به دنبال کاغذ اخبار

9,000 تومان

اولین روزنامه ایران نامی نداشت و آن را با عنوان «کاغذ اخبار » می‌شناختند . این روزنامه در دوشنبه ٢٥ محرم ١٢٥٣ هجری قمری مطابق با اول ماه مه ١٨٣٧ میلادی در تهران منتشر شد . سه سال قبل از آن ( در سال ١٢٥٠) فتحعلیشاه ( دومین شاه سلسله قاجار ) ، و یک سال قبل از آن عباس میرزا ولیعهد از دنیا رفته بودند . چنین بود که در زمان تولد روزنامه در ایران محمدشاه ، سومین پادشاه قاجار ، در مسند قدرت بود . زمانی که عباس میرزا ولیعهد در تبریز اقامت داشت وزیری بسیار لایق داشت به نام ابوالقاسم فراهانی ملقب به قائم‌مقام ، که در آخر عمر فتحعلیشاه وزیر این پادشاه نیز بود .

محمدشاه ، پس از مرگ فتحعلیشاه ، قائم‌مقام را به وزارت خود برگزید ، اما یک سال بعد به تحریک حاج میرزا آقاسی او را کشت و آقاسی را به صدراعظمی نشاند . به این شکل ، کاغذ اخبار که مقدمات انتشار آن در زمان عباس میرزا و قائم‌مقام فراهم شده بود بعد از صدارت حاج میرزا آقاسی انتشار یافت . ماجراهای مطبوعات در ایران از کاغذ اخبار تا روزنامه‌های امروز داستانی دارد خواندنی .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

به دنبال کاغذ اخبار

نویسنده
لیلی فرهادپور
مترجم
——
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٠٤
نوع جلد شومیز
قطع خشتی
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٩٠
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ۳۰۳ گرم
شابک 9789643117450
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.303 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “به دنبال کاغذ اخبار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

لیبرالیسم و محدودیت‌های عدالت

260,000 تومان
اين کتاب در سال 1982 به رشته‌ي تحرير آمده. اين‌جا سندل ضمن انتقاد از برخي آراي جان رالز و ليبرال‌هاي ديگر مي‌گويد هويت فرد انسان در جمع‌هايي که عضو آنهاست و از تعهداتي که بر اثر عضويت در آن‌ها پيدا مي‌کند شکل مي‌گيرد. ارادت اخلاقي سندل به کانت مشهود است و او ادعا مي‌کند که هرگاه فيلسوفان نوليبرال از جمله رالز خواسته‌اند اخلاق کانت را از وجه متافيزيکي آن خالي کنند دچار تناقض شده‌اند. در يک کلمه، اثر حاضر نقد يک ليبرال بر ليبراليسم است

کتاب زنگ ها برای که به صدا در می آید

155,000 تومان
معرفی کتاب زنگ ها برای که به صدا در می آید ارنست همینگوی در سال 1937 به منظور پوشش اخبار جنگ داخلی برای اتحادیه ی روزنامه های آمریکای شمالی به اسپانیا سفر کرد. سه سال بعد، رمانی به یادماندنی و تأثیرگذار به اسم رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آید، از دل این جنگ سربرآورد. کتاب، از وفاداری، شجاعت، عشق، شکست و مرگ تراژیک یک آرمان سخن گفته و داستان مردی جوان و آمریکایی به نام رابرت جردن را روایت می کند که در نیرو های شبه نظامی بین المللی [ادغام شده با یک واحد چریک ضدفاشیسم]واقع در کوه های اسپانیا مشغول به خدمت است. همینگوی در تصویرسازی عشق جردن به دختری زیبا به نام ماریا، تشریح درخشان آخرین لحظات مقاومت شخصیتی به نام ال سوردو و تعبیر هجوآمیز از زنی انقلابی، به موفقیتی بزرگ دست یافته و اثری کم نظیر و جذاب، استوار و خشونت آمیز، پرشور، تکان دهنده و خردمندانه خلق کرده است. مکسول پرکینز، ویراستار شهیر و تأثیرگذار آمریکایی، پس از خواندن نسخه ی خطی کتاب، در نامه ای به همینگوی نوشت: «اگر رسالت یک نویسنده، آشکارسازی حقیقت باشد، هیچ کس تابه حال این چنین بی نقص، این کار را انجام نداده است. » رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آید با استحکام بیشتر، دنیایی وسیع تر و احساساتی عمیق تر از تمامی آثار قبلی این نویسنده ی جریان ساز، به عنوان یکی از برترین رمان های جنگی تمامی اعصار، خود را مطرح کرده است.

برگزیده ای از دیوان خاقانی

8,500 تومان
افضل الدین بدیل بن علی خاقانی از مشاهیر سخنوران زبان و ادبیات فارسی در قرن ششم هجری است. در این دفتر برآنیم تا از منظرهای مختلف این شاعر بزرگ و روزگارش و چندی و چونی زاده قریحه طبع چون دریای موّاجش را در حدّ امکان معرفی کنیم. او سخنوری است با ذهن و قریحه شاعری سرشار، زندگی او را عمّی طبیب و فیلسوف و پسر عمی حکیم و آشنا با اسرار افلاک همراهی می کند. از این رو، در اشعار خاقانی واژه ها و اصطلاحات نجومی، فلسفی و طبی به فراوانی به کار رفته که نشان از تسلط شاعر به علوم زمان خود است. خاقانی شاعری است مسلمان و شافعی مذهب و در اصول پیرو اشاعره، تأثیر این اعتقادات در جای جای سروده های او به وضوح تمام پیداست و ما به نمونه هایی از این قسم اعتقادات اشاره کرده ایم.

تمدن آزتک

180,000 تومان
مکزیکِ امروزی اسپانیایی نیست، ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و فرهنگ بومی است که پیش از فتوحات اسپانیایی‌ها شکوفا بود. بانفوذترین فرهنگ بومی متعلق به آزتک‌هاست که پیش از آمدن اسپانیایی‌ها قدرت را در دست داشتند. مکزیک بسیار مدیون آزتک‌هاست که حتی شامل نام کشور نیز می‌شود. مردمانی که امروزه آزتک نامیده می‌شوند خود را مکزیکا می‌خواندند. نام آزتک‌ها یادآور ماسک‌های پوشیده از گوهر، گاهشماری‌های سنگی عظیم و سرآذین‌های درهم‌بافته از پَر است. این نام بازتاب افسانه‌هایی است دربارۀ کاخ‌های مجلل پر از طلا، امپراتوری پهناور و پیوسته در حال جنگ، و خدایان تشنۀ خون که خواهان قربانی کردن انسان‌ها بودند. اما گاهی حقیقت شگفت‌انگیزتر از افسانه است و تمدن آزتک‌ها از جملۀ چنین حقایقی در تاریخ است.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

جنگ جهانی دوم در اروپا

160,000 تومان
در سپیده دم روز جمعه اول سپتامبر سال ۱۹۳۹، یک سپاه بزرگ آلمانی در پی فرمان آدولف هیتلر، دیکتاتور آلمانی که چند سالی پس از کسب قدرت به بهانه‌های واهی سودای جهانگشایی در سر می‌پروراند، به کشور همسایه ، لهستان، حمله و هر چه را بر سر راهش بود ویران کرد. این حمله آلمان نازی، سرآغاز جنگی شش ساله در اروپا بود که به مرگبارترین درگیری تاریخ تبدیل شد. جنگی مخوف و هولناک که جان تقریباً پنجاه میلیون انسان را گرفت. مردم آلمان، که مشکلات حیرت‌انگیز اقتصادی و سیاسی دهه ١٩٢٠ و اوایل ١٩٣٠ آنها را به ستوه درآورده بود، پیروی کورکورانه از رهبر پر جنب و جوشی را برگزیدند که وعده می‌داد زندگی آنها را بهبود بخشد و شکوه و افتخار از دست رفته آلمان را احیا کند. اما هیتلر پس از دستیابی به قدرت کامل در آلمان، به جای عمل به وعده‌هایش برنامه مرگبار خودش را در پیش گرفت که شامل تسخیر اروپا و روسیه و نابودی جمعی اشخاص نامطلوب بود.