تاریخ فشرده آلمان
295,000 تومان
«جيمز هاؤز خيلي خوب خواننده را راهنمايي ميکند… و با آوردن مثالهاي امروزي نشان ميدهد تاريخ آلمان، از گذشتههاي دور تا همين اواخر، باعث شده اين کشور، اگر نگوييم بازيگر کليدي، دستکم بايد بگوييم يکي از بازيگران کليدي رهبري جهان باشد». نشريهي بوکليست
مؤلف در اين تاريخ فشردهي درخشاني که توجه صدها هزار خواننده را به خود جلب کرده مينويسد «مطالعهي گذشته سودي ندارد مگر آن که به روشن شدن امروز کمک کند».
جيمز هاؤز (1960) زبان و ادبيات آلماني را در دانشگاههاي آکسفورد و کالج دانشگاهي لندن خوانده، و بعد در دانشگاههاي مينوث، شفيلد و سوانزي زبان آلماني تدريس کرده است. او در سال 2015 نامزد جايزهي کتابهاي سياسي سال شد.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
تاریخ فشرده آلمان
نویسنده | جمیز هاوز |
مترجم | سعید مقدم |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 296 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789642135370 |
وزن | 0.266 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.اصول و مبانی مشاوره
کار
فلسفۀ اخلاق
این مجلد از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد دربردارندۀ مقالات مرتبط با اخلاق است. در این جلد ١٥ مقاله گنجانده شدهاند. این مقالات به حوزههای گوناگون اخلاق، به معنای عام کلمه، تعلق دارند. برخی مقالات در قلمروی فرااخلاق یا فلسفۀ اخلاق قرار میگیرند (مقالات «نسبیانگاری اخلاقی»، «ضدواقعگرایی اخلاقی»، «اخلاق ارسطو» و «اخلاق کانت»). بعضی مقالات دیگر در حوزۀ اخلاق هنجاری قرار میگیرند (مقالات «اخلاق باور»، «رویکردهای پدیدارشناسانه به اخلاق و تکنولوژی اطلاعات»، «اخلاق زنانهنگر»، «اخلاق زیستی زنانهنگر»، «اورلیوس» و «اپیکتتوس»).
بعضی مقالات به روانشناسی اخلاق تعلق دارند (مقالۀ «رویکردهای تجربی به روانشناسی اخلاق»). و برخی مقالات هم از آنجا که با توصیف و تحلیل مفاهیم و مقولات اخلاقی مهم سروکار دارند به هر دو حوزۀ روانشناسی اخلاق و اخلاق هنجاری مربوطاند (مقالات «بخت اخلاقی»، «مسئولیت اخلاقی»، «مسئولیت جمعی» و «عاملیت مشترک»).
به این ترتیب، با نظر به طبقهبندی یاددشده میتوان گفت که خوانندگان این مجلد از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد (جلد نهم) با بحثهایی متنوع در سه حوزه از حوزههای مهم اخلاقپژوهی (یعنی فرااخلاق یا فلسفۀ اخلاق، اخلاق هنجاری و روانشناسی اخلاق) آشنا خواهند شد.
کتاب فوائد گیاهخواری
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
معرفی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها
کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها نوشتهی آرمان آرین دومین مجلد از مجموعهای به همین نام (پتش خوآرگر) است که بر مبنای اوستا نوشته شده و داستان حول محور نبرد تاریکی و روشنایی میچرخد. این مجموعه برای ردهی سنی نوجوان نوشته شده و از پرمخاطبترین و پرافتخارترین مجموعه کتابهای ایرانی است.
دربارهی کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها داستان کتاب پتش خوآرگر 2: مردی از تبار اژدها چنین آغاز میگردد: در شبی که آسمان به رنگ قیر سیاه بود، سی پاره روشنایی -کمتر یا بیشتر- بر دشتی تیره فرود آمدند. ذرات نور در میانهی آسمان چنان در هم آمیختند که هنگام فرود بر زمین، تنها سه پاره شدند. این سه پاره نور به هیبتی همچون انسان، همراه با دست و پا و سر و تن و البته بالهایی شگفتانگیز از جنس فلز در آمدند. جنس بالهاشان چنان بود که با آنها میتوانستند مهیبترینِ صخرهها را بشکافند و از دل آنها عبور کنند. آن سه پارهی نور، که به شکل سه مرد زیباروی در آمده بودند، در مقابل صفهای آغازین لشکر دیوها ایستادند. حضور نورها همهمهای در قلب سپاهیان تاریکی انداخت و سکوت ظاهری آن شب را در هم شکست. طولی نکشید که دیوها و همهی همقطارانشان آن سه نور فرودآمده را در بر گرفتند و در میان انبوهی از یاران خود محاصره کردند. لحظهبهلحظه حلقهی محاصره تنگتر میشد و تاریکی بیش از پیش سه مرد جوان را در بر میگرفت. بوی تعفن نفس دیوها هر دم بیش از پیش میشد..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.