ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی

735,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی

هشت جلد از مجموعه اشعار احمد شاملو در قطع جیبی و به صورت یک مجموعه درون قاب با بسته بندی شکیل: 1-آیدا در آینه 2-ابراهیم در آتش 3-ققنوس در باران 4-در آستانه 5-مرثیه های خاک 6-لحظه ها و همیشه 7-مدایح بی صله 8-ترانه های کوچک غربت

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی

نویسنده
احمد شاملو
مترجم
——-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 1185
نوع جلد گالینگور
قطع جیبی
سال نشر 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
شعر نو
نوع کاغذ ——
وزن 851 گرم
شابک
9789643517601

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.851 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ترانه های اشک و آفتاب پک 11 جلدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زبان‌شناسی سوسور ساختارگرایی و پدیدارشناسی (دوره زبان‌شناسی عمومی پس از 1 قرن)

96,000 تومان
اين راهنما که مخاطبي بينارشته‌اي را در نظر دارد بازتابي است از تحولات اخير مرتبط با وجاهت و ميراث دوره‌ زبان‌شناسي عمومي‌ (1916). کتاب رابطه‌ ميان مطالب دوره با منابع دست‌اول خود سوسور را که بعضا تا همين اواخر در دسترس نبوده‌اند به‌صورت انتقادي بررسي مي‌کند. توجه ويژه‌اي به جفت‌هاي تقابلي مي‌شود: دال و مدلول، لانگ (نظام زبان) و پارول (گفتار)، همزماني و درزماني؛‌ مواردي که نشان ‌مهر ساختارگرايي در سرتاسر علوم انساني شده‌اند. اين کتاب بر ميراث سوسور در ساختارگرايي (و پساساختارگرايي) از يک سو و پديدارشناسي از سوي ديگر دو سنت فلسفي اصلي قرن بيستم پرتو مي‌افکند و شاهدي است بر آنکه زبان‌شناسي سوسوري امروز در دهه‌ سوم قرن 21 همچنان مطرح است. خواننده مختار است کتاب را به‌تنهايي يا به همراه دوره مطالعه کند. بئاتا استاوارسکا استاد گروه فلسفه‌ي دانشگاه اورگن امريکا و مؤلف اين کتاب با استناد به مدارکي که بعضي از آنها به‌تازگي کشف شده‌اند، نشان مي‌دهد که کتابي که پس از مرگ سوسور به نام او به چاپ رسيده در واقع تا چه حد با منويات او متفاوت است.

کتاب فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان

75,000 تومان
"فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان" اثری است از "کاوه بیات" که پنجاه و هشت سند تاریخی مهم را از سیاست‌های شوروی در قبال آذربایجان شامل می‌شود و اطلاعات گرانبهایی را از وقایع سال‌های 1320 تا 1325 هجری شمسی در اختیار خوانندگان و پژوهندگان قرار می‌دهد.حزب دمکرات آذربایجان به عنوان یک حزب سیاسی محلی در آذربایجان ظهور کرد. این حزب خواستار نوعی خودمختاری محلی بود و از حمایت اتحاد جماهیر شوروی برخوردار بود. دلیل حمایت اتحاد جماهیر شوروی ایجاد فشار برای کسب امتیاز نفت شمال بود. اما هدف اصلی روس‌ها از گرفتن امتیاز نفت شمال، نفوذ به مناطق شمالی ایران و آذربایجان ایران بود که برای جلوگیری از توسعه خاک ایران به پایگاه امپریالیستی علیه شوروی صورت گرفت.از دیدگاه رهبران شوروی، اگرچه رضاشاه برکنار و تبعید شد، ترکیب طبقاتی سیاستمداران ایرانی همچنان شامل اشراف زمیندار، محافظه‌کاران و همچنین نخست‌وزیران و وزیران بود. اتحاد جماهیر شوروی نماینده خود را برای دریافت امتیاز نفت شمال فرستاد، اما دولت ایران حاضر به گفت‌وگو در این باره نبود و مجلس ایران طرحی را برای ممنوعیت واگذاری هرگونه امتیاز نفتی به شرکت‌های خارجی تصویب کرد. این اقدام مجلس ایران از سوی سران شوروی غیردوستانه تلقی شد و موجب نگرانی آنان در مورد امنیت مرزهای مشترک خود با ایران شد. این موضوع و همچنین عوامل داخلی مانند آشنایی آذربایجانی‌ها با افکار سوسیالیستی به دلیل مرز مشترک با اتحاد جماهیر شوروی، ستم ملی در دوران سلطنت رضاشاه، فقر، حزب توده و آزادی اتحادیه‌های کارگری و سرانجام مبارزه دهقانان با زمین‌داران و فئودال ها، زمینه ظهور حزب دموکرات آذربایجان را فراهم کرد. "کاوه بیات" در این اثر سعی داشته که به طور جامع به علل داخلی و خارجی و نیز عینی و ذهنی ظهور حزب دموکرات آذربایجان بپردازد و ماهیت آن را بررسی کند. بنابراین با تجزیه و تحلیل "فرامین تاسیس، اداره و انحلال حکومت فرقه دموکرات آذربایجان"، این حزب را از منظری جدید و مدرن بررسی نموده است.

راه‌های ابریشم نو (اکنون و آینده جهان)

280,000 تومان
پايان قرن نوزدهم، فرديناند فون ريشتهوفن، جغرافي‌دان آلماني، اصطلاحي ساخت براي توصيف شبکه‌ي دادوستد چين در عصر خاندان هان با بقيه‌ي جهان. نامش را گذاشت "راه‌هاي ابريشم" و اين اصطلاح به مذاق همه، از اهل علم گرفته تا مردم عادي، خوش آمد. هنگامي که استقبال خوانندگان از "راه‌هاي ابريشم" را ديدم شگفت‌زده شدم. بيش از يک ميليون نسخه از آن در جهان به فروش رفت، هشت ماه در صدر فهرست ده اثر برتر ساندي تايمز بود، و در بريتانيا و چين و هند و کشورهاي خليج فارس پرفروش‌ترين کتاب شد. نشان داد خيلي‌ها مايل‌اند جهان را بهتر بشناسند و از مردمان و فرهنگ‌ها و مناطقي که گذشته‌ي پررونقي داشته‌‌اند بيشتر بدانند. معلوم شد خيلي‌ها علاقه‌مندند تاريخي را بخوانند که کانون توجه را از قصه‌ي آشناي هميشگي، که روايت برتري اروپا و غرب است، به آسيا و شرق منتقل مي‌کند و به شناخت روابط درهم‌تنيده‌ي مردمان و فرهنگ‌ها و قاره‌ها؛ چگونگي گسترش دين‌ها و زبان‌ها در گذشته، چگونگي انتقال سليقه‌هاي خوراکي و پوشاکي و هنري و رقابت و وام‌گيري آنها از هم کمک کند. "راه‌هاي ابريشم" اهميت محوري تسلط بر منابع و تجارت خارجي را نشان مي‌دهد و از اين رو بسترها و انگيزه‌هاي لشکرکشي‌ها در خشکي و دريا را، که امپراتوري‌ها از آن برخاستند، توضيح مي‌دهد و اجازه مي‌دهد که ما گذشته را نه مجموعه‌اي از دوره‌ها و منطقه‌هاي مجزا و متمايز بلکه زنجيره‌اي ببينيم که جهان را هزاران سال همچون بخشي از تاريخ بزرگ‌تر و فراگيرتري همبسته کرده است.

کتاب سازمان مسعود

160,000 تومان
معرفی کتاب سازمان مسعود سازمان مسعود انسان شناسی برهه بعد از انقلاب سازمانیست که بنیانگزارانش آرمان هایی هر چند مبهم اما انسانی داشتند.شاخه غیر مارکسیست سازمان به رهبر مسعود بر آن است که میراث دار راستین بنیانگزاران بوده و از این رو مسیری که سازمان طی کرده اجتناب ناپذیر و زاده جبری منطق موقعیت است. سازمان مسعود سعی کرده نخست تفاوت منش بنیانگزاران و نحله مسعود را نشان دهد و بعد تاریخ بعد از انقلاب سازمان را با نگاهی انسان شناختی وا کاود.سرنوشت مجاهدین که عموما تحت تاثیر سازمان مجاهدین خلق ایران رقم خورده است سرنوشت آرمانگرایانیست که بی خود از خویشتن دست به اسلحه بردند و جان خود را به هیچ گرفتند و چیزی را جستند که هرگز به دست نیامد. این سرنوشت قابل تامل و دانستن است از آن رو که اندرزهایی از آن به دست می آید که در دوران طوفان زا و طوفان زده ما بسیار راهگشاست،تا شاید اگر فرصتی برای بالیدن پیش آمد باد نکاریم و افسوس درو نکنیم . چنین باد.
سفارش:0
باقی مانده:1

شعر زمان ما بیژن الهی

285,000 تومان
مروری بر زندگی و آثار «بیژن الهی» بیژن الهی در 16 تیرماه ۱۳۲۴ در چهار راه حسن‌اباد تهران به دنیا آمد. وی تنها فرزند خانواده‌ای متمکن و متمول بود، که از پدر و مادری با دو ریشۀ زبانی متفاوت _ یعنی پدری شیرازی و مادری تبریزی _ در تهران زاده شد. دورۀ اول متوسطه را در دبیرستان البرز گذرانید. بعد از نقل‌مکان از خیابان استخر به منزل دیگری در خیابان شیرکوه زعفرانیه، به دبیرستان شاپور در محلۀ تجریش رفت و در آنجا در رشتۀ ریاضی تحصیل کرد. در سال‌های نوجوانی، ذوقی در نقاشی نشان داد و با شرکت در انجمن‌های هنری، نقاشی را پی گرفت. او در نوجوانی در کلاس‌های نقاشی جواد حمیدی شرکت کرد. (1) به گفتۀ کیارس در کتاب شاعران نقاش: «بیژن الهی ۱۴ ساله بود که صحنۀ گل‌گرفتن و پاره‌کردن بوم نقاشانی را که به مدرنیست و کوبیست خطاب می‌شدند در خیابان لاله‌زار، نمایشگاه باشگاه مهرگان دید. او نیز چون دیگر نوجوانان این دورۀ تهران از پی خسته‌شدن از واقعیات خشن زمانه نسبت به واقعیت و واقعیت هرز زمانۀ خود بدبین و سپس برای گریز از این (ارض موات)، گرایش به مسائل واقعی‌تر از رئالیسم پیدا کرد. دوری این نسل و واکنش به واقعیت هرز، زمینه را برای دریافت دنیای تازه‌یافتۀ نقاشان غرب (کوبیسم و انشعابات جدید هنری از گذشتۀ تاریخی) ضروری می‌کرد. الهی که در این زمان بچۀ خوش‌پوش مدرسه‌ی البرز بود، از پی علاقه به نقاشان مدرن و با توجه به اینکه از کودکی در خانۀ پدری به سفارش و حمایت مادر (که علاقه به نقاشی داشت) تاش‌هایی می‌زد و رنگی می‌کرد. از پی رفت‌وآمدها و سرکشیدن‌های وقت و بی‌وقت به انجمن‌های هنری و بیشتر از همه از پی شوق به زندگی نقاشانه، در سال ششم مدرسۀ البرز به علت مقابله با ذهنیت خانواده، دست به اعتصاب زد و در امتحان نهایی برگۀ سفید تحویل داد. این اعتصاب تأثیر عجیبی بر خانواده و زندگی آتی او گذاشت. » ورود او به عرصۀ هنر به جدال با خانواده‌اش انجامید، چرا که مادرش با وجودی که دستی در نقاشی داشت برای تنها فرزندش آیندۀ دیگری می‌خواست. در سال ۱۳۴۲ ترک تحصیل کرد. به سفارش استادش، جواد حمیدی، تعدادی از آثارش را برای چهارمین بی‌ینال فرستاد،(2) اما به صلاح‌دید خانواده، از ادامۀ فعالیت در این عرصه بازماند. نقاشی را رها کرد و راه دیگری در پیش گرفت. نگاه نوگرا و ذهن خلاقش را این‌بار به ساحت قلم رسانید و فعالیت‌های ادبی‌اش را پی گرفت. از کافه‌نشینی‌ها گرفته تا نشست‌های دوستانه؛ در کنار دیگر هم‌نسلانش که بلند پرواز و آرمان‌خواه بودند؛ نیما می‌خواندند و به جنبش‌های فکری/‌ادبی دنیا چشم داشتند و با وجود تمام سختی‌ها و عدم پذیرش جامعۀ ادبی، می‌خواستند به دستاوردی نو برای ادبیات فارسی برسند. (تا حدی هم موفق شدند) نویسندۀ کتاب «شاعران نقاش» اشاره می‌کند که: از او اثری دیگر به جز چاپخش‌شده‌ها، در کتابچۀ بی‌ینال چهارم دیده نشد، اما دید نقاشانۀ او منجر شد به ایجاد فضای جدیدی در شعر که به سرعت در جوانان (موج نو) تأثیر گذاشت. در واقع شعرهای او فضای مجرد و استریلیزۀ معمول را برهم زد تا با فهم زیبایی‌شناسی جدید شعر او، یک دهه بعد جریان سبک‌شناختی شعر (موج نو) و (شعر دیگر) برای انتخاب نمونۀ موفق این ژانر به او استناد کند. برای نخستین‌بار در جریان جدیدی که در ابتدای دهۀ ۴۰ در میان جوانان شاعر منسوب به (موج نویی‌ها) به وجود آمد، نوعی شعر توسط الهی سروده شد، پر از فیگورها و کاراکترهایی تازه و بدیع که گویی نقاشی می‌شدند، بی‌انکه تصویر از لایه‌های عمقی زبان به درآید.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت