بین النهرین باستان

110,000 تومان

اصطلاح «بین‌النهرین‌» به معنای «سرزمین میان دو رود» است و اساساً به دشت‌های عمدتاً مسطح میان دو رود دجله و فرات اطلاع می‌شود که سرزمین کنونی عراق را در بر می‌گیرد. سرانجام، بخش اعظم دشت‌ها و تپه‌های پیرامون این دو رود، که مجموعاً بخش مرکزی خاور نزدیک را تشکیل می‌دهند نیز بخشی از بین‌النهرین محسوب شدند. به علاوه، اصطلاح «بین‌النهرین» نیز به طور کلی به تک تک و تمامی مردمانی اطلاق شد که در دوران باستان ساکن یا حاکم این سرزمین بودند، به این ترتیب، سومریان، اکدیان، آشوریان، بابلیان، ایلامیان، مادها و پارس‌ها از جمله بی‌النهرینیان تلقی شدند.

اهمیت بین‌النهرین برای خاور نزدیک صرفاً به مسئله جغرافیایی محدود نمی‌شود. بین‌النهرین همچنین نقطه تقاطع راه‌های تجاری میان فلسطین، مصر و شرق مدیرانه در غرب، آسیای صغیر (ترکیه کنونی) و ارمنستان در شمال، عربستان در جنوب و افغانستان و هندوستان در شرق بود. به علاوه، بین‌النهرین قلب ملل و امپراتوری هایی بود که در خلال قرون متمادی بر بخش هایی بزرگ از خاور نزدیک مسلط شدند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بین النهرین باستان

نویسنده
دان ناردو
مترجم
سهیل‌ سمی
نوبت چاپ ٨
تعداد صفحات ١٣٦
نوع جلد سلفون
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٥
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ٣٩٦ گرم
شابک
9789643116842
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.396 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بین النهرین باستان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اشارت‌های پست مدرنیته

330,000 تومان
پست‌مدرنیته برای افراد بسیار متفاوت معناهای بسیار متفاوتی دارد. ممکن است پست‌مدرنیته به معنای ساختمانی باشد که با نخوت و غرور "نظم و ترتیب‌هایی" را به رخ می‌کشد که نشان می‌دهند چه چیزی با چه چیزی تناسب دارد و از چه چیزی باید پرهیز کرد. پست‌مدرنیته به معنای سرعت تغییر جهان اطراف ما و آمد و شد پی در پی حالات و اوضاع مختلفی است که هیچ کدام فرصتی برای ماندن و سخت شدن ندارند. پست‌مدرنیته به معنای توجه به همه چیز و همه جهات در آن واحد است به قسمی که نمی‌توانیم توجه خود را مدتی کوتاه روی چیزی متمرکز کنیم و به هیچ چیز نمی‌توانیم نگاه واقعاً دقیقی بیندازیم.

سال بلوا (جیبی)

190,000 تومان
دار سایه درازی‌ داشت‌. وحشتناک‌ و عجیب‌. خورشید که‌ برمی‌آمد، سایه‌اش‌ از جلو همه مغازه‌ها و خانه‌ها می‌گذشت‌. با این‌ صحنه شگفت‌ سال‌ بلوا آغاز می‌شود. داستانی‌ که‌ در آن‌ همه‌ چیز منظم‌ است‌ و منظم‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ تاریخی‌ است‌ و تاریخی‌ نیست‌؛ داستانی‌ که‌ روایتش‌ خطی‌ است‌ و در عین‌ حال‌ سیال‌ است‌. ماجرا عمدتاً از زبان‌ دختری‌ روایت‌ می‌شود که‌ پدرش‌ سرهنگ‌ است‌ و در آرزوی‌ صعود از پله‌های‌ ترقی‌ مدام‌ سقوط‌ می‌کند. سرهنگ‌ هرگز به‌ پایتخت‌ خوانده‌ نمی‌شود، دخترش‌ نیز به‌ جای‌ آن‌ که‌ همسر ولیعهد و ملکه‌ ایران‌ شود، دل‌ سپرده‌ به‌ عشق‌ کوزه‌گری‌ غریب‌ به‌ ناچار به‌ همسری‌ پزشکی‌ در می‌آید که‌ سرانجام‌ قاتل‌ اوست‌. تصویر موشکافانه‌ مظلومیت‌ زن‌ ایرانی‌، مظلومیت‌ مرد هنرمند ایرانی‌ و تاریخ‌ پرهراس‌ یک‌ سرزمین‌ کهنسال‌، از سال‌ بلوا رمانی‌ ساخته‌ است‌ که‌ هرگز فراموش‌ نمی‌شود. عباس‌ معروفی‌، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور ایرانی‌، ٤٦ سال‌ دارد، جوایز داخلی‌ و بین‌المللی‌ بسیاری‌ را از آن‌ خود کرده‌ و مدتی‌ است‌ ایران‌ را به‌ ناچار ترک‌ گفته‌ است‌. معروفی‌ اکنون‌ ساکن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ می‌نویسد و تسلطش‌ بر شیوه‌های‌ مدرن‌ داستان‌نویسی‌ و شناختش‌ از تاریخ‌ و اسطوره‌ او را در زمره پرمخاطب‌ترین‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ قرار داده‌ است‌

کافه نادری

150,000 تومان
بحران باب روز بود: بحران خانواده، بحران عشق،‌ بحران روابط مشترک. حتی اظهار عشق هم می توانست یک عمل ابلهانه بورژوایی باشد وباعث اختناق جنسی بشود. اما مهمت تر ازهمه بحران ایدئو لوژ یک بود، یا به قول آلبا، دنیا نباید دیگرآن طوری بگردد که تا به حالا گردیده است. واین موضوعی بود که آلبا پیرانی وفرزاد مفتون می‌توانستند ساعت‌ها درباره‌اش با تو حرف بزنند و سیگار پشت سیگار روشن کنند. (( کافه نادری )) روایتی دیگر است ازداستان بلند نسلی که بنا داشت تقدیر را گردن ننهد،‌ و ننهاد، بی آن که از بختک شوم غربت و فرسایش گریزی یافته باشد.

داستانِ من

6,500 تومان
رمان « داستان من » حدیث آدم‌هایی همسان است که با قرار گرفتن در گره‌گاه‌های زندگی راه از همدیگر جدا می‌کنند . نه که حدیث تازه‌ای باشد ، دیگرگون شدن آدم‌های همگون با گذر زمان و شرایط زیستن ، اما ، نگاه به آن می‌تواند تازه باشد . رمان « داستان من » حدیث آدم‌هایی همسان است که با قرار گرفتن در گره‌گاه‌های زندگی راه از همدیگر جدا می‌کنند . پخته‌مردی – به گونه همه‌مان – گذشته را به دید می‌آورد : دید اکنونش . شاید به امید بهانه‌ای برای زیستن . سه چهار دانش‌آموز را می‌بیند که می‌بالند با هم و زندگی را چون همه‌مان آزمون می‌کنند ، اما . . . اما امواج قَدَر سال ١٣٥٧ از راه می‌رسند و اینجاست که آن سه چهار یار به ظاهر همسان راههایی نه به یک شکل برمی‌گزینند . نه که گزیری نباشد ؛ گاه انتخاب است . آنچه در وجودشان جوانه زده پس پشت رفتارها و در باهم بودنشان رشد کرده به یکباره و بی‌تعارف رو می‌شود . راه‌هاشان به صورت هم چنگ می‌زنند . رمان « داستانِ من » گویه‌های خاموش مرد میانسالی است از آن روزها ، آن سال‌ها . انتخابی که آشکارا قد برافراخته و ستیز ناگزیر آن‌ها را رو می‌کند . حدیث بودن آدم‌هایی چند بر آناتی از گردش این کره خاکی که بسیار آدم دیده و فراوان رویارویی . رمان « داستانِ من » ناخنکی است به حافظه پیر این کره خاکی . جمشید طاهری شاعر و نویسنده‌ای است که بیش از ده رمان نگاشته اما در این دهه آرام آرام از آن‌ها فاصله گرفته ابتدا با رمان « شبانه‌های پدرم » با ژانر پیشین خداحافظی کرده و اکنون با این رمان راه جدیدی را می‌آغازد. دیگر او به خوانندگان خاص ادبیات می‌اندیشد .

حالم خوب نیست

5,500 تومان

١٤ داستان مجموعه حالم خوب نیست داستان‌های کوتاهی است از زندگی آدم‌های امروزی که اتفاقات داستان‌ها در فضای شهر می‌گذرد. آدم‌هایی که هر کدام قصه خودشان را دارند هر چند از بیرون درگیر زندگی روزمره‌اند. در اینجا آدم‌ها فقط آدمند. اسم ندارند. گاهی حتی روی جنسیت آنها تاکید نمی‌شود. فقط وقتی جنسیت پر رنگ می‌شود که نقطه تمرکز داستان قرار می‌گیرد.

داستان‌های این مجموعه آنقدر کوتاهند که زندگی شهری طبقه متوسط تاب و تحمل زمان گذاشتن روی آنها را داشته باشد. داستان‌های خاک خیس، کافی شاپ، کفش‌های نه‌چندان تمیز، حالم خوب نیست، نیمکت، وصیت‌نامه و ... نام برخی داستانهای این مجموعه‌اند:

«دستمال کوچکی بر می‌دارم و گردوخاک کتابخانه را با آن پاک می‌کنم. با دستمال کوچک دیگری اشک‌هایم را. اما گردوخاک دلم را با کدام دستمال پاک کنم؟...»

 نقدی بر این کتاب

بگذار برسانمت

7,000 تومان
بگذار برسانمت شامل ١٧ داستان کوتاه و خواندنی است. در داستان اول این کتاب می‌خوانیم: پدرم می‌گوید: «چند بار بهت بگویم هر روز هر روز چادر سرت نکن برو پی خرید آت و آشغال.» مادرم می‌گوید: «وا! کِی من هر روز هر روز رفتم؟ به جای دست درد نکند است شمس‌الله؟» «حالا کدام چادر سرت بود؟» «همان چادر مشکی گلدارم. مگر فرقی هم دارد.» «دِ همین دیگر! حالا کو تا تو فرق این چیزها را بفهمی.» «باز از خودت حرف درآوردی شمس‌الله؟» «اگر زن موقع راه رفتن قرو قمیش نیاید کسی باهاش کار ندارد.» «خجالت بکش شمس‌الله! بعدِ یک عمر کلفتی تو این خانه، این دستمزدم است، آفرین شمس‌الله! آفرین! خوشم باشد.» «حالا چه شکلی بود؟» «خیر سرش موهای جوگندمی‌اش را زده بود بالا اما ابروهای آن چشم‌های هیزش سیاه بود.» «بفرما! ببین چطوری رفته تو نخ آقا!» «خوب، نگه داشت کنارم؛ فکر کردم فامیلی همسایه‌ایه، نگاهش کردم. وقتی بی‌حیا گفت: بگذار برسانمت، روم را برگرداندم.»... محمد رضا گودرزی نویسنده این کتاب است که از مجموع آثار وی مجموعه پشت حصیر، فینالیست بنیاد گلشیری و منتقدان مطبوعات شده است.