بازاریابی انگیزشی

150,000 تومان

اطلاعاتی که دراین کتاب آمده است روش بازاریابی در کسب و کار علاقه‌مندان به این موضوع را تغییرمی‌دهد. نویسنده مدعی است که به‌کارگیری محتوای کتابش در ساخت اولین آگهی تبلیغاتی، ممکن است در همان ابتدا پاسخگویی مخاطبان به تلاش‌های تبلیغاتی را دو یا چند برابرکند. هرچند شاید در نگاه اول این ادعای بزرگی جلوه کند که شک هرکسی را برانگیزد اما نویسنده آن‌را کاملا طبیعی می‌داند و می‌گویدبازاریابی انگیزشی فراتر از تبلیغات تجاری عمل خواهد کرد. یکی از مباحث جالب توجه در روانشناسی که با زندگی امروزه ارتباط مستقیم دارد، انگیزش و هیجان است.

همه در فکر آن هستند که چگونه خود و دیگران را برای انجام دادن کاری ترغیب کنند. این شاخه‌ای از روانشناسی است که روانشناسان، کارفرمایان، بازاریاب‌ها، دولت‌ها، مربیان، آموزگاران، والدین و همه کسانی که به نحوی می‌خواهند در دیگران انگیزه ایجاد کنند به کار می‌گیرند تا بتوانند به کمک آن راهبردهایی ابداع نمایند تا در این زمینه دیگران را برانگیزانند.

نویسنده کتاب، رابرت ایمبرایل خود یک بازاریاب مشهور آمریکایی است که سعی کرده با توسل به اصول انگیزشی و هیجانی،محرک‌های هیجانی قدرتمند و خط‌مشی‌های بازاریابی موثری را در اختیار افراد علاقه‌مند به این حوزه قرار دهد.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بازاریابی انگیزشی

نویسنده
رابرت ایمبرایل
مترجم
لطیف احمدپور و اسماعیل نوری
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ٢٨٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٨٠ گرم
شابک 9786002780799
توضیحات تکمیلی
وزن 0.28 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بازاریابی انگیزشی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سرچشمه‌های فرم معماری، تاریخ انتقادی تئوری طراحی

520,000 تومان

معرفی کتاب سرچشمه های فرم معماری اثر مارک گلرنتر

کتاب « سرچشمه های فرم معماری» "تاریخ انتقادی تئوری طراحی" نوشته مارک گلرنتر توسط نشر چشمه منتشر شده است. «سرچشمه های فرم معماری» تاریخ انتقادی نظریه معماری غرب را از دنیای باستان تا امروز ارائه می دهد. این کتاب بر روی سوال اصلی تئوری طراحی تمرکز می کند:
معمار چگونه فرم معماری را ایجاد می کند؟ نظریه پردازان لزوما به این سوال اساسی می پردازند تا تعدادی از مسائل گیج کننده از جمله خاستگاه سبک، تداوم سنت و نقش نابغه را توضیح دهند.
این کتاب تئوری های اصلی طراحی را در هشت دوره زمانی توصیف می کند. گلرنتر رابطه مهمی بین نظریه‌های طراحی و نظریه‌های دانش شناسایی می‌کند و بنابراین مفاهیم معرفت‌شناختی غالب هر دوره را توضیح و تحلیل می‌کند.
نظریه پردازان معاصر آموزش نیز مورد بررسی قرار می گیرند، زیرا بسیاری از نظریه پردازان از ویترویوس تا گروپیوس، احکامی را برای آموزش به عنوان اجزای جدایی ناپذیر ایده های خود گنجانده اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب رئیس علی دلواری

130,000 تومان
رئیس علی دلواری برای مردم ایران مخصوصا اهالی جنوب، نامی است آشنا و توام با خاطره مبارزه علیه استعمار انگلیس. طی هشتاد و اندی سال که از مرگ او سپری شده، چندین مقاله، کتاب و یک سریال تلوزیونی درباره او نوشته یا ساخته شده است. بنابراین علی القاعده بایستی نقطه ابهامی در باب زندگی، مبارزه و مرگ زودرس و نابهنگامش، وجود نداشته باشد...

متون روانشناسی به زبان انگلیسی

200,000 تومان
متون روانشناسی به زبان انگلیسی نویسنده یاسمین مندی مترجم نوبت چاپ سیزدهم تعداد صفحات 248 قطع و نوع جلد وزیری

دولت مدرن و بحران قانون (چالش قانون و شریعت در ایران معاصر)

340,000 تومان

معرفی کتاب دولت مدرن و بحران قانون (چالش قانون و شریعت در ایران معاصر)

با ترسیم دقیق موقعیت ایران عصر مشروطه و برجسته ساختن دشواره‌های موجود در راه تجدد و توسعه، دو واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت: یکی ضرورت و خواست قانون در انقلاب مشروطه، دیگری ابهام در مفهوم قانون، و فرایند تولید قانون که البته از ابهام در مبادی تصوری، و عدم ایضاحِ مبانی قانون ناشی می‌شد. این ابهام چنان انسدادی در اندیشه، و بحرانی در زندگیِ انسان معاصر ایرانی پدید آورده است که فعلاً چشم‌اندازی برای برون‌رفت از آن در افق نزدیک دیده نمی‌شود. همین امر و مخاطرات ناشی از آن چنان اهمیتی دارد که مسئله‌ی قانون موضوعه و نسبت دولت جدید با شریعت را به یکی از مراکز مناقشه در ایران معاصر تبدیل کرده است. دولت مدرن و بحران قانون بر مختصات این مناقشه تمرکز دارد. دولت مدرن و بحران قانون (چالش قانون و شریعت در ایران معاصر) - انتشارات نی

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.

ما اينجا داريم مي ميريم

42,000 تومان

جملاتی از کتاب ما این‌جا داریم می‌میریم

خوشبختی‌ها را گم کرده‌ایم، همه‌شان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همه‌چیز گم می‌شود توی های و هوی شهر.
طلاپری می‌داند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال می‌بینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره می‌ایستند و هیچ‌وقت پری‌های جنگل را صدا نمی‌زنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستاره‌های‌شان می‌گردند.
مادرش همیشه می‌گفت هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. بعد هم غش‌غش می‌خندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمی‌فهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم می‌آید.
آدمیزادها هیچ‌وقت صدایی را که نمی‌بینند، نمی‌شنوند. حتی گاهی خوشبختی‌های کوچک‌شان را هم نمی‌بینند.