تاتی (جلد 4) – تاتی کوچولو تو خونه ساز می زنه می خونه

30,000 تومان

كتاب‌ “تاتی (جلد 4) – تاتی کوچولو تو خونه ساز می زنه می خونه” به‌صورت مجموعه‌اي از تصاوير جذاب كودكان و همراه با جمله‌هايي كوتاه و آهنگين تهيه شده‌اند. سادگي و ضرباهنگ شعرگونه‌ي اين متن‌ها توجه هر كودكي را به خود جلب مي‌كندـ ورق‌زدن اين كتاب‌ها و خواندن متن‌هاي ساده‌ي آنها شايد نخستين گام در جهت جلب توجه كودك به شعر، كتاب و كودكان ديگر باشد. این کتاب آموزش اعضای بدن به خردسالان می باشد

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تاتی (جلد 4) – تاتی کوچولو تو خونه ساز می زنه می خونه

نویسنده
لین براون
مترجم
ناصر کشاورز، شکوه قاسم نیا
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 16
نوع جلد
شوميز ـ منگنه‌اي
قطع
خشتي بزرگ
سال نشر 1381
سال چاپ اول 1381
موضوع
شعر
نوع کاغذ
خشتي بزرگ
وزن گرم
شابک
9789644176494
توضیحات تکمیلی
ابعاد 22 × 22 × 0.2 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاتی (جلد 4) – تاتی کوچولو تو خونه ساز می زنه می خونه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پیامبران (جلد 23) – ذوالکفل(ع)

5,000 تومان
کتاب پیامبران (جلد 23) - ذوالکفل(ع) ، جلد بیست و سوم از مجموعه پیامبران و قصه هایشان برای کودکان 6 تا 10 سال، به بیان داستان ذوالکفل علیهم السلام می پردازد و نوشته ی حسین فتاحی و تصویرگری حمید رضا بیدقی و چاپ انتشارات قدیانی می باشد. در هر یک از داستان های مجموعه پیامبران و قصه هایشان، زندگی و شرح ماجراهای یکی از پیامبران، به صورت داستانی مختصر و ساده، همراه با نقاشی های جذاب و زیبا آورده شده است.داستان ها بر اساس قرآن کریم و منابع موثق دیگر پدید آمده اند. داستان 26 پیامبر از حضرت آدم ع تا حضرت محمد ص، پیغمبر دین مبین اسلام در این مجموعه آورده شده است
سفارش:0
باقی مانده:1

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...

قصه های قد و نیم قد جلد 7، چه گربه های گرم و نرمی و 6 قصه دیگر

12,000 تومان
قصه‌هاي قدونيم‌قد در ده جلد منتشر شده است. و در هر جلد هفت قصه است. تصويرهاي رنگي اين کتاب‌ها را زيباتر و فهميدن آنها را آسان‌تر کرده است. اين مجموعه به‌صورت يکجا و در يک مجلد 7 قصه‌اي و قاب ويژه هم منتشر شده است.

ماجراهای هنک (جلد 6) – کوفته قلقلی را نمی توان با نی خورد؟

40,000 تومان
در ماجراهای هنک (جلد 6) - کوفته قلقلی را نمی توان با نی خورد؟ ، داستانی انگلیسی برای کودکان ارائه شده است. «هنک» مثل دخترخاله‌اش «جودیت آن»، نیست. جودیت دانش‌آموز فوق‌العاده و آشپز تمام‌عیاری است ... هنگامی که یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه آشپزی از رقابت کنار می‌کشد فرصتی فراهم می‌شود تا هنک بتواند به جودیت ثابت کند که آشپز خوبی است... دستِ‌کم خودش امیدوار است که چنین اتفاقی حتما رخ بدهد.
سفارش:0
باقی مانده:1

سلام کتی جلد 6، کتی وسایلش را جمع می کند.

85,000 تومان
کتی کوچولو شخصیت اصلی کتاب سلام کتی جلد 6 است. در هر یک از این کتاب ها، کتی نشان می دهد که چطور باید حرف بزند، آداب حمام و دست شویی رفتن یا غذاخوردن را یاد می دهد یا توضیح می دهد که چطور می تواند به دیگران کمک کند، وسایلش را مرتب کند و خیلی کارهای دیگر. نقاشی های ساده ی کتاب، برای خردسالان جذابیتی خاص دارند همچنین در کتاب هایی مانند سلام کتی (6) به کودکان شما اموزش هایی داده میشود.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم