تاریخ تمدن ویل دورانت (دوره 13 جلدی )

12,000,000 تومان

تاریخ تمدن (به انگلیسیThe Story of Civilization) نام مجموعه کتابی ۱۱ جلدی در ۱۳ مجلد است که ویل دورانت به‌همراه همسرش آریل دورانت دربارهٔ تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سدهٔ هجدهم نوشته‌اند.

این مجموعه ناتمام ماند. دورانت و همسرش قصد داشتند نگارش آن را تا تاریخ معاصر غرب (تا سال ۱۹۳۳) ادامه دهند، اما با مرگ تقریباً هم‌زمان آنان، مجموعهٔ تاریخ تمدن تا جلد ۱۱، که اختصاص به دوران ناپلئون دارد، خاتمه یافت.

سبک تاریخ‌نگاری در کتاب

ویل دورانت در این اثر به‌جای پرداختن به جنبه‌ای خاص از تاریخ، نگاهی تحلیلی به جوانب مختلف تاریخ بشریت دارد. او در پیش‌گفتار جلد نخست این مجموعه، در این باره چنین بیان کرده‌است: «… مدت مدیدی است که من به این عقیده رسیده‌ام که طریقهٔ نوشتن تاریخ به شکل قسمت‌های مجزا از یکدیگر، که من آن را ترتیب طولی نام می‌دهم (مانند تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی، و تاریخ هنر)، حق وحدت زندگانی بشری را ادا نمی‌کند، و تاریخ در عین حال که به‌صورت طولی نوشته می‌شود باید متفرعاتی هم داشته‌باشد، و جنبهٔ ترکیبی و تحلیلی هر دو باید مراعات شود؛ تاریخ وقتی به صورت کمال مطلوب نزدیک خواهد شد که مورخ، برای هر دورهٔ تاریخی، صورت کاملی از سازمان‌ها و حوادث و طرق زندگی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته می‌شود رسم کند…».

موجود در انبار

شناسه محصول: 9789644450006 دسته: ,
توضیحات
مترجم : مجموعه نویسندگان
شابک : 9789644450006
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 14500
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1935-1975
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 16
تعداد جلد : 13
حمل و نقل
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ تمدن ویل دورانت (دوره 13 جلدی )”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

اندیشه سیاسی شیعه در عصر ایلخانان

17,500 تومان
در عصر ایلخانان پس از پدید آمدن فضای فرهنگی متکثر، علما توانستند به تبیین اندیشه و آرای خود در زمینه های مختلف از جمله فلسفه و فقه سیاسی بپردازند. نویسنده در کتاب حاضر کوشیده است با بهره گیری از روش هرمنوتیک قصدگرا ماهیت و چیستی اندیشه علمای شیعه را در دو حوزه فلسفه و فقه سیاسی بررسی کند. برای این منظور، بستر فرهنگی، شرایط سیاسی، زندگی و شخصیت علمای شیعه و گزاره های سیاسی موجود در متون فلسفی و فقهی ایشان با توجه به ارتباط این گزاره ها با شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم تبیین شده است.

حقیقت و زیبایی (درس‌های فلسفه هنر)

495,000 تومان
اين كتاب كه از بيست و شش درس شكل گرفته، با روشي تازه مهم‌ترين مسائل زيبايي‌شناسي و فلسفه هنر امروز را بررسي مي‌كند. نويسنده كوشيده تا جنبه امروزي نظريات زيبايي‌شناسان را كشف كند. نخست هنر را پديداري در حد ارتباط انساني معرفي كرده و از هر دو ديدگاه هنرمند و مخاطب به بررسي هنر پرداخته و نيز به تفصيل نظرياتي را بررسي كرده كه تاكيد را بر زمينه اجتماعي هنر، زبان اثر هنري، معناشناسي اثر، تماس با اثر و سرانجام شكل يا ساختار آن گذاشته‌اند. در واپسين درس‌ها نيز، ديدگاهي ديگر كه هنر را برتر از هرگونه ارتباط انساني مي‌شناسد، مورد بررسي قرار گرفته است. اينجا از زبان هيدگر با نكته‌هاي بديعي آشنا مي‌شويم كه راهگشاي ادراك تازه‌اي از هنر خواهد بود. هر چند كتاب به روش تاريخي نوشته نشده، اما بنا به ضرورت، ديدگاه فيلسوفان بزرگ گذشته در مورد اثر هنري به دقت مورد بحث آن بوده است. كتاب از انديشه‌هاي افلاطون تا نوترين ديدگاه‌هاي هنري را مطرح مي‌كند. در پايان هر درس، كتاب‌شناسي جامعي نيز از منابع فارسي، فرانسوي و انگليسي درباره مباحث آن درس افزوده شده است.

می بینم بزرگ می شم جلد 5، حیوانات

3,000 تومان
می بینم بزرگ می شم جلد 5 نویسنده راضيه خوئيني مترجم ——- نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 20 نوع جلد

ماه کامل می شود

34,700 تومان
بهاره از خانواده سنتی خود جدا شده و به همراه برادرش بهادر در تهران زندگی می کند. او در شرکتی کار می کند و در آن شرکت با مردی که دوست عزیز خطابش می کند و چند نفر دیگر کار می کند و در ادامه ماجراجویی ها و خودیابی اش به پیشنهاد یکی از دوستانش به ترکیه سفر می کند تا با بهنام ملاقات کند و احیانا ازدواج کند. سفر فرصتی برایش فراهم می کند تا با فاصله به پشت سر نگاه کند و با اعتمادبه نفس بیشتری در مورد انتخاب تازه خود تآمل کند.

کتاب چوب بدست های ورزیل

80,000 تومان
معرفی کتاب چوب بدست های ورزیل “چوب بدستهای ورزیل” اثر جاودانه ای است از “غلامحسین ساعدی” ملقب به “گوهرمراد” که در آن به خوبی، دیدگاه نویسنده را نسبت به حضور بیگانگان در کشور، به تصویر می کشد. “چوب بدستهای ورزیل” قصه ی مردم یک روستا است که زمین های کشاورزی شان، که در واقع یگانه دارایی و سرمایه ی این مردم است، توسط گرازها مورد حمله قرار گرفته است و حال آن ها باید فکر چاره ای باشند. در شروع نمایش نامه با شخصیتی به نام “محرم” مواجهیم که همه ی محصولش، طعمه ی گراز شده و نه تنها سایر اهالی روستا به فکر کمک برای عبور او از این بحران نیستند، بلکه اعتقاد دارند حتما عملی از محرم سر زده که گرازها به زمین های او حمله کرده اند. این اتفاق سبب می شود تا محرم خود را در میان این اهالی تنها ببیند و بفهمد که زبان و درد مشترکی با آن ها ندارد؛ پس در قبای یک عاقل دیوانه نظیر بهلول درآمده و در طول نمایش نامه ی “چوب بدستهای ورزیل”، با زبان اشاره و کنایه، اشتباهات اهالی را به آنان گوشزد می کند؛ اما کجاست گوش شنوایی؟خیلی زود مشکل همه گیر می شود و مردم روستا هرچه می کنند نمی توانند گرازها را فراری دهند؛ پس تصمیم می گیرند به روستای مجاور رفته و از آن ها طلب مشورت و یاری کنند. در آنجا شخصیتی به نام “موسیو” وارد داستان می شود که راه حلی به اهالی روستا پیشنهاد می کند و آنان غافل از اینکه این راه حل، مشکل جدید و بزرگ تری برایشان خواهد بود، آن را می پذیرند. این نمایش نامه، آیینه ی نگرانی های “غلامحسین ساعدی” در برابر اشغال و استثمار است و به شکلی نمادین و درخشان، خطاها و رنج های مردم را نشان می دهد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت