بهترین قصه های دنیا (جلد 3) – سفیدبرفی و هفت کوتوله

110,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

کتاب ” بهترین قصه های دنیا (جلد 3) – سفیدبرفی و هفت کوتوله” داستان سفیدبرفی، دختری زیبا و مهربان را روایت می‌کند که توسط نامادری حسود خود مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. ملکه که از زیبایی سفیدبرفی به شدت حسادت می‌کند، او را به جنگل تاریک می‌فرستد تا توسط یک شکارچی کشته شود. اما سفیدبرفی با کمک حیوانات جنگل و هفت کوتوله مهربان جان سالم به در می‌برد و در کلبه آنها پناه می‌گیرد.

ملکه که از زنده بودن سفیدبرفی مطلع می‌شود، با حیله‌گری سیب مسمومی را به او می‌دهد و سفیدبرفی به خوابی عمیق فرو می‌رود. اما با بوسه‌ای از شاهزاده‌ای که عاشق او شده است، طلسم شکسته می‌شود و سفیدبرفی از خواب بیدار می‌شود.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بهترین قصه های دنیا (جلد 3) – سفیدبرفی و هفت کوتوله

نویسنده
——
مترجم
غلامرضا فهرستی
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 8
نوع جلد
سخت
قطع
رحلی
سال نشر 1382
سال چاپ اول 1382
موضوع
داستان
نوع کاغذ
رحلی
وزن گرم
شابک
9789644176524
توضیحات تکمیلی
ابعاد 28 × 23 × 1.3 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بهترین قصه های دنیا (جلد 3) – سفیدبرفی و هفت کوتوله”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

گروفالو

30,000 تومان
توی جنگلی پیچ درپیچ و تاریک، موش کوچولویی برای خودش قدم می زد. روباهی او را سر راه دید و با خودش گفت: «هوووم ، عجب لقمه ی چرب و نرمی!» اما رودرروشدن با روباه کوچک ترین مشکلِ موش زبل است. اصل مشکل ها در راه اند. او با یک جغد، یک مار و... وای خدا جان کمک! نه! با یک گروفالوی گرسنه روبه رو می شود.

جاده ای به گذشته

185,000 تومان
جاده ای به گذشته مجموعه ی 14 داستان خواندنی و جذاب است با محوریت شخصیت های مجموعه ی آنشرلی. روستای کوچکی که آنه و گیلبرت بلایت در آن زندگی می کنند هرگز حوصله سربر و خسته کننده نیست چرا که همیشه شایعات و ماجراهای عجیب برای سرگرم کردن در آن وجود دارد.
سفارش:1
باقی مانده:1

آقاکوچول ها جلد 25، محال آقا

18,000 تومان
مجموعه‌ی مصور می باشد که در هر داستان، یک ویژگی پسندیده یا ناپسند در شخصیتی داستانی با طنزی کودکانه مجسم می‌شود. شخصِ محوری هر کتاب با شکلی فانتزی تصویرسازی شده که برای مخاطب دلپذیر و متفاوت است. این مجموعه به عنوان هدیه ای مناسب برای سلیقه‌های گوناگون مخاطبان چاپ شده است.

چراوچگونه جلد 65، تمبرها

35,000 تومان
کتاب تمبرها شصت و پنجمین جلد از مجموعه ی چرا و چگونه، اثر هانس رایشهارت و ترجمه ی کمال بهروز کیا توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است. این کتاب دنیای رنگارنگ تمبرها را به علاقه‌مندان نشان می دهد. این کتاب به شرح داستان‌های جالب مجموعه‌داران کوچک‌و‌بزرگ، چگونگی پیدایش تمبر و روند آشنایی انسان و تمبر می‌پردازد. نویسنده با‌ ارائه تصاویری از انواع تمبرها و شخصیت‌های معروف به ارائه پرسش‌‌ و پاسخ‌هایی از قبیل: چه کسی نخستین نامه را نوشت؟ در چه زمانی فکر استفاده از تمبر پدید آمد؟ چه کسی تمبر را ابداع کرد؟ کوچکترین ‌و بزرگترین تمبر جهان در کجا منتشر شد، می‌پردازد و در انتها چکیده‌ای از مفاهیم مهم تمبر که هر مجموعه‌داری باید با آن‌ها آشنا باشد ارائه می‌دهد.

بره اي که گرگ شد

85,000 تومان
کتاب بره ای که گرگ شد یکی از مجموعه آثار  عزیز نسین است. روزگاری، در اونجایی که شرق و غربش به هم می‌چسبیدند و شمال و جنوبش به هم نمی‌رسیدند، چوپونی با گوسفندها و سگ‌هایش زندگی می‌کرد. اونجا دیاری بود ورای جاهای دیگه: آبش چنون بود که گلاب، خاکش چنون بود که طلا، کوه و دشتش لاله بود و چمن، بیابونش گل بود و گلشن. باغ‌هاش چنون بود که باغ بهشت، و هواش تا دلت بخواد سبک بود و سبک، روشن بود و روشن... اما چه سود؟... چه سود که چوپون اون دیار سوای چوپونای دیگه بود: دل نداشت که رحم داشته باشد، رحم نداشت که مروت داشته باشد، نه آه به دل سنگش کارگر بود و نه ناله، و نه صدای گریه و زاری رو می‌شنید...، اگر هم می‌شنید این گوشش در بود و اون گوشش دروازه... چوپون اون دیار نه مثل چوپونای دیگه نی هفت‌بند داشت و نه چماق چوپونی. به جای نی هفت‌بند سوت شکاربونی داشت و به جای چماق چوپونی تازیانه خارنشون به دست می‌گرفت

نان و پنیر و سبزی

17,000 تومان
می‌خواستم یخ‌ها آب نشود، اما ذره‌ذره آب می‌شد و دلهره به جانم رخنه می‌کرد. داشتم قالب یخ را از زیر گونی بیرون می‌آوردم که زنی گفت: «پسرم، دو کیلو یخ بده.» صدایش شبیه به مادرم بود. چادرش را هم مثل او گرفته بود. می‌خواستم یک بار دیگر صورت زن را ببینم، اما صدای اوستام رشته‌ی افکارم را پاره کرد. «پسر، گیجی یا عاشق؟ مشتری را راه بینداز!»