تاریخ ایران از مجموعه کمبریج (دوره صفویان )

640,000 تومان

تاریخ کامل ایران کمبریج یک بررسی چند جلدی از تاریخ ایران است که توسط انتشارات دانشگاه کمبریج در بریتانیا منتشر شده است. این 7 جلد شامل تاریخ و جغرافیای تاریخی سرزمین ایران امروزی و همچنین سایر سرزمین‌های ساکن ایرانی تبار از دوران پیش از تاریخ تا کنون می‌شود. انتشار آن در سال 1968 آغاز شد و در سال 1989 آخرین جلد آن منتشر شد. ایده ی انتشار چنین بررسی ای از تاریخ و فرهنگ ایران در سال 1959 توسط آرتور جی آربری مطرح شد. به گفته محقق هوبرت دارم که بین سال‌های 1970 تا 1993 به عنوان دبیر تحریریه این پروژه فعالیت می‌کرد، «این مجموعه برنامه ریزی شده تا صرفا یک تاریخ سیاسی از ایران نباشد، بلکه به بررسی فرهنگ شکوفا شده در منطقه ی ایران و سهم این فرهنگ در تمدن جهان بپردازد. همه ی ابعاد دینی، فلسفی، اقتصادی، علمی و هنری در تمدن ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است، اما با تأکید بر عوامل جغرافیایی و اکولوژیکی که در ویژگی خاص آن نقش داشته است».

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789645620743 دسته: , , , برچسب: , ,
توضیحات

تاریخ ایران ازمجموعه کمبریج

نویسنده دانشگاه کمبریج
مترجم يعقوب آژند
نوبت چاپ 18
تعداد صفحات 712
نوع جلد گالینگور
قطع وزیری
سال نشر 1380
سال چاپ اول ——-
موضوع
جامعه شناسی
نوع کاغذ ——-
وزن
819گرم
شابک
9789645620743

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.819 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ ایران از مجموعه کمبریج (دوره صفویان )”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آفرينش و تاريخ (دوره دو جلدي)

1,350,000 تومان
کتاب آفرينش و تاريخ (دوره دو جلدي):بيش از هزار و پنجاه سال از عمر اين كتاب مى‏گذرد. سالِ تأليف آن سيصد و پنجاه و پنج هجرى است، يادگارى از درخشان‏ترين ادوارِ تاريخ تمدّنِ ايران عصرِ اسلامى؛ دوره‏ى خردگرايى و اومانيسم، عصر فارابى و رازى و اخوان‏الصفا. در ميان آثار بازمانده از اين روزگار، كتاب آفرينش و تاريخ، تقريبا حالتى منحصر به فرد دارد؛ دايره‏المعارفى است از فلسفه، اسطوره‏شناسى تطبيقى، تاريخ، جغرافيا، دين‏شناسى، جهان‏شناسى، و رستاخيزشناسى؛ و در تمام اين زمينه‏ها، گاه، اطلاعاتى عرضه مى‏دارد كه در هيچ كتاب ديگرى نمى‏توان يافت. در حقيقت تصويرى است جامع از تلقّى مردمان باستان و سه قرن اولِ عصرِ اسلامى نسبت به جهان، از آغاز آفرينش تا پايان آن. و از اين چشم‏انداز بخش‌هايى از اين كتاب، براى ما، همان ارزشى را دارد كه مسخ كاينات، اثر اُويد، براى جهان غرب و يونان باستان داشت

آشنایی با برتراند راسل

140,000 تومان
کتاب «آشنایی با برتراند راسل»، از مجموعۀ «آشنایی با فیلسوفان» است که توسط پل استراترن نوشته و به‌همت نشر مرکز ترجمه شده است. این مجموعه سعی دارد تا با ارائۀ مدخلی از زندگی و ایده‌های اصلی هر فیلسوف، باب ورودی باشد برای آشنایی و مطالعۀ بیشتر راجع‌به آنان. کتاب «آشنایی با برتراند راسل» نیز‌ که ذیل همین مجموعه به‌چاپ رسیده است، شامل بررسی زندگی‌نامه و نظریات مهم راسل، یکی از بزرگترین متفکران قرن بیستم‌ است. این کتاب جنبه‌هایی از زندگی و فلسفۀ راسل را پوشش می‌دهد: 1. زندگی اولیه و تحصیلات او و مشارکت او در حواریون کمبریج و عضویتش در انجمن مخفی روشنفکران؛ 2. بررسی تلاش‌ها و پژوهش‌های پیشگامانه‌ی راسل در منطق و ریاضیات، به‌ویژه نظریه‌ی «انواع» او، همکاری او با آلفرد وایتهد در کتاب اصول ریاضیات‌ و کشف پارادوکس مجموعه‌ها؛ 3. فلسفۀ زبان او و نظریه‌ی توصیفات راسل‌ که توضیح می‌دهد چگونه می‌توانیم در مورد چیزهایی که وجود ندارند، مانند «پادشاه کنونی فرانسه» صحبت کنیم؛ 4. معرفت‌شناسی و متافیزیک راسل و دفاعش از تجربه‌گرایی، واقع‌گرایی و اتمیسم منطقی، که به‌طور کلی ادعاهای راسل دربارۀ اینکه «تمام دانش ما از تجربه ناشی می‌شود»، «واقعیتی عینی مستقل از ادراک ما وجود دارد» و «جهان متشکل از واقعیت‌های بسیط و غیرقابل تقسیم است که می‌تواند با منطق تحلیل شود»‌ را توضیح می‌دهد؛ 5. اخلاق و فلسفه‌ی سیاسی راسل و حمایت او از جنبش‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، مانند صلح‌طلبی، خلع سلاح هسته‌ای، دموکراسی و حقوق بشر. همچنین این کتاب، در آخر، فهرستی از منابع برای افرادی که می‌خواهند مطالعات بیشتری دربارۀ این فیلسوف داشته‌ باشند ارائه می‌کند. با توجه به حجم کم و موجز بودن و از طرف دیگر، خصلت مقدماتی بودن، این کتاب می‌تواند هم برای خوانندگان عمومی که قصد آشنایی کلی با نظریات راسل را دارند مفید افتد و هم برای دانشجویانی که قصد ورود به اندیشۀ راسل را دارند کاربرد داشته باشد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

آموزش فنون کشتی

7,000 تومان
آموزش فنون کشتی نویسنده دکتر بهمن میرزایی، دکتر سید حسین مرعشیان مترجم —————– نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 128 نوع

بازاریابی انگیزشی

150,000 تومان
اطلاعاتی که دراین کتاب آمده است روش بازاریابی در کسب و کار علاقه‌مندان به این موضوع را تغییرمی‌دهد. نویسنده مدعی است که به‌کارگیری محتوای کتابش در ساخت اولین آگهی تبلیغاتی، ممکن است در همان ابتدا پاسخگویی مخاطبان به تلاش‌های تبلیغاتی را دو یا چند برابرکند. هرچند شاید در نگاه اول این ادعای بزرگی جلوه کند که شک هرکسی را برانگیزد اما نویسنده آن‌را کاملا طبیعی می‌داند و می‌گویدبازاریابی انگیزشی فراتر از تبلیغات تجاری عمل خواهد کرد. یکی از مباحث جالب توجه در روانشناسی که با زندگی امروزه ارتباط مستقیم دارد، انگیزش و هیجان است. همه در فکر آن هستند که چگونه خود و دیگران را برای انجام دادن کاری ترغیب کنند. این شاخه‌ای از روانشناسی است که روانشناسان، کارفرمایان، بازاریاب‌ها، دولت‌ها، مربیان، آموزگاران، والدین و همه کسانی که به نحوی می‌خواهند در دیگران انگیزه ایجاد کنند به کار می‌گیرند تا بتوانند به کمک آن راهبردهایی ابداع نمایند تا در این زمینه دیگران را برانگیزانند. نویسنده کتاب، رابرت ایمبرایل خود یک بازاریاب مشهور آمریکایی است که سعی کرده با توسل به اصول انگیزشی و هیجانی،محرک‌های هیجانی قدرتمند و خط‌مشی‌های بازاریابی موثری را در اختیار افراد علاقه‌مند به این حوزه قرار دهد.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.