تراژدی تنهایی

270,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

«تراژدی تنهایی» داستان بزرگ‌مردی است که نخستین رهبر آزادی‌خواهِ خاورمیانه‌ی مدرن بوده است. «محمد مصدق» نخست وزیر ایران در دوران پهلوی است، کسی که صنعت نفت را در ایران ملی کرد و آن را از استعمار انگلیسی‌ها خارج کرد.

او به‌عنوان اولین ایرانی که دکترای حقوق داشت، برای مذاکره و رایزنی در مجامع ملی و بین‌المللی درباره‌ی حقوق ملت و دولت ایران، تاثیرات زیادی در سیاست‌های داخلی و خارجی ایران داشته است. «کریستوفر دو بلگ» نویسنده‌ای انگلیسی است که در کتاب تراژدی تنهایی بیشتر روی شخص مصدق، احوالات، تفکرات و خصوصیات اخلاقی‌اش تمرکز کرده است.

این کتاب می‌تواند چهره‌ی جدید و کمتر شناخته‌شده‌ای از محمد مصدق، نخست وزیر محبوب مردم ایران، را به طرف‌داران و علاقه‌مندان این مرد بزرگ نشان دهد.

درباره کتاب تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دو بلگ

نویسنده می‌گوید که نخستین بار سال 1379 بود که به ایران آمده، زمانی که کم‌کم یخ‌های سیاسی آب شده و جریانات روشن‌گری در گوشه و کنار کشور دیده می‌شده است.

او می‌دید که کتاب‌ها و مقاله‌های مختلفی درباره‌ی مصدق منتشر شده یا همچنان درحال انتشار است. جوانان زیادی را می‌دید که نام مصدق را با احترام صدا می‌زدند، با این حال در کلامشان افسوس و حتی گناه هم حس می‌شد.

هنوز سوال‌های زیادی برای این جوانان مطرح است که آیا می‌شد در کودتای بیست و هشت مرداد، کاری برای مصدق کرد؟ آیا مردم هم در سرنگونی و شکست مصدق شریک جرم بودند؟ این‌ها سوالاتی هستند که هنوز هم جواب درست و مشخصی برای آن‌ها وجود ندارد.

در کتاب تراژدی تنهایی، نویسنده سعی دارد براساس مستندات و نوشته‌های شخصیت‌های سیاسی و غیرسیاسی که به‌نوعی با مصدق در ارتباط بوده‌اند، داستان زندگی او را بنویسد. دوبلگ علاوه‌بر منابع فارسی و غربی، اسنادی تازه درباره‌ی زندگی شخصی و حرفه‌ای مصدق هم در اختیار دارد که باعث شده کتابی پر از جزییات و روایت‌های موثق بنویسد.

او چندان تاکیدی روی وقایع سیاسی و تاریخی ندارد، هرچند از ذکر این وقایع ناگزیر است. اما هرف اصلی او نشان دادن مصدق به‌عنوان مردی قدرتمند و درعین‌حال، آرام و معمولی، به مخاطبان غیرایرانی و ایرانی است.

او حتی در مسیر مطالعه و تحقیق برای زندگی مصدق گاهی از رفتارها و حرف‌های مردم و سیاستمداران متعجب می‌شود، با این حال هرچه که هست و نیست را با صداقت و از سر صبر و حوصله می‌نویسد و شرح می‌دهد. دوبلگ در تراژدی تنهایی، زندگی مصدق را از همان ابتدای کودکی، دوران جوانی و درنهایت کهنسالی و انزوا می‌نویسد.

در این کتاب اتفاقات جالب و تاریخی کم نیست. دوبلگ سعی کرده وقایعی جالب و حتی آموزنده را که کمتر جایی منتشر شده و کسی از آن اطلاع دارد را در کتابش بیاورد

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

 تراژدی تنهایی

نویسنده
کریستوفر دو بلگ
مترجم
بهرنگ رجبی
نوبت چاپ 11
تعداد صفحات 318
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
زندگی نامه
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002295507
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تراژدی تنهایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مرد سوم

135,000 تومان

معرفی کتاب مرد سوم اثر گراهام گرین

هالی مارتینز، نویسنده آمریکایی داستان های وسترن، به وین پس از جنگ جهانی دوم می رسد و به دنبال دوست دوران کودکی خود، هری لایم است که به او پیشنهاد کار داده است. به مارتینز گفته می‌شود که لیم هنگام عبور از خیابان توسط یک ماشین کشته شده است.
در مراسم خاکسپاری لایم، مارتینز با دو پلیس نظامی سلطنتی بریتانیا آشنا می‌شود: گروهبان پین، یکی از طرفداران کتاب‌های مارتینز، و سرگرد کالووی. پس از آن، آقای کرابین از مارتینز درخواست می کند تا چند روز بعد در یک باشگاه کتاب سخنرانی کند.
او سپس با یکی از دوستان لایم، "بارون" کورتز ملاقات می کند، که به مارتینز می گوید که او و یکی دیگر از دوستان رومانیایی به نام پوپسکو، لیم را پس از تصادف به کنار خیابان برده اند. قبل از مرگ، لایم از آنها خواست که از مارتینز و همچنین دوست دختر لایم، بازیگر آنا اشمیت مراقبت کنند. همانطور که مارتینز و آنا در مورد مرگ لایم جویا می شوند، متوجه می شوند که روایت ها در مورد اینکه دو یا سه مرد جسد را برده اند متفاوت است. باربر در آپارتمان لیم به آنها می گوید که مرد سومی را دید که کمک می کرد جسد را بردارد. بعدا، باربر پیشنهاد می کند که اطلاعات بیشتری به مارتینز بدهد، اما قبل از اینکه مارتینز بتواند با او صحبت کند، او به قتل می رسد. مارتینز با سرگرد کالووی روبرو می شود و تقاضا می کند که مرگ لایم بررسی شود. کالووی فاش می‌کند که لیم پنی‌سیلین را از بیمارستان‌های نظامی می‌دزدد... مارتینز در آن شب به دیدار آنا می رود. پس از خروج، او در خیابان ها راه می رود، تا اینکه متوجه گربه هری می شود و متوجه می شود که شخصی از دری تاریک در حال تماشای آن است. هری است. مارتینز فریاد می زند اما لایم می گریزد و ناپدید می شود. مارتینز کالووی را احضار می کند که متوجه می شود لیم از طریق فاضلاب های گسترده شهر فرار کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

شاهنامه‌ی فردوسی 13: از پادشاهی اشکانیان تا پایان پادشاهی بهرام پسر شاهپور

88,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 13: از پادشاهی اشکانیان تا پادشاهی بهرام پسر شاهپور می‌خوانیم

وقتی بهرامِ بهرامیان بر تخت نشست، برای داد و دهش کمر همت بست. بر تاج او زبرجد افشاندند و او را به نام کرمانشاه خواندند. کرمانشاه گفت: «از خداوند یکتا و دادگر می‌خواهم که ما را از داد و رای بلند بهره‌مند کند. پدرم همیشه نیکی کرد و مانند چوپان بود و دیگر شاهان چون گله، پس اکنون از خداوند می‌خواهم تا نیکی را پیشه‌ام سازد و اندیشه‌ام را به خوبی و داد رهنمون شود. مبادا در کارهایم کجی و ناراستی پیشه گیرم تا این‌که در پیشگاه خداوند جهاندار با شرمندگی حاضر شوم. این دنیای فانی برای کسی نمی‌ماند و تنها نیکی‌هایم فریادرسم خواهند بود، پس بیایید پیمان بندیم که به‌سوی نیکی روی آورده، جسممان را گروگان داد و دهش کنیم و بخواهیم اگر از این راه برگشتیم زنده نمانیم، زیرا خوبی‌ها و زشتی‌ها از ما به ‌یادگار می‌ماند، پس نباید جز تخم نیکی کاشت.» هنگامی که پادشاهی کرمانشاه به چهار‌ماه رسید، تخت و تاج پادشاهی به‌زاری بر او گریست. وقتی بهرام فهمید مرگش فرارسیده، دنیا را به‌ فرزند سپرد و به او گفت: «امیدوارم پادشاهی‌ات همیشه ستودنی باشد. بپوش و بنوش و بر شوکتت بناز و همچنین بخشش کن و با بیداد موجب تیرگی تاج و تخت پادشاهی مشو.» زمانی که فرّه و بخت از بهرام برگشت، تاج و تخت شاهی را به نِرسی سپرد و آنگاه آهی از دل برآورد و مُرد و از دنیا تنها در دخمه‌ای آرام گرفت

شوري در سر

50,000 تومان
در بخشی از کتاب شوری در سر می‌خوانیم: مولود، در ده‌ها هزارباری که به خانه‌ای در استانبول پا گذاشته و در آشپزخانه‌ای ماست یا بزا می‌فروخت، از زنان خانه‌دار، خاله‌ها، عمه‌ها، کودکان، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، بازنشسته‌ها، پیشخدمت‌ها، فرزندخوانده‌ها، یتیم‌ها،... می‌شنید که به پدرش می‌گفتند «خوش اومدی آق مصطفا، نیم‌کیلو ماست تو این کاسه بریز برا ما، دستت درد نکنه.» «به به! آقا مصطفا، خیلی وقته چشم به راه شما موندیم، امسال خیلی تو ده بودین، نه؟» «ماست فروش! ماستت که ترش نیست، نه؟ ترازوت درست کار می‌کنه دیگه، آره؟» «این جوون خوش‌تیپ دیگه کیه آقا مصطفا؟ نگو که پسرته! ماشاالله، ماشاالله.» «ای بابا! خیلی می‌بخشی عمو، اشتباه شده، بچه‌ها از بقالی سر محل خریده بودن، نگاه! اون هم کاسه به این بزرگی.» «کسی تو خونه نیست، پولش رو بنویس به حساب‌مون.» «آقا مصطفا بچه‌های ما دوست ندارن، از سرشیرش اصلاً نذار واسه ما.» «آقا مصطفا می‌خوای این دختر خوشگلو بدم به پسر خوش تیپت فامیل شیم؟!» «ماست فروش، کجا موندی پس؟ همه‌ش دو طبقه‌ست‌ ها!» «ماست فروش، تو این بشقابه هم می‌شه یا یه کاسه بیارم برات؟» «گرون شده؟» «مدیر ساختمون گفته که دست فروشا حق ندارن از آسانسور استفاده کنن، می‌فهمی؟» «آقا مصطفا شما خودتون این همه ماست رو از کجا می‌گیرین؟» «آقا مصطفا داری می‌ری در خونه رو محکم ببند، این سرایدار ما باز معلوم نیست کدوم گوری رفته.» «ببین آقا مصطفا، این درست نیست، درست نیست این بچه رو تو این سن و سال کوچه به کوچه دنبال خودت بکشونی، این الان باید مدرسه باشه، درس بخونه، به خدا اگه نفرستیش مدرسه دیگه ازت ماست نمی‌خرم.» «ماست فروش، هر دو روز یه بار نیم‌کیلو ماست با این جوون بفرست بالا برا عیال ما، حله؟» «نترس عمو، نترس، این سگا از اون سگا نیستن، ببین، می‌خواد باهات بازی کنه، نگاه.» «آقا مصطفا می‌خوای یه دقیقه بشین یه چایی بخور. خانم بچه‌ها نیستن. یه خرده پلو خورشت هم هست‌ها، می‌خوای براتون گرمش کنم؟»
سفارش:0
باقی مانده:1

مبانی جامعه ‌شناسی

182,000 تومان
چکیده:
در این کتاب، سبک جدید و طرح تازه‌ای در ارائه و تفهیم مبانی و اصول رشته‌های مختلف علمی، از جمله جامعه‌شناسی، تنظیم و عرضه شده است. در واقع این اثر بر اساس مجموعه‌ای از مبانی طراحی شده که بسیاری از رشته‌های عمومی را نیز در برمی‌گیرد و از نظر تنظیم و ارائه مطالب، منحصر به‌فرد است. مؤلف که از اساتید کارآزموده و دانشگاهی است، مطالب را به صورت منظم و موجز و به دور از بحثهای نظری طولانی و حاشیه‌پردازیها آورده و با مثالهایی از جامعه کنونی و زندگی روزمره، همراه کرده است. هرفصل علاوه بر مطالب سازمان‌یافته، با تمرینها، پرسش و پاسخ و مفاهیم و اصطلاحات تکمیل می‌شود.

توضیحات:

این کتاب که حاوی مباحث عمومی جامعه‌شناسی است برای درس «مبانی جامعه‌شناسی 1» در گرایش‌های مختلف رشته علوم اجتماعی در دوره کارشناسی تدوین شده است. امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره ببرند.

فهرست:

پیشگفتار مقدمه مؤلف فصل اول: کلیات فصل دوم: پژوهش جامعه‌شناختی و رشته‌های تخصصی فصل سوم: فرهنگ فصل چهارم: پایگاه و نقش فصل پنجم: پرورش اجتماعی و شخصیّت فصل ششم: گروههای اجتماعی فصل هفتم: نهادهای اجتماعی فصل هشتم: نهاد خانواده فصل نهم: نهاد آموزش و پرورش فصل دهم: تندرستی و مراقبت پزشکی فصل یازدهم: نظارت اجتماعی فصل دوازدهم: رفتار انحرافی فصل سیزدهم: طبقات اجتماعی فصل چهاردهم: تحرک اجتماعی فصل پانزدهم: جمعیت و بوم‌شناسی فصل شانزدهم: اجتماع شهری و اجتماعی روستایی فصل هفدهم: رفتار جمعی فصل هجدهم: روابط نژادی و قومی فصل نوزدهم: سازمانهای رسمی فصل بیستم: قدرت اجتماعی فصل بیست و یکم: جنبشهای اجتماعی فصل بیست و دوم: دگرگونی اجتماعی و فرهنگی واژه‌نامه (فارسی - انگلیسی) چاپ هجدهم با تجدید نظر و اضافات

سفارش:4
باقی مانده:6

شاگرد قصاب

120,000 تومان

در بخشی از کتاب شاگرد قصاب می‌خوانیم

باران ناجوری می‌آمد. یک گوشه‌ی خیابان ایستادم و تابلویی را تماشا کردم. یک مرد کچل که با چراغ نئون درست کرده بودند. وقتی چراغ خاموش بود کچل بود، ولی وقتی روشن می‌شد مو درمی‌آورد. عالی بود. چرا کچل شوید؟ با انواع‌و‌اقسام رنگ‌ها این را می‌نوشت. تا آخر عمرم می‌توانستم بایستم و تماشا کنم. صدای آواز یک دختر شنیدم. از کلیسا می‌آمد، رفتم تو. لباس سفید تن‌اش بود و آهنگی راجع‌به باغ‌و‌بستان می‌خواند. به عمرم همچین آوازی نشنیده بودم. نت‌های پیانو به شفافیت آب چشمه بودند که از صخره می‌ریزد پایین و مرا یاد جو انداختند. اولین‌بار در کوچه‌ی پشت خانه‌مان دیدمش. چهار پنج سال‌مان بیشتر نبود. کنار یک چاله بغل مرغدانی نشسته بود. چند هفته یخ‌بندان بود و او هم داشت با یک تکه چوب می‌زد روی یخ. یک‌کم نگاهش کردم و بعد بهش گفتم اگه صد میلیون میلیارد تریلیون دلار ببری چه‌کار می‌کنی؟ نگاهم نکرد، به زدن روی یخ ادامه داد. بعد بهم گفت چه‌کار می‌کند و همین سرمان را مدت زیادی گرم کرد. این اولین‌باری بود که جو پرسل را دیدم. آن روز یک گل نرگس برفی توی راه‌آب بود، یادم مانده چون فقط همان یکی بود. یکی از آن روزهایی بود که تقریباً می‌توانستی صدای همه‌چیز را به شفافیت صدای این دختر بشنوی. بهترینِ روزها بود، آن روزها با جو. بهترین روزهای عمرم، قبل از بابا و نوجنت و شروع این‌ها. یک مدت طولانی آن‌جا نشستم، نمی‌دانم چه‌قدر. بعد خادم کلیسا آمد پیانو را هل داد و برد. وقتی دوباره نگاه کردم دختر لباس‌سفید رفته بود. ولی اگر با ‌دقت گوش می‌کردی هنوز موسیقی را می‌شنیدی. اسم آهنگ بود در باغ‌های سالی. می‌خواستم این‌قدر بنشینم که تمام رد آهنگ پاک شود. انگار توی نور رنگی خورشید عصر که از پنجره به داخل می‌ریخت شناور بودم.
سفارش:0
باقی مانده:3

گربه بازي

35,000 تومان

در بخشی از کتاب گربه بازی می‌خوانیم:

روز وحشتناکی داشتم. پشت‌سر‌هم چند اتفاق ناجور برایم افتاده بود و حسابی از کوره دررفته بودم. تو که مرا می‌شناسی، اگر مرتب بد بیاورم، خلقم تنگ می‌شود و انگار که یک فتیله‌ی روشن بهم بسته باشد، هر آن ممکن است منفجر شوم. سوای این، این خانم میشتوت (لبنیات‌فروش) هم خیلی وقت است روی اعصابم می‌رود. اما این‌که این الم‌شنگه درست جلو چشم پائولا راه بیفتد، چیزی بود که فکرش را نمی‌کردم! بالای پله‌ها ایستاده بود چون برای رسیدن به لبنیاتی باید چهار پله پایین رفت و توی آن بلبشو تکان نمی‌خورد. طوری پایین را نگاه می‌کرد که انگار به یک چال‌حوض آلوده که هیچ‌کس نمی‌خواهد پا توی آن بگذارد نگاه می‌کند. حالا خوب مجسم کن، گربه‌ی استاداین‌ها روی بازوی چپم، یک شیشه‌ی ماست که یک انگشت هم شیر تویش است در دست راستم، یک پایم دمپایی، یک پایم کفشِ بندی، سرم هم کلاه یک زن غریبه که همین‌جور اتفاقی روی سرم مانده! چاک دهنم را واکرده‌ام و هر چه کلفت بلدم بار طرف می‌کنم. خانم میشتوت هم هوای حرف‌هایش را ندارد، او هم هر چه سرِ زبانش می‌آید می‌گوید. چهارتا پیرزن هم که پشت‌سر من ایستاده‌اند همگی هوار می‌کشند، چون همه‌ی همسایه‌ها از این لبنیاتی دل‌ پُری دارند، فقط آن پیرمردک، تیوادار لوکوش، ته مغازه ایستاده و هی سرفه‌ریزه می‌زند، چون هیچ‌وقت دوست ندارد درباره‌ی چیزی اظهارنظر کند و حالا فکرش را بکن، توی این الم‌صراط یکهو در باز شود و زنی جلو آن بایستد که اگر ندانم چهار سال از من بزرگ‌تر است، خیال می‌کنم ده سال جوان‌تر است.موهای طلایی، چنان طبیعی که حتی یک لیوان آب زلال را هم نمی‌شود آن‌طور رنگ کرد. کت‌ودامنِ کِش‌باف فندقی که رویش نوشته مال بوداپست نیست. آن وقت آدمی که چهار سال هم از من بزرگ‌تر است عین مس برنزه‌ شده و توی کفش پاشنه‌بلندِ نوک‌تیز که آن هم داد می‌زند آخرین مدل خارجی است آن‌جا ایستاده. اما این‌ها که گفتم همه به کنار، اصل کار این بود که اصلاً حرف نمی‌زد، همان‌طور ایستاده بود و نگاه می‌کرد.