



تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی: نگارگری
11,000 تومان
چکبده:
نگارگری ایرانی هنری آمیخته با خط و قلمگیری و سرشار از وجاهت و مضامین باطنی و متعالی، کهنسال و اصیل به درازنای تاریخ ایران و جغرافیایی پهناور که مخاطب را مشتاقوار، در پی کشف رازهای نهفته در نگارهها، به غور در زمان و مکان میکشاند، از تبریز و بخارا تا اصفهان و قزوین و شیراز؛ بلکه دریابد آن مضامین چگونه در گذر زمان از ساحت طبیعت به ورای آن و از سطح به عمق، بلندی یافتهاند.
حاصل سیر و جهدهایی چنین از سوی مؤلف، کتاب حاضر است که به سبب محتوای وزین و معتبرش به عنوان طرح ملی به کسب جایزۀ بینالمللی خوارزمی نیز نائل آمد.
توضیحات:
این کتاب با نام «نگارگری»، اولین مجلد از طرح پژوهشی ملی «تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی» است که در گروه هنر مرکز مطالعه و تحقیق (سمت)اجرا شده است.
اکنون حاصل این طرح با رویکردی پژوهشی و برای بهرهبرداری دانشجویان و اساتید رشتههای هنر به جامعه علمی کشورمان عرضه شده و میتواند برای سایر دانشجویان و علاقهمندان به این رشتهها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
فهرست:
پیشگفتار
مقدمه
فصل اول: نگارگری در دوره سلجوقی
فصل دوم: نگارگری در دوره ایلخانان مغول
فصل سوم: نگارگری در دوره آل اینجو
فصل چهارم: نگارگری در دوره آل مظفر (مظفریان)
فصل پنجم: نگارگری در دوره آل جلایر
فصل ششم: نگارگری در دوره تیموریان
فصل ششم: نگارگری در دوره تیموریان
فصل هفتم: نگارگری در دوره ازبکان (شیبانیان)
فصل هشتم: نگارگری در دوره ترکمانان
فصل نهم: نگارگری در دوره صفویه
فصل دهم: نگارگری در دوره افشاریه
فصل یازدهم: نگارگری در دوره زندیه
فصل دوازدهم: نگارگری در دوره قاجار
نتیجهگیری
تصاویر
منابع و مآخذ
در انبار موجود نمی باشد
تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی: نگارگری
نویسنده |
دکتر زهرا رهنورد
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 352 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1398 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
هنر
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 482 گرم |
شابک |
9789645301505
|
وزن | 0.482 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
وبلاگ خونآشام 3/ برف سرخ زمستان
علی عباسی تقدیم میکند: روایت یک کابوس سی ساله
در بخشی از کتاب علی عباسی تقدیم میکند: روایت یک کابوس سی ساله میخوانیم
آن زمان در کلاس هفتم دبیرستان هدف یک بودم؛ یعنی سیزده چهاردهساله. با چند نفر از هممدرسهایهای کلاس بالاتر دوست شدم که کار تئاتر میکردند. آنها را قانع کردم هر کدام چند تومان برای چاپ کتابم سرمایهگذاری کنند و غروبی در یکی از پسکوچههای نزدیک میدان فردوسی به چاپخانهی زرتشتیها رفتم. صاحب چاپخانه انسان نازنین و همراهی بود که با شرایطم موافقت کرد. چند تومانی که جمع کرده بودم بیعانه دادم و اولین جزوهی پنجاهصفحهای به سوی آزادی به حروفچینی رفت، با این قرار که خودم غلطگیری کنم؛ کاری که در همان یکی دو روز در چاپخانه یاد گرفته بودم. جزوه را در پانصد نسخه چاپ و با کمک دو نفر از همشاگردیها به شرکت سقا بردم و پیرمرد به حساب اینکه ما پادو یکی از انتشاراتیها هستیم، قبول کرد. با این قرار که چهارشنبهی آن هفته پخش شود. چهارشنبه صبح زود به دکهی سید، روزنامهفروشیِ روبهروی سینما آسیا، رفتم و برای اولینبار نامم را روی میز روزنامهفروش دیدم. این بزرگترین مایهی غرور آن سالهایم بود. اولین جزوه از کتابم دویست نسخه فروش رفت و با کسر حق توزیع، حتا نیمی از پول چاپ هم به دستم نرسید. با مرارت حساب چاپخانه را تسویه کردم و خوانندگان را تا امروز برای خواندن باقی قصه به انتظار نشاندم! در آن سنوسال در کار چاپ کتاب شکست خورده بودم، ولی اولین آشناییام با حروف سربی و کار چاپ و نویسندگی اتفاق افتاده بود. پس از آن، بچههای مدرسه را تشویق کردم مجلهای چاپ کنیم. این تلاش یک سالی طول کشید و در کلاس هشتم طرح مجله به نتیجه رسید. اولین مجلهی دانشآموزی ما به نام شاهین به مدیریت یکی از کلاسششمیها و سردبیری من در همان چاپخانهی راستی چاپ شد . هر شنبه صبح آقای مدنپور، رئیس مدرسه، برای بچهها سخنرانی میکرد. یکی از همان روزها که معلوم بود اولین نسخهی مجله را خوانده، سر صف چند متلک نثار «جوجههای فضول و پُررو» که منظورش من و سرمقالهام بود کرد و در فاصلهی زنگ دوم کلاس در راهرو مدرسه یک سیلی جانانه توی گوشم خواباند. مثل اینکه تقصیر هم از من بود چون در سرمقاله خیلی بیش از حد یک دانشآموز فضولیِ بیجا کرده و از وضعیت مدرسه انتقاد کرده بودم! آقای مدنپور که یکی از برجستهترین افراد فرهنگی ایران بود، بعدها عزیزترین مشوق و پشتیبانم شد، ولی سیلی جانانهای را که پاداش پُررویی زیادی من بود هنوز به یاد دارم. این اولین مزهی سانسور و شناسایی خط قرمز در زندگی برایم بود.در قند هندوانه
معرفی کتاب در قند هندوانه
آیا زندگی و دنیا پس از فرا رسیدن آخرالزمان ادامه خواهد یافت؟ کتاب در قند هندوانه نوشتهی ریچارد براتیگان، اثری پست مدرن دربارهی یک آرمانشهر پس از فروپاشی جهان است. خورشید هر روز با رنگی تازه طلوع میکند و انسانهای منزجر از خشونت، در مکانی به نام آیدث غرق در شیرینی هندوانههای رنگارنگ هستند و آدم و حوا با چهرهای مدرن در این باغ عدن خودساخته سرگردانند. روایتی زیبا، متفاوت و البته تکاندهنده.دربارهی کتاب در قند هندوانه
دربارهی آخرالزمان و تبدیل شدن جهان به ویرانشهر یا دیستوپیا، کتابها و آثار هنری متعددی خلق شده، اما شکل گرفتن یک آرمانشهر آن هم پس از ویرانی کامل و فروپاشی جامعهی صنعتی، پدیدهای چنان غیرقابل باور و دور از ذهن به نظر میرسد که کمتر کسی به آن پرداخته است. دنیا در دهههای پس از جنگ جهانی دوم آنچنان نیازمند صلح و آرامش بود که جوانان نسل جدید به دنبال راهی برای ساختن یک آرمانشهر میگشتند و بر این باور بودند که صنعتی شدن دنیا، باعث بروز این همه مصیبت و بدبختیست. ریچارد براتیگان (Richard Brautigan) نویسندهی مشهور آمریکایی در کتاب در قند هندوانه (In Watermelon Sugar) به توصیف چنین آرمانشهری پرداخته و جامعهای بسیار عجیب را به تصویر میکشد. صنایع از میان رفتهاند و انسانها پیرامون خانهای مرکزی که محل تجمع آنهاست، سکونت گزیدهاند. نام این خانه آیدث (iDEATH) است که بر خلاف معنای ظاهریاش، بیشتر محل زندگیست تا مرگ و مدام دستخوش تغییر میشود. بسیاری از چیزها از قند موجود در هندوانه ساخته شدهاند، آن هم هندوانههای رنگارنگ. خورشید دچار کیفیتی عجیب است و از آنجا که هر روز با یک رنگ جدید طلوع میکند، هندوانهها نیز دستخوش تغییر و تحول شدهاند. هر هندوانه روز مخصوص به خود را دارد، مثلاً شنبه روز هندوانههای آبیست، یکشنبه هندوانههای قهوهای و هندوانههای قرمز فقط دوشنبهها میرسند.به آواز باد گوش بسپار
پیگیر اخبار نباشید
معرفی کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید
رولف دوبلی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید مخاطبین خود را به ساختن زندگیای شاد و به دور از هیاهو دعوت کرده است. او با توصیف کارکردهای مخرب پیگیری اخبارِ روز، توصیههایی سودمند ارائه نموده که توجه بدانها فرد را از چنگال اعتیاد به شبکههای اجتماعی و کانالهای تلویزیونی نجات میدهد. گفتنی است که خوانش این کتاب صوتی، بر عهدهی عادل فردوسی پور، مجری ورزشی محبوب کشورمان بوده است.درباره کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید:
عصری را که در آن به سر میبریم، عصر اطلاعات خواندهاند. این نامگذاری، مؤید نکتهای بسیار مهم و جالب توجه است: از میان بیشمار خصیصهی متمایزکنندهی زمانهی ما، از جمله علممحوری، تکنولوژیسالاری، سکولاریزه شدن و غیره و غیره، این وفور اطلاعات است که نشان اصلی زمانهی ما تلقی میشود. به راستی چرا؟ جای تردید نیست که تسهیلِ انتشارِ اطلاعات دگرگونیهایی اساسی را در زیست اجتماعی انسانها رقم زده است. ما مردمان امروز، برخلاف پدران و مادران خود، با یک کلیک ساده جهان را همچون شهر فرنگی پیش چشم خود میبینیم. ارتباطات مجازی دنیا را که پیشتر وسیع و مملو از شگفتی مینمود، برای ما کوچک و «دمدستی» کرده. به نحوی که دیگر به سختی فاصلهای میان خود و همنوعانمان در نقاط دور و نزدیک احساس میکنیم. انفجار اطلاعات و به تبع آن، تولد بنگاههای بزرگ خبررسانی، باعث کمرنگ شدن هرچه بیشتر شکافهای فرهنگی نیز شده است. پیگیری اخبار و دنبال کردن فضائل و رذایل آدمیانی از خاک و تبار دیگر، خواه و ناخواه این تصور را به ما القا میکند که آدمیزاد همه جا یک ذات واحد را از خود به نمایش میگذارد! البته این بحث بسیار مفصلتر و پیچیدهتر از آن است که به نظر میآید. هدف از این مختصر، تنها بیان پارهای از تفاوتهای بنیادین عصر ما با اعصار پیشین بود. باری، وضعیت و تحولی که توصیف شد، همچون اغلب مسائلِ انسانی - اجتماعی، هم مزایایی برای جامعهی انسانی به ارمغان آورده، هم دشواریها و معضلاتی. رولف دولبی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید (Stop Reading the News) بر روی اثرات مخرب این وضعیت تمرکز کرده است. در واقع، تلاش او در اثر یادشده این بوده که ما را از تبعات روانی زیانباری آگاه سازد که قرار گرفتن در مسیر سیلِ ویرانگرِ اخبار و اطلاعات، به بار میآورد. کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید به شما خواهد آموخت که برای داشتن زندگیای شاد و آکنده از آرامش، باید به بسیاری از الزامات زیست مدرن نه بگویید؛ باید بتوانید به اعتیادی نیرومند، نیرومندتر از اعتیاد به هر مواد مخدری، فائق آیید. این اعتیاد، اعتیاد به اخبار است. اخبار ریز و درشتی که از چپ و راست ما را احاطه کرده و به مرور باعث سرساممان شدهاند. در این بین، خبر بد این است که این سرسام، علائم بیرونی ندارد! زمانی که معتاد مادهای مخدر میشوید، بدن شما به اشکال گوناگون خطرات این اعتیاد را بهتان گوشزد میکند. اعتیاد به اخبار اما اینگونه نیست. ناگهان به خود میآیید و میبینید که در دام آن گرفتار آمدهاید و هیچ راه فراری ندارید.چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟/ آموزش داستاننویسی خلاق
معرفی کتاب چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟ اثر الدرید یوهانسن
چه بخواهی یک جهان فانتزی را در داستانت خلق کنی چه یک داستان عاشقانهی آتشین بنویسی، میتوانی از تکنیکها و ترفندهای هیجانانگیز این کتاب بهرهی فراوان ببری. اگر بهدنبال ایدهای تازه هستی یا با مراحل مختلف پایهریزی یک طرح داستانی آشنایی نداری یا در خلق شخصیتهای درخشان به مشکل برخوردهای، میتوانی راهحلهای این کتاب را امتحان کنی.
در این کتاب نکاتی کلیدی از زبان نویسندگانی برجسته خواهی خواند. همچنین با تمرینهایی خلاقانه در زمینهی داستاننویسی روبهرو خواهی شد.
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.