بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش

12,000 تومان

این کتاب برای نخستین بار در سال 2007 منتشر شد.

نویسنده آن، نمایشنامه نویسی است که جوایز متعددی در پرونده کاری اش داشته و همچنین در دو گروه مهم تئاتر امریکا، به کارگردانی مشغول است.

ارزش اصلی کتاب «بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش» در پیوندی است که میان بازیگر، کارگردان و نمایشنامه نویس برقرار می سازد.

محورهای اصلی این پیوند، اصول داستان گویی و بداهه پردازی هستند؛ به این معنا که در عین تأکید کتاب بر بداهه پردازی گروهی روی صحنه، امکان گسترده ای برای نویسنده به منظور پیشبرد ایده اش از نقطه صفر تا نگارش کامل متن و برای کارگردان به منظور هدایت تمرینهای مشخص، به قصد بارورسازی پتانسیلهای متن و بازیگران، فراهم می کند.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش

نویسنده
کن آدامز
مترجم
——-
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 172
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1398
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 236 گرم
شابک
9789645307354
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.236 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بداهه پردازی نمایشنامه بلند: هنر تئاتر خودجوش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سه دفتر: گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن

قیمت اصلی: 380,000 تومان بود.قیمت فعلی: 230,000 تومان.

معرفی کتاب سه دفتر اثر فریدون مشیری

کتاب "سه دفتر" از شاعر ارجمند "فریدون مشیری"، شامل سه مجموعه از شعرهای اوست که تحت عنوان "گناه دریا"، "ابر و کوچه" و "بهار را باور کن" یکجا در اختیار دوست داران اشعار "فریدون مشیری" قرار گرفته است.
از نظر زمانی، "گناه دریا" قدیمی ترین مجموعه ی اشعار موجود در "سه دفتر" و دومین دفتر شعر "فریدون مشیری" محسوب می شود که در میان مردم از بازتاب مثبت زیادی برخوردار گشت.
بعد از این دفتر شعرهای دیگری نیز به قلم "فریدون مشیری" سروده شده اما دو مجموعه ای که بیش از بقیه تحسین شده، به ترتیب مجموعه اشعار "ابر و کوچه" و "بهار را باور کن" هستند که با فاصله ی زمانی دو سال پشت هم سروده شده اند.
شعر "فریدون مشیری" ساده و روان است و به همین جهت به آسانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند. در اشعار او و چند تن دیگر از شاعران هم نسل وی، ریشه هایی از شعر معاصر به چشم می خورد که بر شعر قدیم و سنتی تکیه دارد.
زبان بی پیرایه و شیرین اشعار "فریدون مشیری"، همدلی را در مخاطب بر می انگیزد و به او این امکان را می دهد تا مستقیما با ذهن و قلب شاعر ارتباط برقرار کند. فضای حاکم بر اشعار او، فضایی احساسی و خیال انگیز است و این احساس مرتب میان غم و شادی و یاس و امید در تناوب است.
وی از معدود شعرایی است که قلمش در نزدیک ترین حالت ممکن به زندگی و لطافت های روزمره بر کاغذ حرکت می کرد و به این سبب، لمس عواطف و احساساتی که "فریدون مشیری" در شعرهای خود دخیل نموده، برای اکثر مخاطبان دلپذیر است.
سفارش:0
باقی مانده:8

سپیده‌دم، افسانه‌ای از سرزمین هند

35,000 تومان
شکوفه‌های انبه سپیده دم روز اول ماه، شاه جوان از جای برخاست و از معبد بیرون آمد و به کنار آبگیر شد. در آن جا نگاهش به لاله‌های سرخ آبی افتاد که گفتی چشم به راه جلوه‌های معشوق خود خورشید آسمان بودند تا چون بدمد رخ از حجاب به درآرند و پیکر زیبای خویشتن در معرض تماشای وی بگذارند و او را خوشامد گویند. صفحه ۲۷
سفارش:0
باقی مانده:1

مومی ترول‌ها 1/ ترول‌های کوچک و سیل بزرگ

17,000 تومان

معرفی کتاب مومی ترول ها 1 اثر تووه یانسون

با مومی ترول ها آشنا شوید! جانورهای افسانه ای گرد و کوچک و بامزه که مثل اسب آبی پوزه های کشیده ای دارند. اما اسب آبی نیستند! مومی ترول ها روزگاران گذشته توی خانه ی آدم ها و کنار پریان خانگی، پشت بخاری زندگی می کردند.
اما الان زندگی شان عوض شده. ماجراهای جالب و هیجان انگیزشان را بخوانید. در این جلد ترولک و مادرش در جستجوی بابا ترول هستند. راهی ترسناک، طولانی و پر از خطر پشت سر می گذارند.
آیا دوباره خانواده ی مومی ترول ها دور هم جمع خواهند شد؟ مومی ترول ها دره ای کوچک و زیبا پیدا می کنند. زیباترین مکانی که هرگز مثل آن را ندیده اند ...
ماجراهای جالب و هیجان‌انگیزشان را بخوانید.
پدر «ترولک» یکدفعه ناپدید شده. ترولک و «ماماترول» می‌روند که پیدایش کنند. پا به راهی ترسناک، طولانی و پُر از خطر می‌گذارند. یعنی باباترول کجا رفته؟ «هاتیواتیها» از او خبری ندارند؟ آیا دوباره خانواده‌ی سه‌نفره‌ی ترولک دورِ هم جمع می‌شوند؟

دوقلوهای دندان‌خرگوشی 3/ سمانی و سمیلی و دردسرهای تازه

43,000 تومان
سمانی و سمیلی، خرگوش‌های دوقلوی بامزه‌ای هستند که می‌خواهند توی هر کاری سَرَک بکشند؛ برای همین هم خیلی وقت‌ها دردسر می‌سازند. تورک‌ریزه، خارخارو، قوری‌قوری و مولی دوستان آنها هستند و با هم ماجراهای خنده‌دار و جالبی دارند. با اینکه خرابکاری‌های آنها بزرگترها را عصبانی می‌کند، اما انگار نتیجه‌اش آنقدرها هم بد نیست!
  در این کتاب داستان‌های بامزه و خنده‌داری می‌خوانید: مامان‌گلی و بابایی به مسافرت رفته‌اند، عموسی برای مراقبت از سمیلی و سمانی به خانه‌ی آنها آمده و قرار است سه‌تایی حسابی آتش بسوزانند. در ماجرای بعدی، سمانی و سمیلی برای خارخارو یک نقشه‌ی راه می‌کشند تا به سفر برود و او را حسابی توی دردسر می‌اندازند. در یک ماجرای دیگر، این دو تا خرگوشک بازیگوش هر کاری که از دستشان برمی‌آید می‌کنند تا مامان‌گلی خیال بچه‌دار شدن را از سرش بیرون کند. و در داستان بعدی، سمیلی و سمانی و دوستانشان شروع می‌کنند به مسخره‌کردن همدیگر. اما اینکه از این کار خوششان می‌آید یا نه، چیزی است که باید خودت داستانش را بخوانی.  

ملوي

390,000 تومان

در بخشی از کتاب ملوی می‌خوانیم

آشپزخانه از دور انگار در تاریکی فرورفته بود. و از جهتی چنین بود. اما از جهتی دیگر چنین نبود. چون چشمانم را که به شیشه‌ی پنجره چسباندم نوری ملایم و مایل به قرمز دیدم که نمی‌توانست از اجاق باشد، چون اجاق نداشتم، فقط یک گاز ساده داشتم. بگوییم یک اجاق، اما یک اجاق‌گاز. یعنی در آشپزخانه یک اجاق واقعی هم بود، اما خراب. متأسفم، اما همین است، در خانه‌ای که یک اجاق‌گاز نداشته باشد احساس راحتی نمی‌کنم. شب‌ها، وقتی پاورچین‌پاورچین رفتنم را متوقف می‌کنم، دلم می‌خواهد بروم سمت شیشه، چه روشن باشد چه تاریک، و داخل اتاق را نگاه کنم، ببینم چه خبر است. صورتم را با دستانم می‌پوشانم و از لای انگشتانم با دقت نگاه می‌کنم. چندتایی همسایه را به همین شکل ترسانده‌ام. دستپاچه بیرون می‌آید، کسی را نمی‌بیند. آن ‌وقت از تاریکی‌شان تاریک‌ترین اتاق‌ها در برابرم پدیدار می‌شود، گویی هنوز توأم با چابکی روزِ ناپدیدشده یا نوری که دمی پیش خاموش شده، شاید به دلایلی که هر قدر درباره‌شان کمتر گفته شود بهتر است. اما شفق در آشپزخانه از جنسی دیگر بود و از چراغ‌خواب می‌آمد با دودکش سرخ که، در اتاق مارتا، دیواربه‌دیوار آشپزخانه، مدام می‌سوخت پای مریم عذرای کوچک که روی چوب کنده‌کاری شده بود، آویخته بر دیوار. مارتا که از تاب‌خوردن خسته شده بود آمده بود تو و بر تخت‌خوابش دراز کشیده بود، درِ اتاقش را باز گذاشته بود تا کوچک‌ترین صداهای خانه را از دست ندهد. اما شاید خوابش برده بود. دوباره رفتم طبقه‌ی بالا. پشت درِ اتاق پسرم ایستادم. دولا شدم و گوشم را به سوراخ کلید چسباندم. برخی چشم‌شان را می‌چسبانند، من گوشم را، به سوراخ کلیدها. چیزی نمی‌شنیدم، در کمال تعجب. چون پسرم موقع خواب سروصدا می‌کرد، با دهان باز. خیلی مراقب بودم در را باز نکنم. چون این سکوت ماهیتی داشت که ذهنم را مشغول می‌کرد، تا مدتی کوتاه. به اتاقم رفتم.