

بهار برايم کاموا بياور
64,000 تومان
اولین رمان مریم حسینیان که نخستینبار در ۱۳۸۹ منتشر شد و یکی از نامزدهای جایزهی بنیاد هوشنگ گلشیری هم بود. رمانی که نشانههای ادبیات هراس را آشکارا در خود دارد و بر پایهی همین هراس پیش میرود.
همهچیز در قالب نامههایی روایت میشود که یک زن نویسنده روی کاغذ میآورد.
شهر دیگر جای او نبوده و با همسر و فرزندانش از آنجا بیرون زده و خود را به شهری دورافتاده رساندهاند که خبری از شلوغی شهر نباشد. شهر دورافتاده قرار است جایی آرام باشد؛ گوشهی امنی برای نوشتن و سروکله زدن با کلمههایی که در شلوغی شهر به ذهن خطور نمیکنند و اصلا روی کاغذ نمیآیند.
برف همهجا را سفید کرده و زمین سراسر یخ است و ظاهرا کسی آنجا نیست ولی زن نویسنده مدام حس میکند کسی دارد فرزندانش را میپاید و همین مایهی هراسش میشود.
حالا باید سر از این راز درآورد که چهکسی در این محیط سفید و یخزده ممکن است بخواهد آرامش این خانواده را بههم بزند.
فضای مضطرب رمان نسبت غریبی با سرمای محیط دارد و عجیبتر اینکه این برفها خیال آب شدن ندارند و این یخها بهسادگی دست از سر کسی برنمیدارند.
«بهار برایم کاموا بیاور» پیشنهادی به همهی کتابخوانهایی است که از ادبیات هراس لذت میبرند.
در انبار موجود نمی باشد
بهار برايم کاموا بياور
نویسنده |
مریم حسینیان
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 164 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002299390
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
اعترافات گرگ تنها
معرفی کتاب اعترافات گرگ تنها
درباره کتاب اعترافات گرگ تنها
اعترافات گرگ تنها که زندگینامهٔ ناصر ایرانی به قلم خودِ اوست، شامل ۲ جلد است. جلد اول از تولد او در سال ۱۳۱۶ تا اواسط دههٔ پنجاه هجری شمسی را در بر میگیرد و جلد دوم از اواسط دههٔ ۵۰ تا اوایل دههٔ هشتاد را؛ یعنی سالهای نگارش این کتاب. پس از مرگ ناصر ایرانی در آبان ۱۳۹۷ با تلاشها و پیگیریهای قاسمعلی فراست جلد اول اعترافات گرگ تنها مجوز انتشار گرفت که اکنون در نشر چشمه منتشر شده است. ناصر ایرانی با نام کامل ناصر نظیفپور ایرانی نویسنده، مترجم و نمایشنامهنویس مشهور ایرانی است. او در آغاز ۱۴ سالگی عضو سازمان جوانان حزب توده ایران شد و در آغاز ۱۸ سالگی در تابستان ۱۳۳۴ شمسی از آن سازمان کناره گرفت. او در شب ۲ آبان ۱۳۹۷ شمسی در ۸۱ سالگی و پس از تحمل مدتها بیماری درگذشت. از مشهورترین نمایشنامههای او میتوان به «ما را مس کنید»، «کسالتبار»، «قتل»، «در پایان» و «حُفره» اشاره کرد. او با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دفتر نشر فرهنگ اسلامی همکاری میکرده و در دههٔ ۷۰ هجری شمسی در نشریات بسیاری مطلب مینوشت. این کتاب شرح زندگیاش از زبان خودش است با قلمی جذاب و شیوا که شما را با خود همراه میکند.خواندن کتاب اعترافات گرگ تنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ اجتماعی ایران پیشنهاد میکنیم.جنگولکبازیهای جناب تام 6/ جناب تام گوگولی میشود
برشی از متن کتاب
آنجلا ثراگمورتن خیلی جناب تام را دوست داشت، ولی همیشه فکر می کرد او می تواند بهتر و تو دل بروتر از چیزی که هست باشد. برای همین وقتی جناب تام کمی بزرگتر شد، آنجلا هدیه ای بهش داد. این هدیه یک کتاب بود: کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه. آنجلا خیلی خوشحال شد وقتی دید جناب تام کتابی را که هدیه گرفته بود، از اول تا آخر خواند. چند روز بیشتر از خواندن کتاب نگذشته بود که آنجلا متوجه تغییری در جناب تام شد. بعد از آن جناب تام همیشه توی حمام بود... آب بازی می کرد، خودش را خشک می کرد و موهایش را برس میکشید. آنجلا از پشت در سرو صدایش را می شنید که داشت سشوار میکشید، آب نمک قرقره میکرد، موهایش را شانه می زد و خودش را تر و تمیز می کرد. جناب تام از رسیدگی به سر و وضعش خیلی خوشش آمده بود. آنجلا با خودش می گفت: کاش همیشه همینطوری بماند! جناب تام دلش می خواست قیافه ی به روز و شیکی داشته باشد و کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه خیلی به کارش می آمد. مدل سیخ سیخی جان می داد برای خرید، و مدل گلوله ای هم... برای دورهمی با دوستان آنجلا حرف نداشت. اما فقط سر و وضع تام نبود که داشت عوض می شد. بعد از آن جناب تام به قدری سرش شلوغ شده بود که آنجلا مجبور شد برای دیدنش تلفنی وقت بگیرد. جناب تام اصلا وقت نداشت توی کارهای خانه کمک کند. یک عالمه کرم زیبایی بود که باید می مالید به صورتش... و چند ساعتی هم باید دراز می کشید توی وان شیر توت فرنگی تا پوسته حساسش نرم و لطیف شود. آنجلا داشت وسوسه میشد کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه را از او پس بگیرد. احساس می کرد... این کتاب حسابی جناب تام را از کار و زندگی انداخته است. آنجلا ثراگمورتن با خودش میگفت: شاید چند وقت دیگر از سرش بیفتد. ولی هر روز که می گذشت جناب تام را کمتر و کمتر می دید... یک روز وقتی از خرید برمیگشت، اتفاقی چشمش به جناب تام افتاد. یک بار هم او را توی سالن زیبایی دید. یک دفعه دیگر هم توی اتوبوس همدیگر را دیدند، ولی جناب تام محلش نگذاشت. جناب تام دوستان دیگری برای خودش پیدا کرده بود و همه وقتش را با آن ها می گذراند. لباس های شیک می پوشید، به اپرا میرفت و همراه خواننده های روی صحنه آواز میخواند. هرجا مهمانی و جشنی بود، سر و کله ی جناب تام هم فوری پیدا میشد. هیچ وقت منتظر نمی ماند تا دعوتش کنند. وقتی هم میآمد خانه، طوری رفتار می کرد انگار توی هتل است. البته جناب تام فقط برای غذا خوردن، استراحت کردن، نگاه کردن به قرار ملاقات ها و مرور کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه، می آمد خانه. آنجلا با خودش فکر میکرد: کاش جناب تام آن قسمت کتاب را هم که درباره ی ادب و نزاکت است، بخواند. آنجلا دلش برای جناب تام قدیمی اش تنگ شده بود. آن روزها فقط دلش به این خوش بود که وقتی جناب تام چرت می زد یواشکی نگاهش کند، یا عکس او را توی روزنامه ها ببینند...بهترين شکل ممکن
درباره کتاب بهترین شکل ممکن
از جمله ویژگی های بارز این کتاب می توان به جنبه سینمایی داستان ها اشاره کرد که خود این کتاب را از دیگر آثار این نویسنده متمایز می نماید. کتاب بهترین شکل ممکن تلفیقی از ادبیات و سینماست و سبک جدیدی از نوشتارهای لذت بخش مستور را به نمایش می گذارد که شاید موفق ترین اثر مصطفی مستور حتی در کنار دیگر آثار پرفروش وی مانند روی ماه خداوند را ببوس رقم بخورد. کتاب بهترین شکل ممکن روایت هایی صمیمانه و خودمانی از زندگی است. روایت هایی با تجربه های تلخ و شیرین. به نظرم این کتاب تداعی کننده دوران عاشقی است. دورانی که هر فرد آن را تجربه کرده است.قسمت هایی از کتاب
حس کرد کسی که نمی دانست کیست یا چیست ناگهان از او می خواهد بازی را رها کند؛ آن هم دقیقا زمانی که او دارد به بهترین شکل ممکن بازی میکند. برای اولین بار احساس کرد دارد چیزی را از دست می دهد که همیشه فکر می کرد تنها متعلق به خودش بوده است. حس کرد در بازی نابرابری فریب خورده است. مثل کودکی بود که ناگهان اسباب بازی اش را از او گرفته باشند. دلش خواست بزند زیر گریه. دلش خواست جیغ بکشد، اعتراض کند، التماس کند، فحش بدهد. دلش خواست برود وسط خیابان و رو به جایی که نمیدانست کجاست، فریاد بزند: «از جون من چی میخواهید؟»
توی یک کتاب نوشته بود آدم ها وقتی برهنه می شوند کم وبیش به هم شباهت پیدا می کنند و من فکر می کنم عاشق ها هم مانند آدم های لُخت به شدت به هم شباهت دارند.
شب ها قبل خواب سعی کنید سه دقیقه خودتون رو جای چیز دیگهای بذارید. می گفت سه دقیقه خیلی زیاده اما با تمرکز و تمرین زیاد می شه این کار رو کرد. مثلا جای یه برگ درخت توی یه جنگل تاریک. یا جای یه سنگ وسط بیابون. یا جای یه پیرمرد آب زیپو که نیم ساعت طول می کشه تا کفش های لعنتیش رو بپوشه. جای یه حشره. یه سیفون توالت. یه توپ فوتبال. یه تابوت. یه جفت کفش. جای یه قدیس، یه روسپی، یه گربه. میگفت اگه مدتی این کار رو انجام بدید حس میکنید انگار دنیا داره توی روح تون نفس می کشه.
دفترچه خاطرات جغد 8/ اوا و اسبچهی گمشده
کتاب اوا و اسبچه ی گم شده
در کتاب دفترچه خاطرات جغد 8 (اوا و اسبچه ی گم شده) میخوانیم: سلام دفترچه، امشب متوجه شدم این هفته، هفته ای است که ما همه باید قسم جغدی بخوریم . شاید برایتان سوال باشد یعنی چه ؟ ما باید طبق این قسم جغدی قول دهیم که شجاع و عاقل باشیم و با تمام حیوانات جنگل مهربان . همه ما باید برای این مراسم کاری کنیم اما من باز هم هیچ چیز یادم نمی آید . قرار است طوفان بیاید یک آن فکری به سرش زد بهترین کار این است که سرباز طوفان شود و این خبر طوفان را به همه بدهد اما … باز هم با درد سر هایی مواجه می شود . این کتاب هیجان انگیز که به چاپ هشتم خود رسیده است در رده کتاب کودک های ۵ تا ۷ سال ۷ تا ۹ سال قرار می گیرد. در آخر کتاب دفترچه خاطرات جغد 8 (اوا و اسبچه ی گم شده) اوا می گوید قسم جغدی درباره کمک به دیگران است همین طور یک کار گروهی برای پیدا کردن راه های خلاقانه که مهربانیت را به همکلاسی هایت نشان دهی یا به جامعه ات کمک کنی صفحه ۵۸ تا ۶۱ را بخوان تا ببینی چه کارهایی می شود کرد.سریال چهار سابقهدار، قسمت 8/ خفنترین سابقهدار
اما آنها دقیقاً دنبال چه هستند؟
یک زیباییاندامکارِ قدرتمند؟!!! یک سریعالسیرِ فشنگی؟! یکی با قدرت ذهنی هیولا؟! یا استاد تغییرشکلهای شگفتانگیز؟!
شاید دنبال همینچیزها میگردند.
شاید هم دنبالِ یک گرگِ شلوارکپوش باشند؟! یا یک پیرانای کلهپوک؟ یا ماری که دزدِ کیکهای کوچولوست؟ یا کوسهای بالدار با دندانهای بزرگ؟
بفرمایید!!! این هم سریال چهار سابقهدار، قسمت هشتم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.