برزخ اما بهشت

45,000 تومان

چکیده ((برزخ اما بهشت)) تصویری از زندگی زنی است با روحی زخم خورده ،‌که پس ازپایان دادن به زندگی مشترک سراسر رنجبارش، به نزد خانواده اش باز می گردد تادرآن مامن مالوف ، آلالم گذشته اش را به فراموشب بسپارد. غافل ازاین که تنهایی زن، رنج مضا عفی است که برشمار زخم های روحش می افزاید…… بااین همه، این بار، روزگار جفاکار گویی برآن است تاآرامش ازدست رفته راباحضور عزیزانش به اوباز گرداند…..

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

برزخ اما بهشت

«برزخ اما بهشت» تصویری از زندگی زنی است با روحی زخم خورده…
نویسنده
نازی صفوی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١٥
تعداد صفحات ٢٨٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ١٣٨٢
موضوع
داستان ایرانی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٧٩ گرم
شابک
9789643114350
توضیحات تکمیلی
وزن 0.279 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “برزخ اما بهشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

له و علیه ویرایش

150,000 تومان
آنچه در کتاب حاضر گرد آمده است، ماحصل حضور نویسنده در محیط نشر ایران است؛ اعم از سازمان‌های دولتی، ناشران خصوصی و مطبوعات ادبی. قالب نوشته‌هایی را که در فصل اول کتاب، له و علیه ویرایش، آمده است، احتمالاً بتوان جستار خواند. در این نوشته‌ها خاطرات و تجربیات و شنیده‌ها و دریافت‌ها و آموخته‌های نویسنده به هم آمیخته‌اند. در اولین جستار این فصل، «ویرایش و روشنفکری»، نویسنده تاریخچۀ ویرایش در ایران را می‌کاود تا نسبت ویرایش با روشنفکری را دریابد. او در فصل دوم، از عرصۀ نظر، که بر فصل اول سایه داشت، به عرصۀ عمل گام ‌نهاده‌ است. نوشته‌های این فصل یادداشت‌های یک ویراستارند و لذا خصلت تجربی و کاربردی بیشتری دارند. در فصل سوم، از سیمای سه تن از ویراستاران معاصر خطوطی رسم شده است: احمد سمیعی (گیلانی)، ابوالحسن نجفی، علی صلح‌جو. این فصل «پرتره‌ها» نام دارد و هدف نویسنده آن بوده است که مخاطب بتواند با خواندن این تک‌نگاری‌ها تصوری عمومی از سبک و روحیۀ کاری این سه تن پیدا کند.

پیدایش هند نوین

65,000 تومان
آدام گاپنیک در مجله‌ی نیویورکر می‌نویسد: «جنگ و کشتار به کشور‌ها شکل می‌دهد. مرزهایشان شبکه‌ای از جای ظخم‌ها و بریدگی‌هاست. آن‌ها تاریخ خشونت آشکار بر روی زمین‌اند.» از جمله‌ی به‌خون‌آغشته‌ترین مرزها در روی زمین مرزهایی هستند که جمهوری‌های امروزی هند، پاکستان، و بنگلادش را از هم جدا می‌کنند. این سرزمین‌ها زمانی هند باستان را تشکیل می‌دادند که، به گفته‌ی لئوراستن، مؤلف، «یک کشور نبود، بلکه ملغمه‌ای از امیرنشین‌ها، آمیزه‌ای از مذهب‌ها و خرافه‌ها، مخلوطی از آیین‌ها و کیش‌ها و کاست‌هایی بود که هر از گاه  بر اثر هیجانات ناشی از تعصب و خشک‌اندیشی یکدیگر را قتل عام می‌کردند.... این سرزمین از اسطوره‌ها و خرافه‌های بی‌شمار گیج و حیران بود و از انواع بلاها و قحطی‌ها و گرسنگی چنان آسیب می‌دید که گاهی به نظر می‌رسید سرزمین مردگان است.»
سفارش:0
باقی مانده:1

کالت

15,000 تومان
کالت داستان یک استاد حق‌التدریسی دانشگاه و نحوه کشف فیلمی گم‌شده از تاریخ سینمای ایران توسط اوست. این رمان با دو روایت روبه‌روست که به شکل خیالی ـ‌ واقعی، زندگی خود را روایت می‌کنند. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: فریادی توی سرم جمله‌ام را برید. این چه حرفی بود که می‌خواستم بزنم؟ این چه حرفی بود که او نشنیده فهمید؟ این مرد تمام زندگی‌اش را، دستِ‌کم از آن ایامی که من یادم بود، پای این گذاشته بود که من آن‌طور که خودم می‌خواهم زندگی کنم. هرکتابی، هر فیلمی، هر روشی برای زندگی که من انتخاب می‌کردم از نظر او قابل قبول بود. حالا سزای آزادیِ کمیابی که به من بخشیده بود این بود که مرگ را بهش یادآوری کنم؟ که ازش خرده بگیرم چرا آن‌طور که خودش می‌خواهد به عزای مادر نشسته و نه به آن شیوه که من انتظار دارم؟ بابک تبرایی کتاب‌های مختلف از جمله: ادبیات داستانی (ترجمه و تألیف)، کتاب‌های نظری سینما و تئاتر و همچنین فیلمنامه و نمایشنامه را در کارنامه خود دارد.

شوخی با نظامی‌ها

28,000 تومان
شوخی با نظامی‌ها نام مجموعه‌داستانی است به قلم مازن معروف، نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار مطرح لبنانی و ترجمۀ خانم منصوره احمدی جعفری. این کتاب شامل چهارده داستان کوتاه است. داستان «شوخی با نظامی‌ها» که این مجموعه هم نام خود را از آن گرفته، ماجرای خواندنی و تأثیرگذار پسربچه‌ای است که برادر دوقلوی ناشنوایی دارد و پدرش در خشکشویی کار می‌کند. پدر او مرد ترسویی است و مدام از نظامیانی که در کوچه و خیابان، به قول خودشان، در حال محافظت از مردم‌اند کتک می‌خورد. پدر باید هر روز برای سربازها جوکی تعریف کند تا آن‌ها اذیتش نکنند. از این رو پسر برای آن‌که پدرش ترسناک به نظر برسد، تا سربازها نتوانند کتکش بزنند و خودش هم بتواند در مدرسه جلوی بچه‌ها سرش را بالا بگیرد، به راه‌های زیادی متوسل می‌شود. یکی از این راه‌ها این است که کاری کند پدرش کور شود و یک چشم مصنوعی داشته باشد، مثل بستنی‌فروش محل تا بقیه از او حساب ببرند. کتاب شوخی با نظامی‌ها نامزد نهایی جایزۀ من‌بوکر سال ٢٠١٩ بوده و نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است.

امروز چیزی ننوشتم

9,000 تومان
دراواخر سال ١٩٣٠ خارمس تعدادی ازقطعات کوتاه نثر ونمایشنامه‌های خود را در یک دفتر ساده پاکنویس کرد. مجموعه آثاری که در این دفتر آمده‌اند غالباً (باجوهرمشکی) از دفترها و چرکنویس‌های دیگر پاکنویس شده‌اند و معمولاً نسبت به نسخهاول کمی ویرایش شده اند. دانیل خارمس از نویسندگانی بود که قربانی خشونت دستگاه پلیس یرژیم استالین شد. او سه بار دستگیر شد که هر سه بار هم ژوزف استالین بر این دستگیری‌ها نظارت داشت. اولین باردرسال ١٩٣١ به اتهام عضویت درگروه نویسندگان کودک ضدشوروی، بار دوم به بهانه فروشندگی در بازار سیاهی مشکوک درسال ١٩٣٥ و در نهایت در سال ١٩٤١ هنگامی که ارتش آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد و تمام کسانی که سابقه محکومیت سیاسی داشتند در سراسر کشور و همینطور لنینگراد به دلیل احتمال خیانت به کشور دستگیر شدند . حقایق بسیاری در مورد قربانی شدن خارمس به دست رژیم شوروی برای گفتن وجود دارد. این کتاب دستنوشته‌های مردی است که داستان‌ها، حکایت‌ها و تمثیل‌هایش، تفسیری است بر خشونت قدرت و پوچی زندگی از دید حزب کمونیست در شوروی سابق.

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.