بازی معمایی پرونده خانه وحشت

120,000 تومان

بازی معمایی پرونده خانه وحشت

  • تعداد نفرات 1 تا 8
  • درجه سختی متوسط
  • رده سنی مثبت 14
  • مدت زمان بازی +60 دقیقه
توضیحات

بازی معمایی پرونده خانه وحشت

سِکرت گِیم (Secret Game) مجموعه پرونده‌های معمایی و جنایی است که باید سعی کنید تمام اطلاعات و سرنخ‌ها را کنار همدیگه بگذارید و جواب

معماها را پیدا کنید.

بازی پرونده خانه وحشت ، دومین پرونده از این سری بازی‌های معمایی است که در سبک بازی‌هایس همکاری مشترک، استنتاجی و معمایی

می‌باشد.

این پرونده که در ژانر ترسناک است،‌ روایتگر داستان هفت جوانی است که به خانه‌ای متروکه و مرموز می‌روند و پس از مدتی اتفاق‌هایی عجیب و

غریبی برای آن‌ها رخ می‌دهد و پلیس جسد ۳ تا از آن‌ها را پیدا می‌کند. با بررسی‌های بیشتر پرونده وارد فاز عجیب‌تری هم می‌شود.

شما این پرونده ترسناک و جنایی را می‌توانید به صورت فردی و یا گروهی (تا ۸ نفر) حل کنید.

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.110 کیلوگرم
ابعاد 34 × 25 × 0.5 سانتیمتر
بازی معمایی پرونده خانه وحشت

بازی معمایی پرونده خانه وحشت

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بازی معمایی پرونده خانه وحشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: samanehfathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دو خطا در عنوان این کتاب وجود دارد

125,000 تومان
مرجمع معماها، مسئله‌ها، و پارادوکس‌های فلسفی رابرت ام. مارتین ترجمه راضیه سلیم زاده پروفسور مارتین، استاد فلسفه، کتاب حاضر را برای این نوشته که لذت اندیشیدن درباره معماهای فلسفی را به کسانی بچشاند که هرگز مطالعات دانشگاهی درباره فلسفه نداشته‌اند. وی می‌گوید: «این کتاب را به زبانی بسیار غیر رسمی نوشته‌ام. به همان زبانی که با دوستی قدیمی حرف می‌زنیم و نه آن گونه که استادهای فلسفه سخنرانی می‌کنند یا مطلب می‌نویسند. این متن پر است از بازی‌های کلامی، شوخی‌ها و اصطلاحات محاوره‌ای.» نویسنده در نگارش این کتاب کاری خلاف عادت و البته مخاطره‌آمیز کرده است. بدین معنی که جدی‌ترین و عمیق‌ترین مباحث فلسفی را با زبانی عامیانه و محاوره‌ای طرح کرده است. این لحن چه بسا در بادیِ امر ما را به اشتباه بیندازد و کتاب را اثری غیر جدی بپنداریم. نویسنده شجاعت ناشر را برای انتشار چنین اثری تحسین می‌کند. طبیعی است که مترجم هم نیز سعی کرده تا حد امکان، به ویژه در قسمت‌های طنزآمیز، این لحن حفظ شود. در بسیاری از عناوین بازی کلامی طنزآمیز صورت گرفته است که با در نظر داشتن آن خواننده این کتاب می‌تواند ارتباط و گاهی اختلاف میان عناوین و مطالب ذیل آن را درک کند. کتاب حاضر در شانزده فصل شامل: تفاوت‌هایی که تفاوتی ایجاد نمی‌کنند، ریسک کردن، انتخاب کردن، منطق و پارادوکس، باور، منطق و قصد، استدلال درست و نادرست، معرفت تجربی، معرفت بدون تجربه، تفکر، گفتار و معنی، این‌جا و الان، چرا باید اخلاقی باشم؟ چطور اخلاقی فکر کنیم؟ معماهای اخلاقی، قانون عمل و مسئولیت، لطیفه و دیگر مسائل زیبایی شناسانه و فکرهای عمیق در ٥٤٤ صفحه نوشته شده است.
 

هنر و دانش مذاکره

220,000 تومان

معرفی کتاب هنر و دانش مذاکره

مذاکره، جریان و فرایندی است که بین دو یا چند طرف آغاز می‌شود و هدف آن رسیدن به توافق و دستیابی به امتیازاتی است. مذاکره‌کننده غالباً به نمایندگی از سوی شخصی حقیقی یا حقوقی که صاحبکار اصلی یا تصمیم‌گیرنده‌ی نهایی است وارد مذاکره می‌شود. مذاکره، فرایندی است که در همه‌جا و همه‌ی حوزه‌های فعالیت فردی و اجتماعی جریان دارد و آثاری عمیق و بلندمدت بر زندگی فرد و جامعه می‌گذارد. در اروپا، امریکا، ژاپن و چین، فعالیت‌های وزینِ اجتماعی و اقتصادی بر اساس مذاکرات و توافقاتی سنجیده است. تجربیات حاصل از مذاکرات به تدریج مدون شده و به شکل کتاب منتشر می‌شوند. کتاب حاضر بر اساس درس‌های مارک شوئنفیلد برای مدیران اجرایی، وکلا، حقوقدانان و مدیران اقتصاد، صنایع و بازرگانی تدوین شده است. هنر و دانش مذاکره - انتشارات نی

اراده به دانستن

160,000 تومان

معرفی کتاب اراده به دانستن

نباید سکسوالیته را داده‌ای طبیعی تصور کرد که قدرت تلاش می‌کند آن را مطیع و سرکوب کند، یا حوزه‌ای مبهم که دانش تلاش می‌کند به‌تدریج آن را کشف کند. سکسوالیته نامی است که می‌توان به سامانه‌ای تاریخی داد: نه واقعیتی پنهان که تسخیر آن دشوار باشد، بلکه شبکهٔ بزرگِ سطحی که در آن برانگیختن بدن‌ها، تشدید لذت‌ها، تحریک به گفتمان، شکل‌گیری شناخت‌ها، و تقویت کنترل‌ها و مقاومت‌ها به‌طور زنجیروار و مطابق با چند استراتژی دانش و قدرت به یکدیگر متصل می‌شوند.

کیمیاگر

150,000 تومان

معرفی رمان کیمیاگر:

کیمیاگر رمانی از نویسندۀ برزیلی پائولو کوئیلو است که اولین بار در سال 1988 منتشر شد. این کتاب در اصل به زبان پرتغالی و به سبک رئالیسم جادویی (ژانر ادبی که در آن یک روایت واقع‌گرایانه به‌صورت تفکیک‌ناپذیر و بی‌نقصی با عناصر سورئال، فانتزی و رؤیایی ترکیب می‌شود) نوشته شده و از بسیاری جهات خیره‌کننده و تحسین‌برانگیز است. این کتاب با زبان ساده‌اش حاوی احساسات قدرتمند، شخصیت‌های جالب و عمیق، پیچش‌های طرحی و حکمت‌های الهام‌بخش است که ما را وادار می‌کند به واقعیتی متفاوت و دور فکر کنیم، حتی اگر دردناک باشد. قهرمان داستان که راوی تنها دو بار او را سانتیاگو می‌نامد، احساس می‌کند که این جهان جای او نیست. این پسر تمایل شدیدی به سفر در جهان دارد و همین تمایل باعث می‌شود او رؤیای سفر عجیبی را ببیند و این رؤیا علتی است که طرح داستان را به جریان می‌اندازد.

واکنش‌های جهانی به رمان کیمیاگر:

 

پائولو کوئیلو با اینکه به‌شدت مورد انتقاد منتقدان مطرح کتاب است اما بدون شک یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان برزیلی است. اکثریت آثار او بر اساس عرفان و علم به چیزهایی است که مردم عادی آن را درک نمی‌کنند.

«کتاب کیمیاگر افسانه‌ای حکیمانه و الهام‌بخش در مورد رسیدن به رویاهای شخصی و سفر واقعی زندگی است.» - اِم. اسکات پِک «این جادوگر برزیلی (پائولو کوئيلو) باعث می‌شود کتاب‌ها از کتابفروشی‌ها ناپدید شود.» - نیویورک تایمز «کیمیاگر داستانی زیبا است که پیامی برای هر خواننده دارد.» -جوزف گیرزون، نویسندۀ کتاب جاشوا

چرا باید رمان کیمیاگر را بخوانیم؟

 

کیمیاگر کتابی عالی برای هرکسی در هر سنی است که علاقه به خواندن کتاب‌های رشد فردی و ادبی دارد و برای هرکسی که می‌خواهد رؤیایش را بخواند شدیداً توصیه می‌شود. خواندن کتاب کیمیاگر نیازمند زمان و آمادگی بالا برای مطالعه است. این کتاب با اینکه رگه‌های طنز و کمدی دارد اما برای سرگرمی نوشته نشده است. بلکه کتابی است که نوشته شده تا خواننده بتواند خودش را بازیابد.

جملات درخشانی از کتاب کیمیاگر:

 

«اسمش سانتیاگو بود. وقتی روز سرازیر شد و آسمان به تاریکی زد، با گله‌اش به کلیسای متروک و مخروبه‌ای رسید که سقف آن سال‌ها پیش فرو ریخته بود و درخت چنار بزرگ و پرشاخ و برگی از محل نمازخانه آن سر برآورده، رو به آسمان داشت. تصمیم گرفت شب را آن‌جا بخوابد. گوسفندها را از درگاهیِ فروریخته، وارد محوطه کلیسا کرد. منطقه را می‌شناخت و می‌دانست گرگی در کار نیست ولی... یادش آمد، یک بار، یکی از میش‌هایش با استفاده از تاریکی فرار کرده بود و او تمام روز بعد را به جستجوی حیوان گمشده گذرانده بود. بهتر دید، درگاه را با تخته پاره بپوشاند تا مانع فرار آن‌ها در تاریکی شب شود. بالاپوشش را روی زمین پهن کرد و دراز کشید. کتابی را که تازه از خواندنش فارغ شده بود، زیر سر گذاشت. فکر کرد بهتر است کتاب‌های پرحجم‌تری بخواند تا هم دیرتر تمام شوند و هم بالش‌های راحت‌تری برای شب‌ها باشند. وقتی بیدار شد، آسمان هنوز تاریک بود. نگاهش از پسِ خرابه‌ها در نیمه‌راه آسمان، در آن دورها، به ستاره‌ها می‌رسید، ستاره‌هایی که سوسو می‌زدند. به خود گفت: «کاش بیش‌تر می‌خوابیدم.» چون... خوابی دیده بود، خوابی ناتمام، همان خواب هفته پیش که یک بار دیگر در سایه‌روشن ذهنش دویده بود و باز قبل از این‌که به صحنه‌های پایانی برسد، بیدار شده بود.»

«جوان فکر کرد که اگر علت را برای دخترک بگوید، او چیزی نخواهد فهمید بنابراین بهتر دید به سؤالش جواب ندهد، و به ادامه شرح ماجراهای سفر پرداخت. می‌دید که چشمان دخترک از تعجب گاه بزرگ و از هراس گاه بسته می‌شوند. زمان می‌گذشت و او آرزو داشت... آرزو داشت روز به غروب ننشیند، کار پدر دخترک آن‌قدر زیاد شود تا از او بخواهد سه روز تمام به انتظار بماند. خود را در حالت متفاوتی می‌دید، چیزی در درونش می‌دوید، احساسی که تا آن روز برایش ناشناخته بود. میل داشت برای همیشه در همان شهر، با همان دخترک موسیاه، با چشمان سیاه درخشان، باقی بماند... برای همیشه، آن‌هم در روزهای لبریز از بی‌خیالی، روزهایی که هرگز شبیه به هم نباشند. اما... بازرگان سر رسیده بود و از او خواسته بود پشم چهار گوسفند را برایش بچیند، پولش را هم داده بود و دعوتش کرده بود سال آینده دوباره بیاید. اکنون... چهار روز دیگر راه در پیش دارد تا به آن شهر برسد. ناباور بود و بسیار ملتهب. نکند دخترک فراموشش کرده باشد. کم نیستند چوپانانی که از آن‌جا گذشته‌اند و پشم گوسفندهایشان را به بازرگان عرضه داشته‌اند.» «با خود اندیشید، شاید این مکان مخروبه، این کلیسای متروکه، که درخت چناری از نمازخانه آن سر به آسمان کشیده، محل آمد و رفت کولی‌های جادوگر باشد... یا شاید، اجنه... فضای آن را اشغال کرده‌اند که چنین پراکنده اندیشید و چنین فکری در ذهنش جان گرفت. و در ادامه این فکر از خود پرسید، آیا... خواب ناتمامی که دوبار به سراغش آمد، نمی‌تواند علت افکار درهمش باشد؟ و نمی‌تواند سبب شود آن‌چنان تصوری در ذهنش بدود و بخواهد عصبانیتش را بر سر دوستان همیشه وفادارش، بر سر گوسفندهایش خالی کند؟ فکرش به جایی نرسید. شراب باقیمانده از شب قبل را سرکشید و بالاپوش خود را دور بدنش پیچید. می‌دانست که تا چند ساعت دیگر، با نیش خورشید، هوا گرم می‌شود و او نخواهد توانست گله‌اش را به اطراف ده ببرد. تابستان، در این ساعت، همه اسپانیا خوابیده است و گرما تا شب ادامه دارد. او ناگزیر بود، تمام روز، بالاپوش خود را همراه داشته باشد، گاه و بی‌گاه به سرش می‌زد که این بار اضافی را از خود دور کند.»

تحلیلی بر رمان کیمیاگر‌:

 

کوئیلو در کتاب کیمیاگر به تضاد درونی عشق و افسانه شخصی درون سانتیاگو می‌پردازد و در نهایت عشق را به‌عنوان ابزاری پشتیبان، برای رسیدن به افسانه شخصی پیشنهاد می‌کند و می‌گوید که عشق محرک بزرگی در زمان و نحوۀ رسیدن به رؤیاهاست. به گفتۀ کوئیلو، رؤیاها هزینه دارند اما نزیستن رؤیاها هزینۀ سنگین‌تری دارد. دنبال‌کردن رؤیاهایمان و متعهدشدن به انجام آن‌ها باعث می‌شود که تمام کائنات دست‌به‌دست هم بدهند تا آنچه را که می‌خواهید به شما ببخشند. کیمیای زندگی قوی‌ترین عنصر هدایت‌کنندۀ احساسات و افکار و خواسته‌ها و نیازهای ماست و باتکیه‌ بر اصل «هرآنچه که از جهان و کائنات طلب کنیم، به ما بخشیده می‌شود» به امکان تحقق یافتن رؤیاهای ما اشاره می‌کند. کوئیلو در این کتاب نمادین و تأمل‌برانگیز، مفهوم مهمی را که درکش برای همۀ مردم واجب است بیان می‌کند: در زندگی، هیچ‌چیز زیباتر از خود زندگی وجود ندارد.

چرا کیمیاگر بسیار موفق شد؟

 

کیمیاگر کتاب بسیار موفقی است و هنوز هم به‌خاطر روایت عالی و پرسیدن عمیق‌ترین سؤالات دربارۀ زندگی، کتاب پرفروشی حساب می‌شود. کیمیاگر از دیدگاه سوم‌شخص روایت می‌شود و خواننده به‌راحتی می‌تواند با شخصیت اصلی، اضطراب‌ها و تردیدهای او همدلی و همذات‌پنداری کند. کوئیلو با زبانی ساده دانش گسترده‌ای را که دربارۀ موضوعات متنوعی چون عرفان و معنویت و روح انسانی دارد با ما به اشتراک می‌گذارد. این کتاب به ما می‌آموزد که باید به قلبمان گوش دهیم و به اهدافمان وفادار بمانیم تا قدرتی کسب کنیم که از هر مانعی بر سر راهمان قوی‌تر است. کتاب کیمیاگر نه فقط به‌خاطر داستان شگفت‌انگیزش بلکه به‌خاطر روایت ساده و درک‌پذیرش بسیار لذت‌بخش است. پائولو کوئیلو در این اثر با زبانی ساده نشان می‌دهد که کیمیاگری نه تبدیل مس به طلا بلکه تبدیل روحی کوچک و ساده به خردمندی بزرگ است. کتاب کیمیاگر شخصیت تکراری ندارد و چون هرکدام از شخصیت‌ها به روش خودش به‌نوعی به سانتیاگو کمک می‌کند، هرکدام ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودشان را دارند. زن کولی به او اجازۀ پذیرش رؤیا و درک امکاناتش را داد، شاه پیر به او فال گرفتن آموخت و یک جفت سنگ به او داد تا بتواند با آن فالش را بخواند، مرد انگلیسی به او یادگیری و تحقیق آموزش داد و کیمیاگر نشانش داد تا دربارۀ شگون و آینده‌اش بیشتر بداند. همذات‌پنداری با کتاب کیمیاگر بسیار ساده است. شاید به همین دلیل است که این کتاب بسیار محبوب شده است. همۀ ما رؤیایی داریم و مایلیم تحت هر شرایطی آن را دنبال کنیم، اما واقعیت زندگی اغلب بر خلاف ما حرکت می‌کند و تلاش می‌کند به رؤیای ما پایان ببخشد. همین اتفاق برای چوپان کتاب کیمیاگر می‌افتد، او برای رسیدن به رؤیا و اهدافش تلاش می‌کند، درست مانند اغلب ما، او نیز می‌خواهد تسلیم شود و به منطقۀ امن خود بازگردد اما پشیمانی دست‌کشیدن از رؤیایش او را رها نمی‌کند. این تشابهات بین داستان و واقعیت زندگی ماست که باعث می‌شود بعد از شروع کتاب کیمیاگر دلمان نخواهد که پیش از تمام شدنش آن را زمین بگذاریم.

خلاصۀ داستان کیمیاگر

 

کتاب کیمیاگر قصۀ سانتیاگو، چوپان جوان اندلسی را بازگو می‌کند که به‌قصد جستجوی گنجی واهی که در خواب‌دیده در زیر اهرام مصر مدفون شده است، میهن خود را ترک کرده و در آفریقای شمالی سرگردان می‌شود. او با یک کولی، مردی که ادعا می‌کند پادشاه است و یک کیمیاگر آشنا می‌شود. سانتیاگو به دلیل برخورد با شخصیت‌های رازآلود مختلف، مفاهیم ابتدایی وجودگرایی را می‌آموزد. اساسی‌ترین مفاهیم را خردمندترین استاد یعنی کیمیاگر به او می‌آموزد. او به‌تنهایی اثری عمیق و تحول برانگیز بر زندگی سانتیاگو می‌گذارد اما هیچ یک از آن‌ها نمی‌دانند که گنج چوپان دقیقاً چیست و آیا سانتیگو موفق می‌شود بر موانع راه غلبه کرده و گنجش را به دست بیاورد یا نه؟ سفری که در ابتدا به‌قصد مال دنیا آغاز شده رفته‌رفته به ماجراجویی برای کشف خود و غنای روحی تبدیل می‌شود. سانتیگو از گوسفندچرانی ساده تبدیل به خردمندی می‌شود که در روح جهان غوطه‌ور شده است. کتاب کیمیاگر نمادی جاودان از اهمیت دنبال‌کردن رؤیاها و گوش‌دادن به ندای قلبمان است.

مضامین اصلی کتاب کیمیاگر

 

جزءجزء کتاب کیمیاگر پر از نماد است. سفر سانتیاگو و مواجه او با اهرم مصر به‌شدت مملو از معناست. در هر سطر این کتاب پیامی قدرتمند نهفته است که تاکید می‌کند معنای واقعی زندگی نه در امور مادی و زائد بلکه در درک افسانه شخصی و کیمیای زندگی است و بر ما ضروری است که افسانه شخصی خودمان را شکوفا کنیم. مضمون کلی کتاب آن است که همه چیز اهمیت خاص خود را دارد، همه چیز باید تکامل یابد و همه چیز، از کوچک‌ترین اتم‌ها تا بزرگ‌ترین و دورترین ستاره‌ها در جهان، همه تکه‌هایی از یک کل هستیم: روح جهان.

مانع ترس یکی از خطرناک‌ترین موانعی که کتاب به آن پرداخته است موضوع ترس است. ترس از شکست است که ما را از افسانه شخصی‌مان دور می‌سازد و غلبه بر آن پیروزی بزرگی است. بنا به گفتۀ خود کوئیلو: «ترس از رنج بدتر از خود رنج است. هیچ قلبی نیست که در پی آرزوهایش باشد ولی رنج نبرد، چون آرزوها بی‌پایان و دور از دسترس‌اند و راه، راه دشواری است. همت می‌خواهد و تلاش و هر لحظه آن می‌تواند لحظه پایانی باشد. لحظه دیدار با خدا یا لحظه پیوستن به ابدیت ...» خرد وقتی سانتیاگو از کولی تقاضا می‌کند خواب تکراری‌اش را برایش تعبیر کند از شنیدن تعبیر پیش‌پاافتاده او ناامید می‌شود. کولی در پاسخ به این ناامیدی برایش توضیح می‌دهد: «... چیزهای ساده با وجود سادگی‌هایشان رویدادهای شگفت‌انگیزی هستند. فقط متفکران و عالمان هستند که آنها را می‌بینند و به بررسی می‌گذارند...» قدرت اجتناب‌ناپذیر ایمان در جایی از داستان قهرمان می‌کوشد که ندای سرنوشتش را فراموش کند اما پیرمردی با لباسی عربی سرنوشت پاکش را به او یادآوری می‌کند و می‌گوید: «این که در یک‌لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.» در هر اندیشه یک تصمیم نهفته است. جایی در میان آفریقا یک تاجر مکار پول سانتیاگو را بالا می‌کشد. بعد از آن قهرمان داستان باید انتخاب کند که چه واکنشی نسبت به این رخداد نشان دهد. آیا باید خود را قربانی بداند و ناله و اظهار شکست کند یا تصمیم بهتری وجود دارد؟ درنهایت او تصمیم می‌گیرد که خیال کند ماجراجویی در جستجوی گنج است.

معنی نمادها در کتاب کیمیاگر:

 

گوسفندها گوسفندهای سانتیاگو نمادی از وجود و زندگی افرادی است که نسبت به افسانه‌های شخصی‌شان نابینا هستند. سانتیاگو گوسفندانش را دوست دارد اما به‌خاطر تمایل حیوانی آنها به آب و غذا، نسبت به آنها بی‌احترامی پنهانی می‌ورزد. او احساس می‌کند که گوسفندانش قدر سرزمین‌های بی‌نظیری را که او در طول سفر کشف می‌کند نمی‌دانند و از اینکه آنها آن‌قدر کورکورانه به او اعتماد دارند که به‌راحتی می‌تواند آنها را بکشد نیز در عذاب است. این گوسفندها نماد شخصیت‌هایی مانند نانوا یا تاجر بلور هستند که افسانه‌های شخصی خود را رها کرده و مانند گوسفندان تسلیم خواسته‌های مادی خود و میل به مقبولیت اجتماعی شده‌اند. در نتیجه آنها به‌خاطر دیدگاه‌های محدودشان، توانایی درک جنبه‌های خاصی از خلقت و بسیاری فرصت‌های زندگی را از دست می‌دهند.

کیمیاگری کیمیاگری به فرایند تبدیل یک فلز بی‌ارزش به فلزی بسیار باارزش مانند طلا گفته می‌شود. اما در این داستان کیمیاگری فراتر از فلزات می‌رود. سانتیاگو در این کتاب فلزی است که تحت‌تأثیر کیمیاگری قرار می‌گیرد. سفر و تجربیات سفرش او را از چوپانی ساده به کیمیاگری خردمند تبدیل می‌کند. همچنین تحقق افسانه شخصی هر فرد خود نوعی کیمیاگری است. به زبان کتاب، فلز باید خود را از شر تمام ناخالصی‌ها خلاص کند تا به تکامل برسد. سانتیاگو نیز باید خود را از شر ناخالصی‌هایش مانند تمایل به پذیرش توسط والدینش، زندگی به‌عنوان چوپان یا حتی زندگی با فاطمه خلاص کند تا به افسانه شخصی‌اش پی ببرد و رشد شخصیتی داشته باشد. بیابان صحرا، با شرایط سخت و جنگ‌های قبیله‌ای، نمادی از مشکلات جدی‌ است و در انتظار هرکسی است که در تعقیب افسانه شخصی خود است، اما همچنین به‌عنوان معلم مهم سانتیاگو در طول سفر او به اهرام عمل می‌کند. همان‌طور که کیمیاگر می‌گوید، آزمون‌ها بخشی ذاتی از تمام افسانه‌های شخصی هستند، زیرا برای ایجاد رشد معنوی ضروری هستند. بیش از گرمای بیابان؛ سکوت، پوچی و یکنواختی کویر سانتیاگو را آزمایش می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

پدیدارشناسی روح

580,000 تومان

معرفی کتاب پدیدارشناسی روح

پدیدارشناسیِ روح دانشِ پدیدارشونده را عرضه می‌کند و می‌بایست جایگزینِ تبیین‌های روان‌شناسانه یا همچنین مباحث انتزاعی‌تر درباره‌ی بنیان‌گذاریِ دانش شود. این اثر تمهید برای علم را از نظرگاهي موردِ ملاحظه قرار می‌دهد که به‌وسیله‌ی آنْ این تمهیدْ نوعی فلسفه‌ی تازه، جالبِ توجه و نخستین علمِ فلسفه است. این اثر قالب‌های مختلفِ روح را در مقام منزلگاه‌های یک راه دربرمی‌گیرد، راهي که از طریقِ آنْ این روح به دانشِ محض یا روحِ مطلق بدل می‌شود. از این رو، در بخش‌بندی‌های اصلیِ این علم، بخش‌هایي که دوباره به چندین بخش تقسیم می‌شوند، آگاهی، خودآگاهی، عقلِ مشاهده‌گر و کنش‌گر، خودِ روح، به‌منزله‌ی روحِ اخلاقی عرفی، فرهیخته و اخلاقی، و نهایتاً به‌منزله‌ی روحِ دینی در صورِ مختلف‌اش، موردِ ملاحظه قرار می‌گیرند. غنای نمودهای روح، غنایي که در نظرِ اول آشوبناک به نظر می‌رسد، در این اثر به قالبِ نظمي علمی درمی‌آید که این نمودها را بر حسبِ ضرورت‌شان نمایش می‌دهد. امورِ ناکامل خود را در این نظمِ علمی منحل می‌کنند و به امورِ والاتري برمی‌گذرند که حقیقتِ قریب‌شان‌اند. آن‌ها حقیقتِ فرجامین‌شان را ابتدا در دین و سپس در علم، به‌مثابه‌ی نتیجه‌ی کلِ این فرایند، می‌یابند. برگرفته از آگهی پدیدارشناسیِ روح، احتمالاً به قلمِ هگل، منتشرشده در روزنامه‌ی بامبرگ، ۲۸ ژوئن ۱۸۰۷. پدیدارشناسی روح - انتشارات نی

آن دختر

179,000 تومان

معرفی کتاب آن دختر

روث ور در کتاب آن دختر داستان زنی به نام هانا را به تصویر می‌کشد که سال‌ها قبل، در دوران دانشجویی، صمیمی‌ترین دوستش در دانشگاه به قتل رسیده است. اکنون سال‌ها از آن اتفاق می‌گذرد و وقوع ماجرایی تازه، همه‌ی اضطراب و ترس آن سال‌ها را برای هانا زنده می‌کند. گفتنی است این کتاب تحسین‌شده در فهرست آثار پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد و در سال 2022، نامزد جایزه‌ی گودریدز برای بهترین رمان معمایی و جنایی بوده است.

درباره‌ی کتاب آن دختر

اولین بار این هانا بود که ده سال پیش جسد آپریل را پیدا کرد؛ هانا بود که از آنچه که آن روز به چشم دیده بود، هیچ سؤالی بر زبان نیاورد؛ آیا شهادت آن روزِ هانا در دادگاه، باعث شد یک مرد بی‌گناه به زندان بیفتد؟ هانا می‌خواهد حقیقت را بداند، حتی اگر بهای دانستن آن، زیر سؤال رفتن تمام دوستان نزدیکش باشد؛ حتی اگر زندگی خودش به خطر بیفتد... همه‌ی داستان آن دختر (The It Girl) نوشته‌ی روث ور (Ruth Ware)، از پذیرفته شدن هانا در دانشگاه آکسفورد شروع شد. نخستین بار که هانا خبر قبولی‌اش را در کالج معروف پالم در دانشگاه آکسفورد شنید، یعنی در ماه اکتبر، از هیجان و اضطراب بر خودش لرزید. آکسفورد همه‌ی چیزی بود که هانا در دل می‌پروراند: اوج آرزوها، رؤیاها و مسیر دقیق رسیدن به خواسته‌هایش. قرار بود آنجا تا سه سال آینده، خانه‌ی جدیدش باشد. بااین‌حال، هانا هیچ خبر نداشت که این اتفاق، تا کجا قرار است مسیر زندگی‌اش را دگرگون سازد. نخستین کسی که هانا در دانشگاه ملاقات کرد، آپریل بود. دختری شاداب و سرزنده که البته گاهی هم بدجنس و بی‌رحم می‌شد. آپریل قدی متوسط داشت و لاغر بود. ابروهایی کمانی داشت که ترکیبی از حیرت و انزجار به صورتش می‌بخشید. از همان نخستین لحظه که هانا، آپریل را ملاقات کرد، این احساس به او دست داد که آپریل انگار به جهانی دیگر تعلق دارد. توگویی آپریل ویژگی خاصی داشت که هانا دقیقاً نمی‌توانست به آن اشاره کند و رویش انگشت بگذارد، اما به خوبی آن را در وجود آپریل احساس می‌کرد. آپریل نخستین دوست هانا در کالج پالم بود؛ اوضاع به همین منوال گذشت، تا این که آپریل در ترم دوم دانشگاه به قتل رسید.