تاریخ تربیت بدنی و ورزش

17,000 تومان

کتابهای تاریخ تربیت بدنی که در ایران چا شده اند، اغلب چند دهه قبل به چاپ رسیده اند و امروزه کمیاب هستند. به طوری که دانشجویان و گاه پژوهشگران تربیت بدنی نیز از وجود آنها بی اطلاع اند. بیشتر این کتابها مبتنی بر شیوه تحقیق سنتی هستند و مستند به منابع تحقیق نیستند و سندیت پاره ای از اظهار نظرهای موجود در آنها شبهه برانگیز است.

علاوه بر آن، این کتابها همه دوره ها و موضوعات تاریخی را شامل نمی شوند و محدود به دیدگاه مولف اند. ضمن اینکه به غلو و گزافه گویی ملی گرایانه نیز آلوده اند. امید است که تألیف کتاب حاضر، در پر کردن خلأ موجود موثر باشد

فهرست:

بخش اول: کلیات
بخش دوم: توسعۀ تاریخی تربیت بدنی
بخش سوم: توسعۀ تاریخی ورزش و بازی
پیوستها و منابع و مآخذ
منابع و مآخذ

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789645303318 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات

تاریخ تربیت بدنی و ورزش

نویسنده
دکتر محمدرضا اسمعیلی
مترجم
——-
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 326
نوع جلد شومیزی
قطع وزیری
سال نشر 1394
سال چاپ اول ——
موضوع
علوم ورزشی
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645303318
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ تربیت بدنی و ورزش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دويدن در ميدان تاريک مين

68,000 تومان

معرفی کتاب دویدن در میدان تاریک مین اثر مصطفی مستور

دویدن در میدان مین در چهار پرده نوشته شده و در پادگانی جریان دارد که اختناق شدیدی برپاست و سربازها و آدم هایی که در آنجا هستند را سخت شکنجه می کنند.
در حقیقت شاهد هستیم که فرمانده مرکز، امیرماهان و یاقوت را به دلیل عاشق شدن و تفکر در مورد چیستی دنیا و خدا مورد بازخواست قرار می دهد.
این کتاب به عنوان نامزد بخش هنری جایزه ی کتاب سال دفاع مقدس معرفی شد.» در بخشی از این اثر می خوانیم: «غروب بود. من زل زده بودم به پشت دست هاش. هر دو وحشت کرده بودیم.
بس که نزدیک شده بودیم به هم. بس که معصومیت ریخته بود آن جا، پشت دست ها.
بعد، من با انگشت اشاره، خطی فرضی و مورب، درست از وسط ساعد تا انگشت کوچک دست راست اش کشیدم و به او گفتم که عمیقا دوستش دارم.» کتاب حاضر را نشر «چشمه» منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

برفک

360,000 تومان
کتاب برفک نوشته‌ دان دلیلو با ترجمه‌ پیمان خاکسار است. کتابی که مجله‌ تایم آن را در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌ زبان منتشر شده بین سال‌ های ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ آورده است. برفک در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند گاردین هم حضور دارد. در سال انتشارش هم جایزه‌ی ملی کتاب آمریکا را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۶، نیویورک‌ تایمز طی یک نظرسنجی از صدها نویسنده و منتقد و ویراستار خواست تا بهترین آثار ۲۵ سال گذشته‌ آمریکا را انتخاب کنند. کتاب برفک دان دلیلو یکی از آن ها بود. پیمان خاکسار، مترجم کتاب می‌گوید: ترجمه آثار دن دلیلو بسیار سخت است و اگر مترجم ذره‌ ای بی‌ حوصلگی به خرج بدهد، ترجمه کتاب، غیرقابل خواندن از کار در می‌ آید. من روی هیچ ترجمه‌ ای در عمرم این همه کار نکرده‌ ام.
سفارش:0
باقی مانده:1

سه قطره خون

126,000 تومان
در بخشی از کتاب سه قظره خون می‌خوانیم در همان حال که نازی اظهار دوستی می‌کرد، وحشی و تودار بود و اسرار زندگی خودش را فاش نمی‌کرد، خانه‌ی ما را مال خودش نمی‌دانست و اگر گربه غریبه گذارش به آنجا می‌افتاد، به‌خصوص اگر ماده بود مدت‌ها صدای فیف، تغیر و ناله‌های دنباله‌دار، شنیده می‌شد. صدایی که نازی برای خبر کردن ناهار می‌داد، با صدای موقع لوس شدنش فرق داشت. نعره‌ای که از گرسنگی می‌کشید، با فریادهای که در کشمکش‌ها می‌زد و مرنو مرنویی که موقع مستیش راه می‌انداخت، همه باهم توفیر داشت و آهنگ آن‌ها تغییر می‌کرد. اولی فریاد جگرخراش، دومی فریاد از روی بغض و کینه و سومی یک ناله‌ی دردناک بود که از روی احتیاج طبیعت می‌کشید، تا به‌سوی جفت خودش برود. ولی نگاه‌های نازی از همه‌چیز پرمعنی تر بود و گاهی احساسات آدمی را نشان می‌داد، به‌طوری‌که انسان، بی‌اختیار از خودش می‌پرسید: در پس این کله‌ی پشم‌آلود و پشت این چشم‌های سبز مرموز چه فکرهایی و چه احساساتی موج می‌زند! پارسال بهار بود که آن پیشامد هولناک رخ داد. میدانی در این موسم، همه جانوران مست می‌شوند و به تک و دو می‌افتند، مثل این است که باد بهاری، یک شور دیوانی در همه‌ی جنبندگان می‌دمد. نازی هم برای اولین‌بار، شور عشق به کله‌اش زد و با لرزه‌ای که همه‌ی تن او را به تکان می‌انداخت، ناله‌های غم‌انگیز می‌کشید. گربه‌های نر، ناله‌هایش را شنیدند و از اطراف، او را استقبال کردند. پس از جنگ‌ها و کشمکش‌ها، نازی یکی از آن‌ها را که از همه پرزورتر و صدایش رسا‌تر بود، به همسری خودش انتخاب کرد. در عشق‌ورزی جانوران، بوی مخصوص آن‌ها خیلی اهمیت دارد. برای همین است که گربه‌های لوس خانگی و پاکیزه، نزد ماده‌ی خودشان جلوه‌ای ندارند.
سفارش:1
باقی مانده:2

ته جدولی‌ها 7/ راز پنالتی نامرئی

240,000 تومان

معرفی کتاب ته جدولی ها 7 اثر روبرتو سانتیاگو

نقطه قوت این کتاب شخصیت های دوست داشتنی آن است. شخصیت هایی واقع گرا که کودکان را مجذوب خود می کند. کتاب ته جدولی ها 7 (راز پنالتی نامرئی) یک داستان جذاب و سرگرم کننده برای کودکان است. روبرتو سانتیاگو نویسنده این کتاب، در سال 1968 در مادرید متولد شد. وی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه کامپلوتنس مادرید و آفرینش ادبی در دانشکده ادبیات مادرید در رشته تصویر و صدا تحصیل کرد.
وی نویسنده فیلمنامه تلویزیونی ، سردبیر آژانس های تبلیغاتی در مادرید ، تهیه کننده کلیپ های ویدیویی بوده و چندین رمان منتشر کرده است.
آثار او در سال های اخیر به یکی از پرفروش ترین مجموعه های ادبیات کودک در جهان تبدیل شده است و به چندین زبان ترجمه نیز شده است. او با کتاب "جون و ماشین ترس" برنده جایزه ادبی کودکانه شد. این کتاب به توسط "سعید متین" به فارسی برگردانده شده است و همچنین تکثیر آن بر عهده نشر "هوپا" بوده است.
وقتی باد شمالی شروع به وزیدن می‌کند، در سویالاچیکا هر اتفاقی ممکن است بیفتد...
... مثلاً اینکه وسط یکی از بازی‌های سرنوشت‌ساز سوتوآلتو برای بقا در لیگ، نقطه‌ی پنالتی ناپدید بشود...
...و کسی نداند که رادو، سرایدار مدرسه و مسئول کشیدن نقطه‌ی پنالتی، کجا غیبش زده...
... و اینکه دوست‌های پدرت بریزند توی خانه‌تان و همه‌چیز را زیرورو کنند. پس حواستان را جمع کنید، عشق‌فوتبال‌ها! چون باد شمالی شروع به وزیدن کرده است!
سفارش:0
باقی مانده:1

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.

آخرين روز يک محکوم

160,000 تومان
کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستانی نه‌چندان طولانی از ویکتور هوگو، نویسنده‌ی بنام فرانسوی است. این رمان که از آثار ادبی مشهور جهان به‌شمار می‌رود، تفکرات و احساسات یک مرد محکوم به اعدام را به تصویر می‌کشد. او از گذشته‌ی خود پشیمان و خواهان عفو عمومی است؛ اما هیچ‌کس حتی تنها دخترش راضی به بخشش یک مجرم نمی‌شود. هوگو همیشه اعتراض‌ها و حرف‌هایش را در قالب داستان‌های تأثیرگذار به گوش مسئولان می‌رساند. این کتاب هم درواقع خطابه‌ی ویکتور هوگو علیه اعدام است. با این‌که سال‌های طولانی از انتشار این کتاب می‌گذرد، هنوز مسئله‌ی اعدام در اغلب جوامع حل‌نشده باقی مانده و مخالفان و موافقانی دارد. کتاب «آخرین روز یک محکوم» داستان پر فراز و فرودی ندارد؛ اما تک‌گویی‌های شخصیت اصلی آن‌قدر پرکشش است که ناخودآگاه، خود را جای او می‌گذاریم. هوگو از قهرمان داستانش اطلاعات زیادی به ما نمی‌دهد؛ حتی از جرمش مطلع نمی‌شویم. او یک شهروند عادی است و هر یک از ما تنها به اندازه‌ی یک اتفاق ساده با وضعیت پیچیده‌ای که او گرفتار آن است فاصله داریم. هوگو با ترسیم دست‌وپازدن این مجرم در مرز باریک مرگ و زندگی و توصیف ترس‌هایش، فضایی پرکشش ایجاد کرده است که قطعاً از خواندنش لذت خواهید برد. در بخشی از متن آمده است: «من محکوم به اعدامم... محکوم به اعدام... من هر چه بکنم، این اندیشه‌ی جهنمی همیشه در برابرم حاضر است و دست از سرم برنمی‌دارد، هم‌چون هیولای مخوفی که از سرب ساخته باشند بر سنگ‌فرش مرطوب زندان روبه‌رویم نشسته و چنان حسود است که به‌تنهایی تمام اندیشه‌های آرام‌بخش و خیالات دل‌نشین را از سرم به در کرده است. همواره مراقبم هست و هر وقت بخواهم سر برگردانم و یا چشم برهم نهم، با دو دست سرد و منجمد و بی‌روح خود تکانم می‌دهد و نمی‌گذارد از یادش غافل شوم.»