر میشود
بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.