تحلیل متن نمایشی: برای بازیگران‌، کارگردانان و طراحان

166,000 تومان

چکیده:

این کتاب با رویکردی فرمالیستی و با اشاره به نمونه‌هایی ملموس به بحث در مورد نیروهای نمایشی موجود در بطن یک نمایشنامه می‌پردازد. هدف، آموزش مهارت تحلیل فرمالیستی متن به هنرجویان جدی تئاتر است.

تحلیل فرمالیستی جستجوی ارزشهای نمایشی قابل اجرایی است که نشان از یک الگوی متحد محوری دارند؛ الگویی که از درون به نمایشنامه شکل می‌بخشد و تمامی بخشهای آن را هماهنگ می‌سازد.

مطابق این رویکرد هر عنصر از کل جدایی‌ناپذیر است و این دریافت، سنگ بنای یکپارچگی اثر هنری است

بنابر این به جای نظریه‌های انتزاعی یا شرایط بیرونی که نمایشنامه به اعتبار آنها تفسیر می‌شود، خود نمایشنامه مورد مطالعه قرار می‌گیرد و این‌گونه شمار زیادی از ارزشهای قابل اجرا کشف می‌شود.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «دیدن و تحلیل نمایش» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است.

فهرست:

فصل اول: شالوده‌های طرح: شرایط مفروض
فصل دوم: شالوده‌های طرح: قصه پس‌زمینه
فصل سوم: طرح: کنش جسمی و روان‌شناختی
فصل چهارم: طرح داستانی: پیش‌رویها و ساختار
فصل پنجم: شخصیت نمایشی
فصل ششم: ایده فصل
هفتم: گفتگو
فصل هشتم: نواخت، ریتم، حال‌وهوا
فصل نهم: سبک نمایشنامه

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تحلیل متن نمایشی: برای بازیگران‌، کارگردانان و طراحان

نویسنده
جیمز تامس
مترجم
علی ظفر قهرمانی نژاد
نوبت چاپ 10
تعداد صفحات 332
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول —–
موضوع
هنر
نوع کاغذ ——
وزن 445 گرم
شابک
9789645302502
توضیحات تکمیلی
وزن 0.445 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تحلیل متن نمایشی: برای بازیگران‌، کارگردانان و طراحان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ناخدای هفت دریا 2/ ناخدا باراکودا، آخر دنیا

34,000 تومان

ناخدای هفت دریا ۲ | ناخدا باراکودا، آخر دنیا

ناخدای هفت دریا ۲ | ناخدا باراکودا، آخر دنیا این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. از من می‌شنوید، بهترین روش روبه‌روشدن با موقعیت‌های سخت این است که نقشه‌ای بکشید و هر اتفاقی هم که بیفتد، آن را دنبال کنید. این کار آرامتان می‌کند و کاری برای انجام‌دادن پیش پایتان می‌گذارد. چون قبلاً بهتان گفته‌ام، دیگر نمی‌گویم که من دروغ نمی‌گویم و نترسیده بودم. ترسیده بودم‌ها؛ ولی ترس مثل سگِ پشتِ حصار است: هرچقدر بیشتر محلش بگذاری، بیشتر برایت واق‌واق می‌کند. باید دندان‌هایت را به هم فشار بدهی و با چیزی که سر راهت سبز می‌شود، روبه‌رو شوی. اگر شجاع نیستی، جوری رفتار کن که انگار هستی. خواه…
ناخدا باراکودا و خدمه‌ی کشتی‌اش غیبشان زده. برای همین، جرقه تصمیم می‌گیرد پیدایشان کند، حتی اگر آخر دنیا باشند. بدبختی اینجاست که واقعاً آخر دنیایند... ولی خیالی نیست: با شجاعت، ذکاوت، یک مقدار شانس و کمک رفقا، چیزی جلودارِ جرقه نیست.
سفارش:1
باقی مانده:1

آتش

19,000 تومان
حسین سناپور در رمان «خاکستر» از منظر آقای مظفر، که مدیرعامل شرکت بزرگی است، راوی فساد اخلاقی و اقتصادی است. اما آن شرکت مجموعه‌ی بزرگی است متشکل از شرکا و شرکت‌های وابسته‌ی دیگر و پای افراد دیگری نیز در این ماجرا و رسوایی باز شده است. لادن یکی از کارمندان نزدیک آقای مظفر است. سناپور در رمان «آتش» به زیر خاکستر می‌رود تا ببیند چه چیز عامل اصلی آ ن‌همه فساد بوده است. لادن، که دختری است جاه‌طلب و گمان می‌برد می‌تواند با نزدیکی به بزرگان بزرگ شود و از منجلاب زندگی‌اش بگریزد، به هر دری می‌زند تا بتواند از آن مشکلات پیشی بگیرد. اما شرکتی که ده‌ها نفر ذی‌نفع دارد، که هر کدام فقط نگران نان خودشان‌اند و حاضرند هر کاری بکنند تا منافع‌شان حفظ شود، پیچیده‌تر از آن است که لادن گمان می‌برد. او که سلاحی جز آرایش و عطر و زبان‌بازی ندارد، در برابر مشکلاتی که در دنیای غریب اقتصادی رخ می‌دهد سپری نمی‌یابد تا محافظش باشد. رمان آتش روایت روز پیش از روز حساب است. روز آغاز مشکلات شرکت آقای مظفر و شرکا است و نخستین قربانی آن هم لادن. او هر چه می‌کوشد تا دیگرانی را بیابد تا پناهش دهند هیچ‌کس را نمی‌یابد. جهان دوستان و خانواده، که تا پیش از این در چشم لادن جهان بی‌عرضه‌ها بوده، اکنون دژی است که می‌تواند در آن پناه بگیرد، به شرطی که دیگر در جهان شرکت نباشد.
سفارش:0
باقی مانده:1

منطق کاربردی

136,000 تومان
منطق را ابزارى براى راهبرى اندیشه و سنجش آن و یافتن صواب و خطاى فکر مى دانند. در این صورت همه کسانى که با اندیشه سروکار دارند، به نوعى نیازمند منطق نیز هستند. بنابراین تدوین کتابى که بتواند در عین استوارى علمى، براى همگان مفهوم افتد و بهکارگیرى آن ممکن گردد، کارى ضرورى و البته مشکل است. روزآمد کردن نمونهها و آوردن منطق در متن گفتگوهاى روزمره نیز از ویژگیهاى یک متن مناسب درسى است که نگارنده تلاش کرده است تا از عهده این مهم برآید. ثمربخشى منطق در آن است که ضمن فراگیرى قواعد آن، مهارت بهکارگیرى آن قواعد نیز در انسان افزایش یابد. کتاب حاضر، با جهتگیرى کاربردى، کوشیده است تا در هر مبحث از مثالهاى فراوان بهره جوید و فراگیران را در تمرینها با نمونههاى عینى زیادى مواجه سازد تا مهارت به کارگیرى منطق در آنها افزایش یابد. همچنین به دلیل آنکه بخش مهمى از منطق بهکار شناخت خطاهاى اندیشه و مغالطات مى آید، حجم زیادى از کتاب حاضر به معرفى انواع مغالطات و لغزشگاههاى گوناگون اندیشه پرداخته است. فراگیرى این بخش مىتواند خاطرهاى شیرین از منطقآموزى، در ذهن و ضمیر دانشجویان و طلاب علوم دینى بر جاى گذارد.  

باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین

14,000 تومان
سرزمین بین النهرین کانون و مرکز اصلی پراکنش فرهنگها و تمدنهای آسیای غربی در تمام دورانهای پیش از تاریخ و تاریخ است. کتاب حاضر که دستاورد سالها تحقیق مؤلف است با این هدف نگاشته شده است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان محوریت و مرکزیت بین النهرین را با توجه به واقعیتهای جغرافیایی و داده های مثبت باستان شناسی به دوره های پیش از تاریخ، به ویژه دوره های پارینه سنگی میانی، نوسنگی و مس سنگی قدیم تعمیم داد. مؤلف این اثر را در چهار فصل به هم پیوسته به رشته تحریر درآورده است و آن را بر اساس دیدگاههای پیشین و با استفاده از داده های بی غرض باستان شناسی تنظیم کرده است.  

مزرعه حيوانات

110,000 تومان

در بخشی از کتاب مزرعه‌ حیوانات می‌خوانیم

تا اواخر تابستان، خبرِ آن‌چه در «مزرعه‌ی حیوانات» اتفاق افتاده بود در نیمی از ولایت پیچیده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز دسته‌های کبوتر را به بیرون اعزام می‌کردند که مأموریت داشتند قاتیِ حیوان‌های مزارع مجاور بشوند، ماجرای شورش را برای‌شان تعریف کنند و آهنگِ جانوران انگلستان را یادشان بدهند. بیش‌ترِ این مدت، آقای جونز وقتش را توی میکده‌ی رِد لاین در ویلینگدون گذرانده بود و نزد هر کس که گوشِ شنوا داشت از بخت بدش نالیده بود. شرح داده بود چه ظلم وحشتناکی در حقش شده و چه‌طور یک مشت حیوانِ تن‌لش و مفت‌خور تمام داروندارش را ازش دزدیده‌اند. سایر مزرعه‌داران ظاهراً ابراز هم‌دردی می‌کردند اما اولش چندان رغبت نداشتند به کمکش بیایند. هر کدام‌شان از ته دل در این فکر بود که چه‌طور می‌تواند از بداقبالی جونز یک جوری بهره ببرد. خوشبختانه صاحبان دو مزرعه‌ی مجاورِ «مزرعه‌ی حیوانات» مدام با هم اختلاف داشتند و رابطه‌شان شکرآب بود. یکی‌شان، به اسم فاکس‌وود، مزرعه‌ای بود پهناور و رهاشده به امان خدا که به روش قدیمی کشت می‌شد، قسمت‌های زیادی از آن را زمین‌های جنگلی بلعیده بود، همه‌ی چراگاه‌هایش فرسوده بودند و پرچین‌هایش وضعی اسفناک داشتند. مالکش، آقای پیلکینگتون، اشراف‌زاده‌ای تن‌پرور بود که بیش‌تر وقتش را، بر حسب فصل، به ماهی‌گیری یا شکار می‌گذراند. مزرعه‌ی دیگر، که پینچ‌فیلد نامیده می‌شد، کوچک‌تر بود و بسامان‌تر. مالکش آقای فردریک مردی بود خشن و زبل، همواره درگیرِ دعاوی قضایی و در معامله بدقلق و کارکشته. آن دو چشم دیدن هم را نداشتند و به‌قدری از یکدیگر بیزار بودند که برای حفظ منافع‌شان هم نمی‌توانستند به توافق برسند.
سفارش:0
باقی مانده:2

گرمازده

8,500 تومان

در بخشی از کتاب گرمازده می‌خوانیم

نزدیک دو نیمه‌شب بود که تلفن به صدا درآمد. گوشی را برداشتم و با صدایی که تلاش می‌کردم خواب‌آلود به‌نظر نیاید سلام کردم. از توی گوشی صدایی نمی‌آمد. چند لحظه بعد، در فاصله‌ی قورت دادن آب دهانم، صدایی مثل موج‌های کم‌رمق دریا، که از دور به گوش برسد، می‌شنیدم که با قطع‌و‌وصل شدن یک دستگاه دیجیتال خودکار درمی‌آمیخت و مرا مطمئن می‌کرد برای منتقل شدن صدایم باید بیشتر صبور باشم. «الو؟! الو! صدای منو می‌شنوی؟» مادرم پشت تلفن بود. هنوز عادت نکرده بود برای رسیدن صدایش منتظر بماند، با وجود این‌که چند‌بار برایش توضیح داده بودم که صدای او از میان نوارهای کابل زمینی تلفن باید به ماهواره‌ای که در هوا پرسه می‌زند برسد و از آن‌جا به ماهواره‌ی دیگری که هزاران کیلومتر دورتر در آسمان شهر خودمان سرگردان است مخابره شود و از آن‌جا دوباره بیاید روی زمین و در این مرحله صدایش بار دیگر باید از امواج دیجیتالی به پیامی مغناطیسی تبدیل شود، وارد جعبه‌ی تقسیم عظیمی بشود که تلفن‌های دریافتی را تفکیک می‌کند و صداها را هُل می‌دهد توی سیم‌های نازک و تازه از این‌جا به بعد است که انگار صدایش از شهر خودمان به گوش پسرش می‌رسد، انگار که فاصله همان دو خیابان بی‌مقدار همیشگی است. وقتی باید منتظر می‌ماند من جوابش را بدهم سؤال بعدی را می‌پرسید و مضطرب می‌شد که صدایش به گوش ما نمی‌رسد. به هر ترتیب پاسخش را دادم و از این‌که او در این نیمه‌شب بارانی و دم‌کرده به چیزی که بارها به او آموزش داده بودم اهمیت نمی‌داد ناراحت نبودم.