برزونامه

2,800 تومان

مجموعه داستان های عامه آفرینش شاهنامه اثر گرانقدر حکیم فردوسی توسی به روزگاری سلطان محمود غزنوی ، در سرنوشت مردمان ایران تأثیری شگرف داشت . در تاریخ ایران کم‌تر رویدادی وجود دارد که به قدر شاهنامه فردوسی بر زبان و فرهنگ و تاریخ این سرزمین تأثیرگذار بوده باشد . دامنه این تأثیرات به روزگار ما کشیده شده و همچنان ادامه دارد . هر رویداد شگرفی در پیرامون خود انبوهی افسانه ایجاد می‌کند و موجب خلق روایات گوناگون می‌شود . بی‌سبب نیست که درباره زندگی و شخصیت فردوسی ، خلق شاهنامه ، رابطه او با دربار هنرپرور سلطان محمود و فرجام زندگی شاعر روایات مختلف خلق شده است . فردوسی که شاعری ایران‌دوست ، عدالتخواه با نگرشی جهانی در باب انسان است ، داستان‌های ملی ایران را در نهایت انصاف به شعر تبدیل می‌کند .

همان‌طور که روایت شده ، بی آن‌که چیزی به اصل موضوع اضافه کند یا از اصل روایت چیزی بکاهد ، در کمال امانتداری داستان‌های ملی ایرانیان را از منشور خلاق ذهن خود می‌گذراند . در جایگاه خلاق‌ترین شاعر همه دوران‌ها حماسه و تراژدی ، اسطوره و عشق و رزم ، داد و بیداد را بازآفرینی می‌کند و در این بازآفرینی از همه حکمت روزگار خود و روزگاران پیش از خود بهره‌ها می‌گیرد . فردوسی است که می‌سراید : شب تیــره و تــیغ رخشان شــده زمــین همچو لـعل بدخشان شده ز بس دار و گیر و ز بس موج خون تو گفتی شفق ز آسمان شد نگون این نمونه تصویر شاعرانه از جنگ ، زاییده طبع و ذهن شاعرانه اوست که او را از دیگر شاعران عصر خود و دیگر اعصار متمایز می‌کند . کتاب « بَرزو نامه » روایت دیگری از شاهنامه است به زبان کُردی که به همت منصور یاقوتی ترجمه و راهی بازار نشر شده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

برزونامه

نویسنده
منصور یاقوتی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٩٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩١
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن ۱۳۲ گرم
شابک
9789643119874
توضیحات تکمیلی
وزن 0.132 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “برزونامه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دویدن تا ته بودن

18,000 تومان
برای شناخت درست پویایی اندیشۀ سهراب سپهری باید از آن دریافت تکراری و تقلیدی فراتر رفت که بودیسم یا نوعی از عرفان را همچون قالب و ابزاری برای توضیح سراسر اندیشه‌ورزی‌ها و سروده‌های او به کار می‌گیرد. نوشته‌های پرشماری که، با آن نگاه کلیشه‌ای، از هنگام ظهور سهراب در پهنۀ شعر و ادب دربارۀ او منتشر شده‌اند اکنون همچون شاخ و برگ درختی تناور چنان بر خوانش اشعار او سایه افکنده‌اند که دیدن گسست‌ها و جهش‌های سرنوشت‌ساز تفکر سهراب بسیار دشوار شده است. هنگام آن فرا رسیده است که نگاه تازه‌تر و دقیق‌تری به شعر و زندگی او، به عبارت‌های درخشانِ سروده‌ها و تجربۀ زیسته‌اش بیفکنیم. شاید برای فهم بهتر سهراب، دیگر نه پی آواز حقیقت، که همچون خود او و همراهش باید دوید تا تهِ بودن.

دزد

150,000 تومان
در کتاب دزد، سارق گمنامی که جیب‌بُر تمام عیاری است و به خاطر این مهارت استادانه در ربودن وسایل افراد خاص محکوم به همکاری می‌شود. آن هم همکاری با «کیزاکی» یکی از سردسته‌های باندهای مافیایی و گانگستری که برنامه‌های کلان آنها دستکاری و دخالت در سیاست است. این دزد راهی برای فرار ندارد، نه از دست کیزاکی و آدم‌هایش و نه از دست گذشته و خاطراتش با دو نفر از دوستانش: «حتماً همین طوره. من جیب‌بُر خوبی نیستم. دوران دبیرستان کارم اساساً جنس بلند کردن از مغازه بود. بعضی وقت‌ها برای تفریح جیب‌بُری هم می‌کردم. مثل تو یا «ایشیکاوا» این کاره نیستم. تو بلند می‌کنی، می‌دی به اون، اون هم کیف پول رو خالی می‌کنه و بعد تو دوباره می‌ذاریش توی جیب صاحبش. تازه اون فقط دو سوم سهم می‌بره. نمی‌شد فهمید که چه اتفاقی افتاده، حتی اگه هم کسی می‌فهمید، باز نمی‌شد گزارش داد.» در داستان دزد، روابط انسانی بسار کم و محدودی تجربه می‌شود. وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی برای شخصیت اصلی داستان به‌وجود می‌آید که سرنوشت او را رقم می‌زند. او با پسربچه‌ای دوست می‌شود که همواره او را یاد خودش می‌اندازد. تلاش می‌کند آینده پسرک را بهتر کند و همین دوستی بر آینده خودش هم تأثیر می‌گذارد: «وقتی از مغازه بیرون آمدم، ابرهای بزرگ و حجیم بالای سرم به حالت معلق در آمده بودند. احساس کردم که قطره‌های بی‌شمار باران مرا در خود خواهند پوشاند. ضربان قلبم تندتر شد و انگشتانم را در جیبم باز و بسته کردم.» «فومی نوری ناکامورا» نویسنده ژاپنی، در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی ژاپن را برای کتاب دزد دریافت کرد.
فومی نوری ناکامورا، زاده ی ۲ سپتامبر ۱۹۷۷، نویسنده و مولف ژاپنی است. ناکامورا با بردن جایزه ی کنزابورو اوئه در سال ۲۰۱۰، به خاطر رمان دزد در سطح بین المللی به شهرت رسید. ترجمه ی انگلیسی این اثر، تحسین منتقدین و مخاطبین را به شکل گسترده ای به همراه داشت.

چند داستان کوتاه (همراه با تحلیل – 4)

9,500 تومان
شیوه انتخاب داستان‌ها و شیوه تحلیل در جلد چهارم همانند جلدهای اول تا سوم است. این بار داستان‌هایی از نویسندگانی چون برنارد مالامود، آلکس رودریگز، ادگار آلن پو و... مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.

هانا آرنت

8,500 تومان
کتاب حاضر آخرین مصاحبه و چند گفت‌وگوست که توسط روزنامه نگاران با هانا آرنت انجام شده است. یکی از گفت و گوها را گونتر گاوس روزنامه‌نگار شناخته شده آلمانی با آرنت کرده که بعدها در دولت ویلی برانت-صدراعظم سابق آلمان-به مقامات عالی رسید و در سال ١٩٦٤ از تلویزیون آلمان غربی پخش شد. این مصاحبه جایزه آدولف گریمه را کسب کرد. هانا آرنت اندیشمند آلمانی است که اظهارات جالبی در این گفت و گوها بیان کرده است. همچنین مصاحبه این نظریه پرداز سیاسی درباره «آدولف آیشمن» از سران حزب نازی که بعدها توسط کوماندوهای اسرائیلی ربوده و برای محاکمه به اورشلیم آورده شد جالب و خواندنی است.
«آرنت» در این مصاحبه اعتراض خود را نسبت به اینکه به حلقه فیلسوفان متعلق ندارد بیان می‌کند. او می‌گوید: «حرفه من، اگر کسی اساساً بتواند از آن سخن بگوید در حوزه نظریه سیاسی است. ولی من نه حس می‌کنم که فیلسوفم و نه فکر می‌کنم در حلقه فیلسوفان پذیرفته شده‌ام... من از دیدگاه خودم فیلسوف نیستم. از نظر خودم یک بار برای همیشه با فلسفه خداحافظی کرده‌ام. همان طور که می‌دانید، من فلسفه خوانده‌ام ولی این بدان معنی نیست که در همان حوزه باقی مانده‌ام. عبارت «فلسفه سیاسی» که من از به کار بردن آن اجتناب می‌کنم، شدیداً در قید و بند سنت است... تنشی جدی همواره بین فلسفه و سیاست وجود دارد.»

ملاقات با سوسک

9,000 تومان
 داستان‌های این کتاب همراه با پیش داستان و پس داستان طوری کنار هم قرار گرفته‌اند که خوانش آن به صورت جداگانه و حتی پیوسته به کلیت کتاب لطمه‌ای نمی‌زند. یعنی شخصیت‌ها و روایت‌های داستان‌های کوتاه به صورت کاملاً مستقل از هم شروع می‌شوند و پایان می‌یابند اما اعمال، رفتار و گفتار هر شخصیتی از داستان به داستان دیگر منتقل می‌شود و بر سرنوشت داستان‌ها و دیگر شخصیت‌های آن اثر می‌گذارد. نویسنده این کتاب اعتقاد دارد نیمی رمان و نیمی داستان کوتاه نوشته است. «بشردان» داستان زندانی بیچاره‌ای است در زندانی پیشرفته و شکنجه‌هایی که او و همه با هم تحمل می‌کنیم. داستان مادری که دیوانه وار به درد عشق می‌ورزد. در داستان ملاقات با سوسک منتقد و مقاله نویس یکی از مجلات و روزنامه‌های هنری خودش را برای ملاقات و شاید خواستگاری از همسر بعدی‌اش آماده می‌کند اما به ناگهان به ملاقات یک سوسک می‌رود و ... «چون خوش قیافه نیستیم مارو می‌کشید، یعنی اگه ما خوش قیافه بودیم ولی آدم می‌خوردیم یا مثل شما خوش لباس و خوش چهره بودیم ولی دزد، ریاکار، بی‌شرف، هزاررنگ و بد صفت بودیم شما ما را نمی‌کشتید؟ کاری به کارمون نداشتید؟ همان طوری که کاری به کار خودتون ندارید.»