تا … دُمل

2,200 تومان

تا… دمل مجموعه داستانی مشتمل بر ١٨ داستان کوتاه است. موضوع اصلی بیشتر داستان‌ها گیر کردن شخصیت‌ها در یک موقعیت و تقلا کرد‌نشان برای رهایی از آن موقعیت یا تسلیم و سازگاری است. موقعیت‌هایی که از گذشته در خاطر شخصیت‌ها باقی مانده یا در زمان حال وضعیت روانی شخصیت‌ها را به چالش می‌کشاند: «بهشان گفتم همین اتاق را می‌خواهم، از خدایشان بود، فوری قبول کردند. این‌قدر که این اتاق از آن‌ها دور است هم برای من بهتر است هم برای آن‌ها. حالا دیگر یک ماه عسل واقعی خواهند داشت.» نام مجموعه داستان «تا…دُمل» از داستانی با همین نام از مجموعه حاضر برگرفته شده و سیر تکامل ذهنی شخصیت داستان را تا بلوغ فکری آن که دمل نماد آن است، به صورت یادداشت‌های روزانه به روایت می‌کشاند. نمادسازی‌های شخصی، سادگی روایت و تجربه فرم‌های مختلف داستانی از ویژگی‌های این مجموعه است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تا … دُمل

نویسنده
سلماز یگانه مهر
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٨٨
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——
وزن ۱۶۰ گرم
شابک
9786009065219
توضیحات تکمیلی
وزن 0.16 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تا … دُمل”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

خانواده‌ای‌ محترم‌

305,000 تومان
کلارا یا ویرجینیا؟ جنگ‌ آرام‌ و سربراه‌ سکوت‌ را تثبیت‌ می‌کند. سرما به‌ زندگی‌ مجال‌ رستن‌ نمی‌دهد و بیگانگی‌ آغاز می‌شود. کلارا یا ویرجینیا؟ مرگ‌ امید دوست‌ داشته‌ شدن‌ است‌ و عشق‌ خاموش‌. «خانواده‌ای‌ محترم‌» چشم‌اندازی‌ است‌ با دو منظر تمام‌ و هزاران‌ منظر ناتمام‌. چشم‌اندازی‌ از زندگی‌ دو زن‌، یکی‌ چشم‌ انتظار دوست‌ داشتن‌ و یکی‌ دوست‌ داشته‌ شدن‌. کلارا؟ ویرجینیا؟ انتخاب‌ با مخاطب‌ است‌.

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.

عشق علیه عشق

65,000 تومان
«هر وقت دلت گرفت، به این شماره زنگ بزن تا در قتلِ دسته­ جمعیِ سرگرم‌کننده شرکت کنی.» این جمله­‌ها به این رمان ربطی ندارند، اما اگر خودِ شما به این نتیجه برسید چه؟ خط سیرِ این رمانِ جنایی- فلسفی در پنجاه فصل (به علاوۀ بخش یادداشت­های تکان‌دهنده) روایت می­شود. در این‌جا ارزش­هایِ اساسی انسانی، همچون ماهی‌ای افتاده در کنارِ رودخانه، هم امکان دارند با بازگشت به آب جانِ دوباره گیرند، هم به حال خود بمانند و جان دهند، چیزی که تا پایانِ روایت نمی­شود آن­ها را پیش­بینی کرد و دور از ذهن نیست که مخاطب به فراخور «بدفهمی‌هایِ خلّاق» خود راوی را «شبه روشنفکر» بداند یا «مستأصل»، هرچند راوی هیچ‌یک از این دو نیست. چنانچه دربارۀ خود می­گوید: «... من فلسفه و هنر را به صورتِ خودجوش آموخته­ام. از مطالعه به سبکِ یک آدمِ وحشی که وارد شهر شده باشد و همه چیز برایش نو باشد، امّا هر چیز را هم از طریقِ حس کردن و حلاجی کردن و در نهایت دریدن درک کند. یعنی اوّل بت­هایِ خود را بسازد و بعد آن­ها را بشکند. درکی به سبکِ زرتشتِ نیچه». عشق علیه عشق نه تنها رمانی عاشقانه نیست که «علیه عشق» سخن می‌گوید و از «جنون». اگر آماده‌گی‌اش را ندارید، هرگز سراغش نروید...

بازدم

7,000 تومان
رمان بازدم درباره پسری٣٢ ساله با نام «کسری» است که در فاصله زمانی کمی می‌خواهد از ایران برود. داستان طی یک روز و در فاصله زمانی صبح تا غروب اتفاق می‌افتد. در این برش کوتاه خواننده با زندگی کسری و گذشته و دغدغه‌های او آشنا می‌شود. پدر کسری زندانی سیاسی بوده و مادرش هم مربی مهد کودک است. کسری و بهار خواهر و برادری دوقلو بوده‌اند که بهار سال‌ها قبل طی یک دوره بیماری روحی-روانی از دنیا رفته است حادثه‌ای که تأثیری عمیق بر همه اعضای خانواده و بویژه کسری گذاشته است. «باز هم سرفه کرد. خانه ساکت بود. حتی بی‌صدای توتک که در قفسش بالا و پائین بپرد. یا بال‌هایش را باز و بسته کند و نوک بزند به ظرف غذای آبی رنگش. سکوت محض بجز هیاهوی دور و همیشگی تهران به وقت صبح: صدای حرکت ماشین‌ها، ویراژ تند موتورسیکلت‌ها، ترمزی ناگهانی و جیغ کوتاه لاستیک‌ها. صبحی مثل همه صبح‌های دیگر این شهر بی‌خواب که تا نه روز دیگر جایش را می‌داد به ... به چه واقعاً؟ سکوت صبحدم پاریس یا هیاهویی مشابه؟» «آنیتا یارمحمدی» پیش از این رمان اینجا نرسیده به پل را نوشته است.

دیوانه‌ای بالای بام

85,000 تومان
همه اهل محل خبردار شده بودند: «یه دیوونه رفته روی هره‌ی پشت‌بوم وایستاده!» کوچه پر از آدم‌هایی شده بود که برای تماشای دیوانه آمده بودند. پلیس‌ها اول از کلانتری، بعد هم از مرکز سر رسیدند. پشت سرشان مأمورهای آتش‌نشانی آمدند. مادرِ دیوانه‌ای که رفته بود بالای پشت‌بام التماس کنان می‌گفت: «پسرم، عزیزم، بیا پایین... قربونت برم... یالله قند و عسلم، بیا پایین!» دیوانه می‌گفت: «منو کدخدا کنین تا بیام پایین، اگه کدخدا نکنین خودمو از این بالا پرت می‌کنم پایین!» مأمورهای آتش‌نشانی زود برزنت نجات را باز کردند تا اگر دیوانه خودش را پایین انداخت، بتوانند بگیرندش. نُه مأمور آتش‌نشانی از بس با برزنت نجات دور آپارتمان گشته بودند، خیس عرق شده بودند.» عزیز نسین (١٩١٥-١٩٩٥) نویسندگی را از سال ١٩٤٥ با مقاله نویسی در مجلات شروع کرد و نوشتن را تا پایان عمر ادامه داد. حاصل این سال‌ها ده‌ها عنوان کتاب در زمینه‌های داستان و رمان و نمایشنامه و شعر و داستان کودک و خاطرات است. او ٢٣ جایزه معتبر ملی و بین‌المللی (اکثراً در زمینه طنز) برده و آثارش به بیشتر زبان‌ها ترجمه شده است. مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آنها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.

دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود

25,000 تومان
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر می‌شود. پوئرتولاس این‌بار داستان مادری را شرح می‌دهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن می‌کند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبه‌رو می‌شود که هیچ چاره‌ای برایش پیدا نمی‌کند. آتش‌فشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاه‌های پاریس را لغو کرده است. استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکان‌پذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش می‌شد پرواز کند. فکر دیوانه‌واری است؟ برای دنیای پری‌وار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما این‌گونه نیست! مادر با راهبی آشنا می‌شود که حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند و مدعی است کارهای ناممکنی می‌تواند انجام دهد. آیا او می‌تواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟ پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر می‌کشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لب‌های کودکانشان بنشانند.