تاریخ‌ فرق ‌اسلامی ‌( جلد 2)

64,000 تومان

تشیع مکتبی پرآوازه و تحول آفرین است که بذر اندیشه هایش به روزگار صدر اسلام بازمی گردد و تاریخی پرشکوه از تکامل و تدوین را پشت سرگذاشته است و در این سِیر خجسته تحول، نظریه هایی مطرح شده و شاخه هایی برخاسته اند و بزرگ مردانی پرچم اندیشه های شیعی را بر دوش کشیده اند؛ از آغازین جنبش های سیاسی تا متکامل ترین تدوین های کلامی و فلسفی و از آن نحله ها که در دوره ای کوتاه درخشیدند تا آن گرایش ها که ماندند و تاریخ ساختند و تمدن و فرهنگ آفریدند.

این تاریخ سازی و تحول آفرینی مکتب تشیع، پژوهش هایی فزون از شمار را از نخستین قرون تاریخ نگاری فرقه ها و اندیشه ها تا مطالعات معاصر به خود معطوف ساخته است. کتاب حاضر یکی از پژوهش های معاصر در این عرصه است که در چند بخش به سیر تحول فرقه های شیعی نخستین، امامیه، اسماعیلیه، زیدیه و غالیان و واقفه پرداخته است. این کتاب برای اهل پژوهش و علاقه مندان به تاریخ تحول اندیشه های شیعی سودمند خواهد بود.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
نویسنده دکتر حسین صابری
مترجم
—————–
نوبت چاپ 15
تعداد صفحات 384
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1401
سال چاپ اول 1401
موضوع الهیات و فلسفه
نوع کاغذ ————–
وزن 560 گرم
شابک
9786000200220
توضیحات تکمیلی
وزن 0.560 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاریخ‌ فرق ‌اسلامی ‌( جلد 2)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب راز های سرزمین من 2 جلدی

575,000 تومان
معرفی کتاب راز های سرزمین من 2 جلدی رازهای سرزمین من رمانی است تاریخی، نوشته ی رضا براهنی که در سال 1366 منتشر شده است. داستان بلندی که حول رخداد های مهم ایران معاصر من جمله سربرآوردن فرقه یدموکرات در آذربایجان، حضور مستشاران آمریکایی در ایران، کودتای 1332 ، رفتن شاه و در نهایت پیروزی انقلاب می چرخد. رازهای سرزمین من رمانی واقعگرا است که در قسمت هایی از کتاب به سمت رئالیسم جادویی می رود. هر فصل کتاب توسط یک شخصیت روایت می شود، عاملی که باعث می شود داستان همانند یک پازل شکل بگیرد. مهتمرین شخصیت رمان حسین است جوانی که به عنوات مترجم برای مستشاری آمریکایی کار می کند و شاهد قتل این فرد توسط سیزده نفر از افسران ارتش بوده است. حوادث دیگر رمان از پی این حادثه شکل می گیرند. افسران ارتش اعدام می شوند و حسین نیز به حبس ابد مجکوم می شود…رازهای سرزمین من کتابی است جذاب و خوانا که با در دست گرفتنش تمایلی به کنار گذاشتن آن ندارید.

قرائت عربی (۲)

85,000 تومان
متون نظم و نثر فارسی سرشار آیات قرآن، احادیث نبوی، اصطلاحات و تعبیرات اسلامی به زبان عربی و اشعار و امثال و جملات عربی است؛ به گونه‌ای که درک و فهم درست متون فارسی بدون فهم آنها ناممکن است.کتاب «قرائت عربی (2)» بر بنیاد نیاز دانشجویان به فراگیری درست قرائت زبان عربی تألیف شده است. متون این کتاب از مصادر درجه اول زبان عربی چون نهج‌البلاغه و از متونی که با متون ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام پیوند دارند، برگزیده شده است.در پایان هر درس، تمریناتی آورده شده و گاهی نمونه‌هایی از متنهای ترجمه شده از عربی به فارسی درج گردیده است تا دانشجویان در قرائت و ترجمه متون عربی و نیز قواعد صرف و نحو ورزیده‌تر گردند. فهرست: پیشگفتار الدرس الأوّل الدرس الثانی الدرس الثالث الدرس الرابع الدرس الخامِس الدرس السّادس الدرس السّابع الدرس الثّامِن الدرس التّاسع الدرس العاشِر الدرس الحادیَ عَشَرَ الدرس الثّانِیَ عَشَرَ الدرس الثّالثَ عَشَرَ الدرس الرّابعَ عَشَرَ الدرس الخامِس عَشَرَ الدرس السادس عَشَرَ الدرس السّابعَ عَشَرَ الدرس الثّمانِی عَشَرَ الدرس التّاسِعَ عَشَرَ الدرس العشرین فهرس المصادر و المراجع

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

گفتمان و ترجمه

62,000 تومان
مبحث نسبتا جديد گفتمان زماني آغاز شد كه برخي از زبان‌شناسان به اين نتيجه رسيدند كه زبان را بايد در واحدهاي فراتر از جمله تحليل كرد. تحليل جمله، در نهايت، دستور زبان سنتي را مي‌سازد، حال آنكه تحليل گفتماني در واقع از دستور به بعد آغاز مي‌كند و زبان‌شناسي متن را تشكيل مي‌دهد. يكي از عرصه‌هاي جالب گفتمان محل تلاقي آن با دنياي ترجمه است كه امروزه با گرايشي گفتماني تحليل مي‌شود.

ایرانی‌ها

65,000 تومان
ایرانی‌ها غالباً، بسته‌ به‌ دیدگاهی‌ که‌ دارند، از درک‌ کلیت‌ امور غافل‌ می‌مانند. این‌ امر در مورد غربی‌ها نیز صادِق است‌. آنان‌ نیز تنها از دریچه‌ ایرانِ عصر پهلوی‌ یا ایرانِ عصر جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ قضایا نگاه‌ می‌کنند. این‌ کتاب‌ ــ برخلاف‌ ایرانی‌ها و غربی‌ها ــ از ایرانِ پارسی‌ و اسلامی‌، از ایرانِ گذشته‌ و حال‌، از پیشرفت‌های‌ باشکوه‌ و غفلت‌زدگی‌های‌ نامیمون‌ سخن‌ می‌گوید. نویسنده‌ با ترسیم‌ رشته‌های‌ طولانی‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ ایرانی‌ کوشیده‌ است‌ کشوری‌ را بشناساند که‌ از بابت‌ موقعیت‌ جغرافیایی‌ برای‌ غرب‌ و از لحاظ‌ هویت‌ و عواطف‌ برای‌ تمام‌ ایرانی‌ها حائز اهمیت‌ است‌.

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2