برفک

360,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب برفک نوشته‌ دان دلیلو با ترجمه‌ پیمان خاکسار است. کتابی که مجله‌ تایم آن را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌ زبان منتشر شده بین سال‌ های ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ آورده است.

برفک در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند گاردین هم حضور دارد. در سال انتشارش هم جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را دریافت کرد.

در سال ۲۰۰۶، نیویورک‌ تایمز طی یک نظرسنجی از صدها نویسنده و منتقد و ویراستار خواست تا بهترین آثار ۲۵ سال گذشته‌ آمریکا را انتخاب کنند. کتاب برفک دان دلیلو یکی از آن ها بود.

پیمان خاکسار، مترجم کتاب می‌گوید: ترجمه آثار دن دلیلو بسیار سخت است و اگر مترجم ذره‌ ای بی‌ حوصلگی به خرج بدهد، ترجمه کتاب، غیرقابل خواندن از کار در می‌ آید. من روی هیچ ترجمه‌ ای در عمرم این همه کار نکرده‌ ام.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

برفک

نویسنده
دان دلیلو
مترجم
پیمان خاکسار
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 341
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002295538
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “برفک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شلتاق

34,000 تومان
 

شعری از کتاب شلتاق

بعد از تو این مسافر بی‌مقصد از جای خود نخورده تکان حتا در آینه به صورت برعکسش عکس تو را نداده نشان حتا بعد از تو درد مزمن مرموزی مانند درد کهنهٔ یک سرپر بی‌وقفه تیر می‌کشد از قلبش اما نمی‌شود نگران حتا ذهنی که تا همین دو سه ماه قبل در حیرت حقیقت هستی بود در بند واقعیت محتومش وقعی نمی‌نهد به جهان حتا او که قرار بود فلک را نیز با دست روی خاک فرود آرد کز کرده کنج خانه‌ای و اکنون دستش نمی‌رسد به دهان حتا او که قرار بود رجزخوان فتح هزارخوان جهان باشد عمری دریده است گلویش را اما نگشته مرثیه خوان حتا او که برای سبز شدن در باغ امیدوار باغ بهاری بود از ریشه خشک گشته و دیگر نیست در انتظار باد خزان حتا بعد از تو مرد خانهٔ متروکت پوسیده است مثل خود خانه اما نکرده است عیان حتا اما نکرده است بیان حتا
سفارش:2
باقی مانده:1

ملاحظاتی درباره‌ی مارکس

32,000 تومان

معرفی کتاب ملاحظاتی درباره ی مارکس اثر میشل فوکو

دوتچو ترومبادوری در اواخر ۱۹۷۸ سلسله گفت و گو هایی را با فوکو در باب مسئله ی قدرت که دل مشغولی آن دوره ی فوکو بود انجام داده بود، لیکن بعد از چند سال او نظرش را درباره ی هدف سراسری فعالیت هایش عوض کرده بود؛ او با امتناع ذاتی اش از این که در یک نوع تفکر محبوس شود، بار دیگر تلاش برای نظام مند کردن اندیشه اش را به چالش کشید.
درست همان موقع که ما شروع کرده بودیم به باور این که می توانیم پروژه ی او را با ا صطلاح هایی مانند «قدرت / دانش» یا «خرده فیزیک قدرت» دریابیم، او بار دیگر از حیرت زده کردن ما با نفی باور سابق خودش که موضوع راستین کارش قدرت است (که قویا در پایان گفت وگو ی پنجم این کتاب بیان می شود) آشکارا خشنود بود؛ در عوض، همان طور که در پایان کار خود نتیجه گرفت، هدف واقعی اش همیشه «خلق تاریخی از شیوه های متفاوتی بوده است که از طریق آن ها انسان ها در فرهنگ های ما به سوژه بدل می شوند». لیکن این توصیف گمراه کننده است: فوکو هرگز از نشان دادن این که چگونه تاریخ سوژه شدن از تاریخ انقیاد جدایی ناپذیر است، دست برنداشت.
اگرچه در جلدهای نهایی تاریخ جنسیت به نظر می رسد که زمینه ی کارش را تغییر چشم گیری می دهد (همان طور که در فصل های آغازین کاربرد لذت توضیح می دهد)، زمانی که به معضل تکنیک های نفس در عالم یونانی رومی و وارثانش بازمی گردد، مسئله ی قدرت همچنان با دغدغه ی آخرینش درباره ی اخلاق مرتبط باقی می ماند.
اما در این سلسله مصاحبه ها از سال ۱۹۷۸، نشانه هایی از جهت های فکری بعدی فوکو پیدا می شود (گرچه اشاراتی به نظریه ی «حکومتمندی» می کند)، پس این گفت و گوها گامی را در جهت درک تفکر فوکو طی سال های آخر دهه ی ۱۹۷۰ در اختیار می گذارد. تا جایی که من می دانم، این گفت و گوها بلندترین مجموعه ی پیوسته ی مصاحبه های چاپ شده با یک مصاحبه کننده است.
به این ترتیب، گستره ی موضوعات و غنای جزئیات، این بحث ها را شاید به بهترین منبع یگانه برای فهم نظرات فوکو از کارش در آن زمان تبدیل می کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها 3/ آقای مدیر یک موشِ خون‌آشام است

185,000 تومان
سلام! من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج».

چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند.

البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید.

ماجرای این کتاب درباره‌ی مدیر جدید مدرسه است.

وقتی با جودی و زَک و مِیسی می‌رویم که او را ببینیم، شوکه می‌شویم. موهای آقای مدیر جدید سیاه است، شنل می‌پوشد و لب‌های کِرم‌مانند بامزه‌ای دارد.

یک بار از دفترش صدای هیس‌هیس می‌شنویم و تازه زیر نور آفتاب هم پوستش قرمز می‌شود!

در روزِ خوراک ایتالیایی، می‌فهمیم نان سیردار قدغن شده، مدیرمان خون‌آشام است و با ارتش موش‌های خون‌آشامش می‌خواهد مدرسه را بگیرد!

ای وااااای!!!

برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک‌ سال

رِد هاوس بریتانیا

سفارش:0
باقی مانده:1

مردي به نام اوه

320,000 تومان

قسمتی از متن کتاب مردی به نام اوه

اوه چند ساعت همان ‌جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند اُوه بلند شد، با سر حرف پرستار را تأیید کرد و به دفتر خاک‌سپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاک‌سپاری روز یکشنبه بود. اوه روز دوشنبه سرکار رفت؛ ولی اگر کسی ازش می‌پرسید زندگی اش چگونه است، پاسخ می ‌داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی اش بگذارد، اصلاً زندگی نمی ‌کرده و از وقتی تنهایش گذاشت هم دیگر زندگی نمی‌کند. اوه تمام چیزهایی را درک می‌‌کرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. چیزهایی مانند بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم می‌تواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعمل‌های واضح را می‌‌فهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود و همه چیز را از نزدیک باید لمس می‌کرد. درست بعد از پایان مراسم خاکسپاری پدر اوه کشیش می ‌خواست درباره‌ی کمک‌های یتیم خانه با اوه صحبت کند، ولی اوه جوری رفتار کرد که کشیش بلافاصله فهمید آن پسر صدقه قبول نمی‌کند. همان موقع، اوه به کشیش گفت دیگر از این به بعد برایش جای خالی در کلیسا نگه ندارد. به کشیش توضیح داد درست است که به خدا اعتقاد دارد ولی به این نتیجه رسیده که خدا به او نظر لطفی ندارد!
سفارش:4
باقی مانده:3

ملک گرسنه

150,000 تومان

معرفی کتاب ملک گرسنه اثر نهال تجدد

"ملک گرسنه" نوشته ی "نهال تجدد"، اثری ست که در واقع "تقویم شمس تبریزی" به شمار می آید. یکی از سوالاتی که ذهن بسیاری از دوست داران شعر و ادب فارسی را به خود مشغول کرده است، رابطه ی عمیق میان شمس و مولانا و تاثیر ایشان بر احوالات یکدیگر است.
در این راستا آثار بسیاری منتشر شده است اما کتاب "ملک گرسنه" از "نهال تجدد" یکی از قابل استنادترین و در عین حال دلنشین ترین آثار نوشته شده درباره ی زندگی شمس تبریزی و علاوه بر آن ارتباط برجسته ی او با مولانا جلال الدین بلخی است. "نهال تجدد" به دلیل تسلطی که بر دیگر آثار مربوط به این دو چهره ی بزرگ عرفانی داشته، موفق شده تا این کتاب را با دقتی مثال زدنی به رشته ی تحریر درآورد.
محتوا و شیوه ی روایت او در این اثر به دو بخش کلی تقسیم می شود که یک بخش حاصل قلم "نهال تجدد" و بخش دیگر منتخبی از متون دیگری است که با ارجاع درون متنی در کتاب مشخص شده اند. در کل، کتاب از سه قسمت اساسی تشکیل شده که مسیر اصلی آن ها، زندگی شمس است. نخست به اتفاقات دوران کودکی تا زمانی که وی خانواده ی خویش را ترک گفت پرداخته شده است.
پس از آن آشنایی شمس با عارفان مختلف و معاشرت با آنان که مهم ترین شان معاشرتش با مولاناست قرار گرفته و نهایتا قصه ی حسد ورزیدن مریدان مولوی است که سبب جدایی اجباری این دو از یکدیگر می شود.
از دیگر امتیازات رمان "ملک گرسنه" که نظیر آن در رمان های تاریخی کمتر مشاهده شده، می توان به تعلیقات مناسب آن و اطلاعات مفیدی درباره ی زندگی فلاسفه، عارفان، معنای عبارات دشوار و مشخص شدن نام شهرهای ذکر شده در نقشه ی آسیای صغیر در پایان کتاب اشاره کرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

مرگ و چند داستان

11,000 تومان

در بخشی از کتاب مرگ و چند داستان دیگر می‌خوانیم:

برف می‌بارید. باد کم مانده بود دانه‌های برف را فرو کند توی چشم‌ها و پلک‌هاتان را به‌هم بچسباند. دکتر برای پیدا کردنِ کاراوان کلی دردسر کشید. سیرک آماده می‌شد جاده را از سر بگیرد. نمایش تازه تمام شده بود، اما آدم‌های سیرک و سوارکاران قزاقش به همین زودی شروع کرده بودند به شلیک سمتِ طناب‌های چادرِ بزرگ، با این‌که هنوز صدای تشویق و آخرین آکوردِ گروه ارکستر از داخل به گوش می‌رسید. یکی از آکروبات‌کارها که نقشِ بندبازِ سیرک را داشت، چتری انداخته بود روی شانه‌اش و راهش را از بین گودال‌های برفِ آب‌شده پیدا می‌کرد. دلقکی که پشت فرمان فولکس‌واگنش نشسته بود، ماسک دماغ و کلاه‌گیسش را برمی‌داشت. رام‌کننده‌ی حیوانات با لباسِ فُرم بزرگ و قرمزی که سینه‌اش پُر بود از مدال و نشان، چتری باز گرفته بود دستش و این‌طرف و آن‌طرف می‌دوید و فریاد می‌زد: «سزار! سزار!» مربی یکی از شیرهاش را توی تاریکی گم کرده بود و این ماجرا به دکتر حس عجیبی می‌داد. کاراوان کمی دورتر بود، زیر یک درخت؛ روی درش کارت ویزیتی زده بودند: «ایگناتس ماهلِر، هنرپیشه‌ی تئاتر.» دکتر از سه‌تا پله رفت بالا و در زد. صدای زمخت و گرفته‌ای داد کشید: «بیاین تو!» دکتر در را هُل داد. کاراوان خیلی خوب مبله شده بود: یک کاناپه‌ی تخت‌خواب‌شو داشت، یک مبل، یک میز با گلدانی از گل و دو ماهی قرمز توی تنگ، پرده‌هایی از پارچه‌ی مارکِ جوی که نقش‌هاش آدم را یادِ صحنه‌ی تئاترهای قدیمی می‌انداخت. چراغی روی پاتختی روشن بود و مردی روی کاناپه، بین کوسن‌ها دراز کشیده بود.