بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس

1,900 تومان

این کتاب برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع کمکی درس «غزلیات شمس» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:
مقدمه
فصل اول: سبک شخصی
فصل دوم: سطح فکری دیوان شمس
1-2 شادی‌گرایی و غم‌ستیزی
2-2 عرفان حماسی و حماسه عرفانی
3-2 حقیقت‌نمایی
4-2 وحدت وجود
5-2 مرگ‌ستایی
6-2 خاموشی
فصل سوم: سطح زبانی دیوان شمس
1ـ3 سطح آوایی یا سبک‌شناسی آواهای دیوان شمس
2ـ3 سطح لغوی یا سبک‌شناسی واژه‌های دیوان شمس
3ـ3 سطح نحوی دیوان شمس
فصل چهارم: سطح ادبی دیوان شمس
1-4 نمادگرایی
2-4 جاندار انگاری یا تشخیص
3-4 گستردگی صور خیال عامیانه و وجه شبه‌های عارفانه
4-4 تصاویر پارادوکسی یا متناقض‌نما
5-4 کثرت تلمیح نتیجه‌گیری

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

بررسی و تحلیل سبک شخصی

نویسنده
شادروان دکتر علی حسین پور چافی
مترجم
——-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 216
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1386
سال چاپ اول ——
موضوع
مطالعات ادبی
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645301086
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اتحادیه‌ی ابلهان

390,000 تومان
اتحادیه‌ی ابلهان اولین رمان از «جان کندی تول» است که در ایران منتشر شده است. اثر تول یکی از بامزه‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات است که داستان غم‌انگیزی در پس پشت‌اش نهفته است. «ایگنیشس» شخصیت اصلی رمان، متخصص قرون وسطا، جوانی تپل، تنبل و اهل مطالعه است که درایت و زبان گزنده‌اش در انتقاد از تبعیض‌نژادی، مصرف‌گرایی، دموکراسی، هالیوود و... نمی‌گذارد شغل مناسبی برای خودش دست‌و‌پا کند و فرد مفیدی باشد. تول استاد کالج هانتر نیویورک که در هفده سالگی نخستین رمان‌اش را با الهام گرفتن از نویسنده‌ی مورد علاقه‌اش، فلنری اوکانر، نوشت و بورسیه‌ی کامل دانشگاه تولن را دریافت کرد، در دوران سربازی در پورتوریکو «اتحادیه‌ی ابلهان» را نوشت و پس از بازگشت به آمریکا برای ناشران فرستاد که هیچ یک نپذیرفتند. افسردگی او را زمین‌گیر کرد و جان‌اش را گرفت. به قول منتقد نیویورک‌تایمز، با این کار او همچون شخصیت اصلی رمان با اتحادیه‌ی ابلهان - ناشرانی که دست‌نوشته‌اش را نپذیرفتند - مبارزه کرد. او با این کار به مادرش انرژی داد تا پس از 9 سال تلاش توانست «واکر پرسی» استاد دانشگاه لوییزیانا و از مهم‌ترین نویسندگان جنوب آمریکا را قانع کند تا کتاب پسرش را منتشر کند. اثری که برخی آن را بزرگ‌ترین رمان کمدی قرن می‌دانند و معتقدند:«این کتاب را نمی‌توان راحت در مکان‌های عمومی مثل مترو یا پارک خواند. چون محال است که یک نفر به سمت آدم نیاید و نگوید که عجب کتاب محشری می‌خوانی یا این که به فلان جایش رسیده‌ای یا نه»

ته جدولی‌ها 4/ راز چشم شاهین

165,000 تومان

برشی از متن کتاب

جلوی چشممان کامیون گنده ای ظاهر شد و پشت سرش یک جرثقیل آمد. پشتشان هم شش یا هفت تا ون آمدند. همه شان وسط حیاط مدرسه. دقیقا جلوی زمین فوتبال نگه داشتند. فوری یک عالمه متخصص و آدم فنی پیاده شدند. مثل ارتشی ها بودند. استبان و خرونیمو هم سریع رسیدند. جوری با آن متخصص ها صحبت می کردند که انگار کل عمرشان همدیگر را می شناسند. خرونیمو با غرور زیاد گفت: «دیدید عجب چیزی است؟ ابر فناوری به سویالاچیکا رسیده! آینده این است! چشم شاهین!» فلیپه آب دهنش را قورت داد و گفت: «دارم می بینم.» استبان گلویش را صاف کرد و جوری شروع کرد به حرف زدن که انگار سر کلاس علوم است: «این یک جور سامانه ی داده ورزی است که موقعیت توپ را در هر تصویر به صورت سه تعدی محاسبه می کند. بعد، با استفاده از قوانین فیزیک و از طریق دست کم دو تا دوربین که هم زمان یک تصویر را ثبت کرده اند، موقعیت های گوناگون پردازش شده را می گذارد وسط تا مسیری را که توپ طی کرده و همچنین برهم کنش این عوامل در زمین بازی را بازسازی کند.» همه مان جوری بهش نگاه می کردیم که انگار ژاپنی حرف می زند، مسئول های فنی بدون اینکه حتی یک ثانیه لفتش بدهند، با تمام سرعت شروع به کار کردند. ما هم طبیعتا مجبور شدیم از زمین فوتبال برویم بیرون. آلیسیا اعتراض کرد: «این جوری که نمی شود تمرین کرد.» ولی کسی بهش توجهی نکرد. همه داشتیم به متخصص ها و جرثقیلی نگاه می کردیم که داشتند چشم شاهین معروف را رویش کار می گذاشتند. اولش بالای سر هر کدام از دروازه ها دو تا جرثقیل پارک کردند. از هر کدام از جرثقیل ها چهار تا دوربین آویزان بود: دو تا بالای تیرک و دو تای دیگر دقیقا جلو و پشت تیرک. از جرثقیل ها یک عالمه سیم رنگ و وارنگ آویزان بود. چند تا متخصص دیگر سیم ها را می بردند سمت یک میز بزرگ نظارت که گذاشته بودندش زیر یک سایه بان سبز. روی میز سه تا کامپیوتر بزرگ یود و سه تا نمایشگر خیلی گنده که تصاویر انیمیشنی دروازه را از زاویه های مختلف پخش می کردند.  
سفارش:0
باقی مانده:1

آگوس و هیولاها 7/ جشنواره‌ی بازی‌های رومیزی

215,000 تومان
سلام!
من آگوس پیانولا هستم و اگر احیاناً تا حالا افتخار آشنایی باهام را پیدا نکرده‌اید، باید خدمتتان عرض کنم که با چند تا هیولا زندگی می‌کنم.
همه‌چیز داشت به خوبی و خوشی پیش می‌رفت، تا اینکه سروکله‌ی دکتر بروت خبیث و نقشه‌های بدجنسانه‌اش پیدا شد.
این بار، یک دوره مسابقات بازی‌های رومیزی ترتیب داده تا همه‌ی جایزه‌ها را، البته با دوز و کلک، مال خودش کند.
باز خوب است که هیولاها را داریم تا جلوی دکتر بروت را بگیرند و نگذارند کاری از پیش ببرد.
کتابی با یک‌عالمه ماجرای عجیب و هیجان‌انگیز!
سفارش:0
باقی مانده:1

خانواده‌ی سلطنتی 1/ تعطیلات پردردسر

105,000 تومان
خانواده‌ی سلطنتی چهار نفره‌ای در قلعه‌ای وسطِ شهر زندگی می‌کنند.
همه‌ی آن‌ها از تاج‌گذاشتن متنفرند. هربار از تاج‌گذاری فرار می‌کنند و به دریا و کوه و آتش‌فشان می‌روند.
شاهزاده‌کوچولوهای بامزه، آلیس و لوییس‌کوچیکه، به هر بهانه‌ای دنبالِ بازی‌کردن هستند و بوزومخملی، فیلِ گنده‌ی عروسکی‌شان را همه‌جا با خودشان می‌برند.
این‌بار نوبت باباست که تاج را روی سرِ مامان‌بزرگ بگذارد و فرار کند. ولی باباپادشاه توی بد هَچَلی گیر افتاده، مردمِ سرزمینش چتربه‌دست تظاهرات کرده‌اند و از او آفتاب می‌خواهند، آن‌ها از باران خسته شده‌اند! فکر می‌کنی پادشاه می‌تواند باران را بند بیاورد یا...
سفارش:1
باقی مانده:1

وبلاگ خون‌آشام 3/ برف سرخ زمستان

115,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: «بیشتر شبیه یه سایه‌ی بزرگ و سیاه بود. تنها چیزی که تونستم واضح ببینم، دست‌هاش بود، دو تا دست اسکلتی و لاغر. داشتند با انگشت من رو نشون می‌دادن. یه چیزی هم ازشون چکه می‌کرد. یه چیزی شبیه... شبیه خون! خواستم فرار کنم که دست‌ها بالای سرم پیچ‌وتاب خوردن و انگار طلسم شده باشم، دیگه نتونستم تکون بخورم. همون‌جا سرِ جام میخکوب شدم. بعد یکی از دست‌ها مثل برق پرید جلو و گلوم رو گرفت. خیلی وحشتناک بود. همون لحظه رعدوبرقِ وحشتناکی زد و تونستم صورت ترسناک و رنگ‌پریده‌ش رو ببینم. خنده‌ش مو به تنم سیخ کرد.... وقتی نیمه‌خون‌آشام باشی، دیگر نمی‌توانی معمولی باشی. تا ابد عجیب‌و‌غریب خواهی بود. مامان و بابایم می‌گویند همین روزهاست که سر‌و‌کله‌ی «نیروی ویژه»‌ام پیدا شود. اتفاق‌های بدی افتاده. نمایشگاه زمستانی ترسناکی توی شهر برپا شده و شبحی با دست‌های لرزان و خونین به مردم حمله می‌کند. مردم اسمش را گذاشته‌اند «شبح خون»! اما حقیقت چیز دیگری ا‌ست. پای «خون‌آشام‌های مرگبار» در میان است. بزرگ‌ترین شیاطینی که باید با آن‌ها روبه‌رو بشویم. من و «تالولا»!

عليه تو اعلان عشق ميدهم

19,000 تومان

در بخشی از کتاب علیه تو اعلان عشق می‌دهم می‌خوانیم

با هوشیاری کامل (یا با آن‌چه که بعد از شناختنت بر جای مانده بود) بر آن شدم که به تو عاشق باشم کاری ارادی نه کاری از روی شکست و هزیمت هان اینک من با هوشیاری کامل (یا با جنونم) از حصارهای وجودت عبور می‌کنم و از پیش می‌دانم در چه سیاره‌ای آتش خواهم افروخت و کدام توفان را از صندوق گناهان رها خواهم کرد. و مشتاق به سوی تو خواهم شتافت تا مرزهایم در مرزهای تو گم شود و بر بستر ابرهای شفاف، باهم، به خواب رویم و من تو را صدا بزنم: ‌ای من!...

فهرست مطالب کتاب

مقدمه‌ی مترجم تماس شبانه عشق به‌خیر! علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم چونان صاعقه در من رخنه کردی شکوفه‌های شبانه‌ی جنون فریاد وقتی که قلبت پروانه می‌شود با تو دانستم که زمین مسطح است روزگاران میان اخگر و خاکستر عشق مردان همچون آب در غربال است سفر می‌کنم با خاطرات‌مان که در چمدان من است نغمه‌ای غیرانفرادی با بربط اشتیاق شهادت می‌دهم علیه تو در برابر دادگاه شب غریبه... گویا من مُرده‌ام!