بيوه مرگي تهران

7,000 تومان

معرفی کتاب بیوه مرگی تهران اثر بهاره رضایی

بهاره رضایی شاعری جوان اهل رودسر است که سرودن را به صورت حرفه ای از سن 12 سالگی آغاز کرد. اولین مجموعه شعرش در سال 1378 با نام آنیتا؛ عروس چهار فصل سکوت منتشر شد.
او بارها در مراسم و شهرهای مختلف ایران و کشورهایی همچون فرانسه به شعر خوانی پرداخته است. کتاب بیوه مرگی تهران اثر دیگری از اوست، شامل مجموعه ای از سروده هایش است، که بیشتر حال و هوایی درونی دارد و دغدغه ها و نگرانی هایش را به زبانی شعر گونه بیان می دارد.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786002293084 دسته: , , , , , برچسب: ,
توضیحات

بيوه مرگي تهران

نویسنده
بهاره رضایی
مترجم
—–
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 85
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1394
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 120 گرم
شابک
9786002293084
توضیحات تکمیلی
وزن 0.120 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بيوه مرگي تهران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

نامه باستان: ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی

409,000 تومان
چکیده :
کتاب حاضر با نام «نامه باستان، ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی (جلد نهم): از پادشاهی خسرو پرویز تا پادشاهی یزدگرد» یکی از بخش‌های مجموعه‌ای نه جلدی است که در آنها شاهنامه بیت به بیت از آغاز تا انجام هم به شیوه‌ای دانشورانه و برهانی ویراسته شده است و هم هر کدام از بیتها از دیدگاه‌های گوناگون بر پایه دانش‌های ادب‌دانی و سخن‌سنجی و زبان‌شناختی بررسیده و کاویده و گزارده گردیده است. از همین روی این کتاب از آن زمان که به چاپ رسیده است بارها تجدید چاپ شده است با آنکه چونان کتاب درسی نوشته نشده است در درس شاهنامه‌شناسی و پژوهش در رزم‌نامه‌ها در شمار بنیادین‌ترین آبشخورهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاه‌های ایران و دیگر دانشگاه‌های کشورهای پارسی زبان آمده است. در این جلد بیت‌های فرجامین شاهنامه از پادشاهی خسرو پرویز تا پادشاهی یزدگرد گنجانده شده است.

توضیحات:

این کتاب با نام «نامه باستان: جلد نهم: از پادشاهی خسرو پرویز تا پادشاهی یزدگرد»جلد نهم از مجموعه ده جلدی است که ویرایش و گزارش شاهنامه را از آغاز تا انجام دربر خواهد داشت. این مجموعه برای همه دوستداران شاهنامه به چاپ خواهد رسید؛ اما دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد از این مجلد و جلدهای دیگر که به یاری خداوند در آینده چاپ خواهد شد، می‌توانند بهره‌مند گردند.

فهرست:
پیشگفتار دیباچه پادشاهی خسروپرویز بهرام چوبینه پادشاهی قباد پرویز پادشاهی اردشیر شیروی پادشاهی فرایین گراز پادشاهی پوراندخت پادشاهی آزرمدخت پادشاهی فرخزاد پادشاهی یزدگرد بخشهای بر افزوده گزارش بیتها فرهنگ واژگان واژه‌نمای ریشه‌شناختی کتابنما

درآمدی بر نظریه ‌های مدیریت دولتی

16,000 تومان
باید اذعان کرد که دانش اداره دولت و حکومت در ایران مسیری طولانی تا رسیدن به جایگاه مطلوب در پیش دارد و در درجه اول نیازمند وجود متونی است که منسجم بوده و از جامعیت برخوردار باشند. کتاب حاضر که دربرگیرنده مجموعه نسبتاً جامعی از نظریات مطرح در حوزه مدیریت دولتی است، گام کوچکی در راستای غنا بخشیدن به ادبیات این رشته در کشور است. در این کتاب تاریخچه مختصری از ادبیات مدیریت دولتی از آغاز تا به امروز و همچنین بخشی از نظریه‌های مربوط به اداره دولت و حکومت ارائه می‌شود . به منظور سهولت در درک و شناخت نظریه ها و دیدگاه‌های مربوط به اداره دولت و حکومت و همچنین به لحاظ اشتراکاتی که شماری از آنها در مبانی و جهت‌گیری‌های نظری دارند، در چهارچوب رویکردهایی کلان بررسی می‌شوند .اما نکته مهمی که کتاب روی آن تمرکز دارد، موضوع بسیار مهم «دوگانگی سیاست اداره» است. در این کتاب تلاش بر این است تا رویکردهای مختلف مطرح شده در رابطه با اداره دولت و حکومت، با محوریت دوگانگی سیاست ـ اداره بررسی و در تشریح هر رویکرد، دیدگاه آن نسبت به روابط بین سیاست و اداره نیز تحلیل شود. همچنین از آنجا که بوروکراسی به منزله مهم‌ترین ساختار اداری تا به امروز در اداره دولت و حکومت تداوم یافته و همچنان پابرجا مانده است، به موازات بحث در مورد سیاست و اداره، این مفهوم نیز تحت هر رویکرد بررسی خواهد شد. فهرست : پیشگفتار مقدمه فصل اول: دولت و مدیریت دولتی فصل دوم: مدیریت دولتی سنتی فصل سوم: اداره دولتی نوین فصل چهارم: مدیریت دولتی نوین فصل پنجم: نهضت بازآفرینی دولت فصل ششم: خدمات دولتی نوین فصل هفتم: مدیریت دولتی در آینده: روندهای عملی فصل هشتم: تحلیل و نتیجه‌گیری منابع واژه‌نامه نمایه اعلام نمایه موضوعی

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.

مهر در ایران از آغاز تا صدر اسلام

149,000 تومان
در مجموعه یافته های باستان شناسی، مهرها جایگاه ویژه ای دارند. در دهه های آغازین قرن بیستم، مهرها بیشتر به دلیل نقش مایه های مختلف با کنده کاریهای متنوع، مورد توجه مورخان هنر و مجموعه داران بوده اند؛ اما در دهه های میانی این قرن نقش باستان ّشناختی آنها و نیز اثر مهرها بر روی گلها اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است. در این راستا مهرها و اثر آنها با رویکردهای مختلف باستان شناختی و انسان شناختی بررسی و مطالعه شده است. در گستره جغرافیای فلات بزرگ ایران، پیدایش و پراکنش پدیده استفاده از مهر در جوامع دورانهای پیش از تاریخ و تاریخی، آگاهیهای ارزشمندی در زمینه مالکیت، انتقال اطلاعات، تجارت و فناوری ارائه کرده است؛ این آگاهیها به همراه تجزیه و تحلیل دیگر یافته های باستان شناسی توانسته است ابعاد چندسویه فرهنگهای جوامع باستان فلات ایران را تا حد زیادی روشن سازد. فهرست : پیشگفتار فصل اول: تعاریف و اصطلاحات تخصصی مطالعه و بررسی مهرها فصل دوم: بسترهای پیدایش مهر و مهرسازی و کارکردهای آن در ایران فصل سوم: مهر و مهرسازی در دوران مس سنگی ایران فصل چهارم: مهر و مهرسازی در عصر مفرغ ایران فصل پنجم: مهر و مهرسازی در عصر آهن ایران فصل ششم: مهر و مهرسازی در دورانهای تاریخی ایران  
سفارش:1
باقی مانده:1

ته جدولی‌ها 4/ راز چشم شاهین

165,000 تومان

برشی از متن کتاب

جلوی چشممان کامیون گنده ای ظاهر شد و پشت سرش یک جرثقیل آمد. پشتشان هم شش یا هفت تا ون آمدند. همه شان وسط حیاط مدرسه. دقیقا جلوی زمین فوتبال نگه داشتند. فوری یک عالمه متخصص و آدم فنی پیاده شدند. مثل ارتشی ها بودند. استبان و خرونیمو هم سریع رسیدند. جوری با آن متخصص ها صحبت می کردند که انگار کل عمرشان همدیگر را می شناسند. خرونیمو با غرور زیاد گفت: «دیدید عجب چیزی است؟ ابر فناوری به سویالاچیکا رسیده! آینده این است! چشم شاهین!» فلیپه آب دهنش را قورت داد و گفت: «دارم می بینم.» استبان گلویش را صاف کرد و جوری شروع کرد به حرف زدن که انگار سر کلاس علوم است: «این یک جور سامانه ی داده ورزی است که موقعیت توپ را در هر تصویر به صورت سه تعدی محاسبه می کند. بعد، با استفاده از قوانین فیزیک و از طریق دست کم دو تا دوربین که هم زمان یک تصویر را ثبت کرده اند، موقعیت های گوناگون پردازش شده را می گذارد وسط تا مسیری را که توپ طی کرده و همچنین برهم کنش این عوامل در زمین بازی را بازسازی کند.» همه مان جوری بهش نگاه می کردیم که انگار ژاپنی حرف می زند، مسئول های فنی بدون اینکه حتی یک ثانیه لفتش بدهند، با تمام سرعت شروع به کار کردند. ما هم طبیعتا مجبور شدیم از زمین فوتبال برویم بیرون. آلیسیا اعتراض کرد: «این جوری که نمی شود تمرین کرد.» ولی کسی بهش توجهی نکرد. همه داشتیم به متخصص ها و جرثقیلی نگاه می کردیم که داشتند چشم شاهین معروف را رویش کار می گذاشتند. اولش بالای سر هر کدام از دروازه ها دو تا جرثقیل پارک کردند. از هر کدام از جرثقیل ها چهار تا دوربین آویزان بود: دو تا بالای تیرک و دو تای دیگر دقیقا جلو و پشت تیرک. از جرثقیل ها یک عالمه سیم رنگ و وارنگ آویزان بود. چند تا متخصص دیگر سیم ها را می بردند سمت یک میز بزرگ نظارت که گذاشته بودندش زیر یک سایه بان سبز. روی میز سه تا کامپیوتر بزرگ یود و سه تا نمایشگر خیلی گنده که تصاویر انیمیشنی دروازه را از زاویه های مختلف پخش می کردند.  
سفارش:0
باقی مانده:1

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 3/ جناب تام به مریخ می‌رود

14,000 تومان

برشی از متن کتاب

یک روز، آنجلا ثراگمورتون خانه ی نقلی بامزه ای را دید که گذاشته بودنش برای فروش. با خودش گفت: «باید این خانه را برای پسر عزیزم بخرم.» پرسید: «خودتان می فرستیدش؟» جواب شنید: «بله خانم.» «خوب است. پس برش می دارم.» خیلی زود خانه ی نقلی جناب تام از راه رسید. جناب تام داشت چرت عصرانه اش را می زد که سروکله ی آنجلا پیدا شد: «جناب تام. می خواهم یک چیز شگفت انگیز نشانت دهم.» «این یک خانه ی اسباب بازی است. می توانی همه ی وسایلت را تویش بچینی.» جناب تام عاشق چیزهای شگفت انگیز بود و این خانه شگفت انگیزتر از همه ی چیزهایی بود که تا آن وقت دیده بود. توی خانه پر از دکمه و اهرم و شیرفلکه و کلید بود. جناب تام دکمه ها را فشار داد. اهرم ها را کشید. شیرفلکه ها را چرخاند و کلید ها را خاموش و روشن کرد. آنجلا ثراگمورتون گفت: «این خانه ی کوچولو باید حسابی تمیز شود.» خانه را گردگیری کرد. جارو کشید. با اسفنج پاک کرد و سابید. آنجلا همیشه با دقت و وسواس تمیز کاری می کرد. درست وقتی داشت بیرون خانه را دستمال می کشید، فهمید جناب تام دارد یواشکی کارهایی می کند. جناب تام یک نقشه پیدا کرده بود و می خواست به مریخ برود. آنجلا تلاش کرد نظر او را عوض کند. پیش خودش فکر کرد یک قصه ی خوب می تواند حواس جناب تام را پرت کند. ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. جناب تام می خواست به فضا برود. به همین خاطر آنجلا تصمیم گرفت به او کمک کند. برای خانه اش پرده های قشنگ دوخت. و یک کوسن مخصوص برای سفرش درست کرد. ...