
تام گیتس 8/ آره! نه (شاید…)
210,000 تومان
معرفی کتاب آره! نه (شاید…) اثر لیز پیشون
ساکت باش، حرف نزن، کارتو بکن!
غافل از اینکه سنجاقسینهی گربهای چقدر گرانقیمت است و مامان هم هیچ از دستهگلی که به آب دادهاند خبر ندارد.
باید ببینیم تام و پدر چطوری گندشان را درست میکنند…
موجود در انبار
تام گیتس 8/ آره! نه (شاید…)
نویسنده |
لیز پیشون
|
مترجم |
بهار سرلک
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 272 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786222045807
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
زيرآفتاب خوش خيال
معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر
جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان میپردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر میکشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقهمند میشود و همین موضوع باعث میشود تا خانوادهاش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمیدارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج میکند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار میگذرد، دچار مشکل شده و رابطهشان به جدایی ختم میشود. مونا مجبور میشود به تنهایی زندگی کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث میشود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بیطرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری میکند. همین موضوع سبب میشود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونهای بکار برده است که شما را گیج نمیکند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر آن است که از رائهی چهرهی سیاه یا سفید به شخصیتهای داستان پرهیز شده است. چهرهی خانوادهی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیتهای داستان از جمله مونا و شهریار جنبههای مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشارهای به پیشداوریهای پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان میشود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز میتوان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانوادههای این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانوادهی شهریار گرمای رابطهی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونهای روایت میشود که گویی جدایی آنها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیشداوریهای ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا میکند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه میدهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر میخوانیم: شیشه شور را از روی هرهی پنجره برمیدارد. دمپاییها را به نوبت میکند و روی هره میرود. وزنش را روی پنجره میاندازد. شیشه شور را فشار میدهد. قطرههای ریز آب روی شیشه پخش میشوند. بوی تمیزی دماغش را پر میکند. روزنامه را روی سطح بیرنگ، محکم بالا و پایین میکشد. پشت قطرههای آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربهای، نه بچهای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر میشود از مامانها که سرشان را از در ورودی آپارتمانها بیرون میآورند و سر بچهها داد میکشند. پسربچهها که گلکوچیک بازی میکنند و دختر بچهها که دم در خانهی همدیگر میپلکند. فقط یک دختر مومشکی با پسرها فوتبال بازی میکند. آنقدر ریزه است که خودش را چابک از لا به لای پسرها رد میکند و شوت میزند توی دروازهی زپرتی که میگذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمیگذاشت بروند توی کوچه. میگفت: «لازم نکرده با این گوییمها بازی کنین واسهی من.» موسی توی خانه رژه میرفت و میگفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همهچیز و همهکس مزخرف بودند. مسئلههای ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهیهایی که هر از گاهی توی حوض جان میدادند، روی آب بیحرکت بالا آمدند و چپه میشدند، و شلوار پارهاش که هرچه مامان میدوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر میخورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه میپرید. مخصوصاً وقتهایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض مینشست و با انگشتهای پایش بازی میکرد. شصت پای چپ با راست احوالپرسی میکرد و بهش شبات شالم میگفت.درآمدی تاریخی بر نظریهی ادبی از افلاتون تا بارت
معرفی کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
درباره کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت
کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت با هدف ارائهٔ گستردهترین و بنیادیترین گرایشهای نظری دررابطهبا «بیان داستان» نوشته شده است. نویسنده، این گرایشها را بهصورتی مشخص و بدون ذکر امکان پیچیدهشدنها و پیشرفتهای سطحبالا در آینده، بیان کرده است. این کتاب در «بیان داستانِ» نظریهٔ ادبی، چندین دیدگاه شناختهشده را در هم آمیخته است. این اثر در ۱۱ فصل به موضوعاتی مانند ورود به دوران پسامدرن، ساختارگرایی فرانسوی، نقد پدیدارشناختی در فرانسه و آلمان، ناتورالیسم، سمبولیسم و مدرنیسم، نظریهٔ ادبی رمانتیسیسم و نظریهٔ ادبی در دوران کلاسیک پرداخته است. ریچارد هارلند، نویسندهٔ این کتاب، نویسندهٔ داستانهای تخیلی و علمی - تخیلیِ انگلیسی است. این نویسنده ابتدا پرسیده است که آیا میدانید نظریۀ ادبی از کجا آغاز شده و به کجا رسیده است؟ ریچارد هارلند در کتاب حاضر، تاریخ نظریۀ ادبی و نحلهها و رویکردهای گوناگون آن را از دوران باستان تا عصر پسامدرن شرح داده و اصلیترین شاخصههای هر مکتب و جریان نظری را معرفی کرده است.درخت خون
معرفی کتاب درخت خون
داستان گوشهگیری و فراموشی... کتاب درخت خون نوشتهی مهدی جواهریان، روایتی از یک نقاش عزلتنشین دورهی قاجاریه است؛ هنرمندی که خیال جاودانه شدن در سر دارد، اما آگاهانه در انزوایی خودخواسته قرار میگیرد. این داستان بلند که با زبانی شبیه نثر دورهی قاجار نوشته شده، روایتگر نسبت هنرمند با قدرت و جامعه است و وضعیتی مشابه صادق هدایت را در اوایل دههی بیست برای قهرمان داستان ترسیم میکند. فضای داستان با مضمونهایی مانند عشق، خیانت، مرگ و زندگی درآمیخته میشود.دربارهی کتاب درخت خون
منتقدان ادبی معتقدند داستاننویسی مدرن ایران با کتاب «بوف کور» صادق هدایت شروع میشود و سپس نویسندههایی مثل ابراهیم گلستان و صادق چوبک به استحکام این ساختار کمک میکنند؛ ازهمینرو تأثیرپذیری جریان داستاننویسی ایران از این نویسندهها امری بدیهی محسوب میشود. بااینحال مهدی جواهریان در کتاب درخت خون عامدانه تلاش میکند تا با استفاده از بازیهای فرمی و راویهای مختلف، فضایی شبیه بوف کور به وجود بیاورد و در هر سه فصل کتابش، زمان را در هم میریزد. او برای آنکه به گرفتار آمدن در دام تقلید نیز متهم نشود، با انتخاب زبانی آرکائیک و نثری مسجع، فرمی آمیخته به آرایههای ادبی و استعارههای زبانی خلق میکند. رمان در سه فصل نوشته شده و ماجرا در دورهی سلطنت ناصرالدینشاه قاجار رخ میدهد. فصل اول کتاب قصهی جمالالدین نقاش از زبان راوی اولشخص است؛ او بهعنوان هنرمندی آرمانخواه و خلاق، در بسیاری از هنرها ازجمله تذهیب، نگارگری، خوشنویسی، سفالگری، گچکاری و طراحی نقش قالی و پارچه خود را میآزماید؛ بااینوجود، از موقعیتش رضایت ندارد و به همین خاطر، خود را در تنهایی و انزوا قرار میدهد. در فصل دوم کتاب، راوی سومشخص، جزئیات پیرامونی شخصیت اصلی داستان را با توصیفاتی دقیق ذکر میکند و خردهروایتهایی را دربارهی جمالالدین نقاش از دورههای مختلف زندگیاش توصیف میشود. در فصل سوم نیز راوی دومشخص در قالب مونولوگهایی طولانی، با خودش گفتوگو برقرار میکند. مهدی جواهریان برای ایجاد فضایی هماهنگ با زبان و زمان داستان، از ضربالمثلها، باورهای عامیانه و آدابورسوم دورهی قاجار بهره میبرد و فضایی باورپذیر را از زیست اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دورهی تاریخی ترسیم میکند. کتاب درخت خون از این منظر، اثری متفاوت در ادبیات داستانی امروز ایران است و در فرم و روایت، در فضایی جدید خلق میشود. این کتاب را انتشارات چشمه منتشر کرده و به عنوان اثری متفاوت، مورد اقبال مخاطبهای قرار گرفته است.ديدار در کوالالامپور
معرفی کتاب دیدار در کوالالامپور اثر ناصر قلمکاری
آگوس و هیولاها 4/ جنگ جنگل
تاریخ ماریخ مستطاب 1/ کلاه
بخشهایی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب کلاه
*حالا «کلاه خودتان را قاضی کنید»، یعنی بیایید منصفانه قضاوت کنید و مثل کسی که به جای کلاه، قاضی روی سرش نشسته (و عجب تصویر خندهدایر هم دارد)، بی شوخی بگویید واقعا میشود گفت کلاه چیز مهمی نبوده؟ هرکسی گفت بله، سریع برود و «کلاهش را زمین بزند». البته این یک اصطلاح قدیمی است، یعنی خودش کوتاه بیاید چون حرف بی ربطی زده. آنوقتها، وقتی کسی جلوی کس دیگر کم میآورد، از فرط خجالت کلاهش را میانداخت زمین که یعنی «بزنید که کار دارم. میخواهم بروم». حالا من هم همین را میگویم دیگر، یعنی باید حرفم را گوش کنید، چون هیچ هم کوتاه نمیآیم و در این زمینه خیلی هم «کج کلاه» هستم، یعنی هم یاغیام و هم از خودم راضیام و پزش را میدهم. *به قول دایی من، «هرچه زوری است، باعث دوری است». همین شد که مردم کوتاهی کلاه را قبول نکردند و مبارزه علیه تغییر کلاه هم شد قسمتی از تاریخ صدوپنجاه سال پیش و ماند تا ما بخوانیم. هفتاد هشتاد سال بعداز آن تاریخ هم، باز یک ماجرای کلاهی دیگر پیش آمد، یعنی اوایل قرن حاضر، همان وقتی که کلاه پهلوی اجباری شد و حتی کلاههای کوتاه شده هم ممنوع شد و رفت توی صندوقهای بگیر و بنشان. این یکی البته به سادگی دفعه قبل تمام نشد و یک دفعه به جنگ غریبی تبدیل شد بین مردم و دولت، یعنی جنگ مردم برای نگه داشتن کلاه پدرانشان و زور دولت برای فروکردن سر مردم در یک جور کلاه تازه.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.