تخت بخواب

12,000 تومان

معرفی کتاب تخت بخواب اثر حسین یعقوبی

حسین یعقوبی سال هاست که داستان می نویسد و ترجمه می کند. او بیشتر به واسطه ی فعالیت هایش در حوزه ی ادبیات طنز شناخته شده است.
رمان جدیدش «تخت بخواب» را با رگه های طنزی اجتماعی نوشته است. رمان درباره ی روزگار یک نویسنده ی جوان و ایده آلیست است که موفق می شود با کمک دیگران شغلی در یک اداره ی ملال آور در تهران پیدا کند.
او در آرزوی نوشتن یک شاهکار است و برای همین با دوستانش که کارگاه های ادبی و داستان نویسی دارند مشورت می کند تا سوژه ای برای نوشتن این شاهکار بیابد. در همین حین فضای کارمندی خسته کننده ای که او واردش می شود، آدم هایی را مقابلش قرار می دهد که آرزوها و امیالی حقیر دارند و این تازه ابتدای داستان اوست…
یعقوبی رمانی رئالیستی با رگه های طنز نوشته درباره ی «حقارت» و شاید نمایش میان مایگی در بخشی از جامعه ی امروز. رمانی که تلاش می کند با استفاده از انواع خرده شخصیت های ریز و درشت یک ساختار پرتناقض را نمایش دهد که درش کلیت جامعه به تدریج فردیت را از بین برده و او را رام می کند.
در این فرایند یعقوبی تلاش کرده بیش از هر چیز برای مخاطبش قصه بسازد و انبوهی آدم که شاید در مسیر این حقارت قرار گرفته اند…

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786002294531 دسته: , , , , , برچسب: ,
توضیحات

تخت بخواب

نویسنده
حسین یعقوبی
مترجم
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 157
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1397
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 170 گرم
شابک
9786002294531
توضیحات تکمیلی
وزن 0.170 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تخت بخواب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شوري در سر

50,000 تومان
در بخشی از کتاب شوری در سر می‌خوانیم: مولود، در ده‌ها هزارباری که به خانه‌ای در استانبول پا گذاشته و در آشپزخانه‌ای ماست یا بزا می‌فروخت، از زنان خانه‌دار، خاله‌ها، عمه‌ها، کودکان، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، بازنشسته‌ها، پیشخدمت‌ها، فرزندخوانده‌ها، یتیم‌ها،... می‌شنید که به پدرش می‌گفتند «خوش اومدی آق مصطفا، نیم‌کیلو ماست تو این کاسه بریز برا ما، دستت درد نکنه.» «به به! آقا مصطفا، خیلی وقته چشم به راه شما موندیم، امسال خیلی تو ده بودین، نه؟» «ماست فروش! ماستت که ترش نیست، نه؟ ترازوت درست کار می‌کنه دیگه، آره؟» «این جوون خوش‌تیپ دیگه کیه آقا مصطفا؟ نگو که پسرته! ماشاالله، ماشاالله.» «ای بابا! خیلی می‌بخشی عمو، اشتباه شده، بچه‌ها از بقالی سر محل خریده بودن، نگاه! اون هم کاسه به این بزرگی.» «کسی تو خونه نیست، پولش رو بنویس به حساب‌مون.» «آقا مصطفا بچه‌های ما دوست ندارن، از سرشیرش اصلاً نذار واسه ما.» «آقا مصطفا می‌خوای این دختر خوشگلو بدم به پسر خوش تیپت فامیل شیم؟!» «ماست فروش، کجا موندی پس؟ همه‌ش دو طبقه‌ست‌ ها!» «ماست فروش، تو این بشقابه هم می‌شه یا یه کاسه بیارم برات؟» «گرون شده؟» «مدیر ساختمون گفته که دست فروشا حق ندارن از آسانسور استفاده کنن، می‌فهمی؟» «آقا مصطفا شما خودتون این همه ماست رو از کجا می‌گیرین؟» «آقا مصطفا داری می‌ری در خونه رو محکم ببند، این سرایدار ما باز معلوم نیست کدوم گوری رفته.» «ببین آقا مصطفا، این درست نیست، درست نیست این بچه رو تو این سن و سال کوچه به کوچه دنبال خودت بکشونی، این الان باید مدرسه باشه، درس بخونه، به خدا اگه نفرستیش مدرسه دیگه ازت ماست نمی‌خرم.» «ماست فروش، هر دو روز یه بار نیم‌کیلو ماست با این جوون بفرست بالا برا عیال ما، حله؟» «نترس عمو، نترس، این سگا از اون سگا نیستن، ببین، می‌خواد باهات بازی کنه، نگاه.» «آقا مصطفا می‌خوای یه دقیقه بشین یه چایی بخور. خانم بچه‌ها نیستن. یه خرده پلو خورشت هم هست‌ها، می‌خوای براتون گرمش کنم؟»
سفارش:0
باقی مانده:1

اما ابرها

29,000 تومان
ساموئل بکت علاوه بر رمان‌های معروفی چون «ننامیدنی» و «مالون می‌میرد» و نمایشنامه‌های «در انتظار گودو» و دست آخر متون کوتاهی در قالب نثر یا نمایشنامه نوشت که هم‌چنان گرفتار جهان بزرگ او بود. گرفتاری عمده‌ی بکت آن انسان‌شناسی‌ای بود که به قدمت تاریخ است و بشر در آن در مرکز عالم می‌ایستد. سوژه‌ی مدرن اما هیچ مشکلی را حل نکرد. اگر بودن به صرف اندیشیدن ممکن می‌بود پس این جهان بی‌انتها چیست و بشری که گرفتار محدودیت‌ها و تناقض‌هاست چگونه می‌تواند آن‌همه را به اندیشه آورد تا باشد؟ نظریه‌ی اصلی بکت لاجرم ناتوانی است. شکست و افتضاح و از ریخت افتادن و انبوهی خرت‌وپرت و آشغال. اما زیبایی‌شناسی بکت، یا فرم ناب او، است که این گزاره‌های تکراری را بدل به هنری تکرارنشدنی می‌کند، آن‌چنان که او را هم‌عصر همه‌ی اندیشمندان خواهیم دید و ضد همه‌ی آن‌ها. اما نمایشنامه‌های کوتاه بکت، در مجموعه‌ی «اما ابرها» هدفی جز خلق لحظه‌ی بیچارگی ندارد. نمایشنامه‌هایی که جزئیاتش بیش از متن است چرا که در همه‌ی آن نه کلامی باقی مانده است تا گفته شود و نه عملی ممکن است. بیشتر شخصیت‌ها حتی در خور نام نیستند. شبیه به یکدیگرند، اگر حرکت کنند حرف نمی‌زنند و اگر حرف بزنند بی‌حرکت‌اند. قهرمان این آثار بکت بیچاره‌ای است که ذلت را پذیرفته و به آن خو گرفته است، دیگر در بند فهمیدن یا نجات جهان نیست و همان‌قدر به زندگی خویش بی‌اعتنا است که به جهان و اندیشه و هر چه که آدمی به آن فخر می‌فروشد. شاید بکت نخستین و آخرین کسی باشد که فاجعه را در قلب جهانش گذاشته است. فاجعه‌ای که هیچ نامی نخواهد داشت چرا که هرگز نخواهد بود.

افسانه‌های روسی: قصه‌ی پریان

16,000 تومان
همه‌چیز بستگی دارد به سلیقه‌ی شما. به این‌که اصلا حاضرید دنیای واقعی را لحظه‌ای یا ساعتی رها کنید و افسانه‌ها را بپذیرید یا نه. اگر شما هم در شمار آدم‌هایی هستید که میانه‌ی خوبی با دنیای افسانه‌ها دارید و مهم‌تر از آن دوست دارید افسانه‌های مردمان سرزمین‌های دیگر را بخوانید، شک نکنید این کتاب با سلیقه‌ی شما جور است. کتاب «افسانه‌های روسی» نوشته‌ی نینا دمیتریونا بابارکینا شامل بیست افسانه‌ی روسی است که در عین سادگی و عامیانه بودن آمیخته به آرزوها، تمدن‌ها و فرهنگ مردم روسیه طی سالیان گذشته است و همچنین هماهنگ با جهان هنری، ضرب‌المثل‌ها و داستان‌های روسی. تقریبا در تمام افسانه‌های کتاب شاهد درون‌مایه‌هایی چون توجیه فروتنی در برابر دانایان و فرمانروایان و قدرت بی‌حدومرز عشق و جادوی محبت و داد عدالت‌خواهی هستیم. یعنی همه‌ی چیزهایی که در طول تاریخ در شمار فضیلت‌های انسانی جای گرفته‌اند. خط‌مشی افسانه‌ها به گونه‌ای است که شخصیت‌ها در منظر وسیع ملت روس گنجانده شده‌اند و از طبقات اجتماعی گوناگون. از تزار گرفته تا چوپان، به زیبایی توصیف شده‌اند. این است که بخش مهمی از فرهنگ مردمی روسیه را می‌شود در چنین کتابی جست‌وجو کرد. در روایت‌های ظاهرا غیرواقعی‌ای که بارها جذاب‌تر از واقعیت‌اند. همچنین تصاویر شاعرانه و درعین‌حال کمی طنزآمیز افسانه‌ها به هر چه شیرین‌تر شدن فضای افسانه‌ها و قصه‌های پریان کمک می‌کند. این کتابی است برای هر کسی که کتاب خواندن را دوست می‌دارد.

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 15/ شاهزاده سرمگس

70,000 تومان

شاهزاده سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 15

کتاب شاهزاده سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 15 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.

تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستان‌هایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزه‌ی دکتر زئوس که برای کتاب‌های «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.

این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروش‌‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچه‌ی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی می‌گردد.

این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.

تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعه‌ای تمام‌عیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستان‌هایی مهیج را مطالعه می‌کنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگه‌های روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستان‌هایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.

"فکر می‌کنی مگس‌ها حشره‌های موذی و اعصاب خرد‌کنی هستند؟ فکر می‌کنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده‌ای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر می‌کردی مگس‌ها می‌توانند باهات دوست بشوند؟"

سفارش:0
باقی مانده:2

بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم

175,000 تومان
کتاب «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و نوشته‌های دیوید سداریس، نویسنده و طنزپرداز شناخته شده‌ی آمریکایی است که توسط پیمان خاکسار به فارسی برگردانده شده است. پیش‌تر، این مترجم با ترجمه‌ی کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» این نویسنده‌ی آمریکایی را به مخاطبان فارسی‌‌زبان شناسانده بود. با خواندن «بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم» که در آمریکا با استقبال فوق‌العاده روبه‌روشد، با گردشگری کنجکاو آشنا می‌شوید و چیزهایی را می‌خوانید که هرگز فکرش را هم نمی‌کردید بتوانند به این خنده‌داری باشند. از مشکلاتی که یک دندانپزشک در فرانسه با آن سر و کله می‌زند گرفته تا شکل عجیب و غریب دستشویی‌ها در پکن. از عادات غذایی پرنده‌های کمیاب استرالیایی تا طبیعت بکر کارولینای شمالی. در این اثر تک‌گویی‌هایی را از آدم‌هایی عجیب و غریب می‌خوانیم که با تفکرات خنده‌دارشان ما را به دنیای متفاوتی دعوت می‌کنند. شهرت سداریس بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاه فکاهی و طنزآمیزی است که با الهام از زندگی شخصی‌اش می‌نویسد. او در قالب داستان‌و به روش خاص خودش، مسائل اجتماعی پیرامونش را تفسیر می‌کند. در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «همیشه به خودم می‌گفتم وقتی پنجاه سالم شود اپرا را کشف می‌کنم، نه همین‌جور سرسری، با تمام وجود: اسم آهنگ‌سازها را حفظ می‌کنم، ایتالیایی یاد می‌گیرم و شاید حتا یک شنل بخرم. به‌نظرم اپرا چیزی بود که فقط یک آدم مسن جذبش می‌شود، برای همین این‌قدر عقبش انداختم. بعد پنجاه سالم شد و به جای اپرا شنا را کشف کردم. یا شاید بهتر است بگویم دوباره کشف کردم. از ده‌سالگی شنا بلد بودم، توی باشگاه رالی کلاس می‌رفتم. یک جای بهتر هم بود، باشگاه کارولینا، ولی بعید می‌دانم یانکی‌ها را راه می‌دادند. اگر حافظه‌ام درست یاری کند جهودها را هم راه نمی‌دادند. تنها سیاه‌پوستانی که به یاد می‌آورم خدمه بودند و همه، حتا بچه‌ها، به اسم کوچک صدای‌شان می‌کردند. به کسی که پشت پیشخان ایستاده بود به جای آیزاک می‌گفتیم آیک و من با یازده سال سن، آقای سداریس بودم. باشگاهِ بهتر بر مبنای این شعار بنیان گذاشته شده بود که رالی مهم است، این‌که خانواده‌های قدیمی‌اش بهترین هستند و به جایی احتیاج دارند که بتوانند از معاشرت هم لذت ببرند بی‌این‌که کسی پنجول‌شان بکشد. اگر این ایده به‌نظرمان خنده‌دار نمی‌آمد در باشگاه‌مان احساس بدبختی می‌کردیم. البته این را هم به آدم می‌گفت: ببین با مزخرف بودن چه‌قدر پول صرفه‌جویی کردی!»
سفارش:0
باقی مانده:1

تن‌ها

4,000 تومان

صورت فرهاد را وسط جمعیت می بینم اما نمی فهمم دارد می خندد یا محو بازی بی کلام من شده.جاییکه باید مینشینم.

چشم ها را می بندم تا تحمل نگاه ها راحت تر شود.

اگر عمو جواد می رفت بازیگر می شد و زیر نگاه آدم ها راه می رفت و حرف می زد و می خندید و اشک می ریخت برای یک عده تماشاچی شاید هیچ وقت احساس تنهایی نمی کرد. این تنها فکری است که الان آمده توی سرم.

عمو جواد برای فرار از تنهایی هیچ کس را پیدا نکرد و درد کشید و کشت خودش را.توی ذهنم کفنی که پژمان تن من کرده میکنم تن عمو جواد.

پژمان راست میگفت این جا اصلا شبیه قبر نیست.