تراژدی

39,500 تومان

این کتاب، برگردان فارسی کتاب «Tragedy» نوشتة «کلیفوریچ» است. نگارنده در این نوشتار که یکی از کتاب‌های مجموعة «مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری» است، شمایی کلی از این نوع ادبی نمایشی به دست می‌دهد. وی ابتدا به برخی تعریف‌ها و ملاحظات دربارة تراژدی می‌پردازد، سپس مباحثی چون تراژدی در عمل و نظر و معرفی قهرمان تراژدیک را مطرح می‌کند و در ادامه جنبه‌های مختلف تراژدی نظیر: «حسِّ تعادل»، «دگرگونی، بازشناخت و رنج»، «همسرایان و وحدت‌های سه گانه» و… را بررسی می‌کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

تراژدی

نویسنده کلیفورد لیچ
مترجم مسعود جعفری
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 160
قطع و نوع جلد رقعی (شومیز)
سال انتشار 1399
شابک 9789642131266
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تراژدی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

۱۹۸۴ (۲۳) (نمایش‌نامه)

42,000 تومان

معرفی کتاب ۱۹۸۴ (۲۳) (نمایش‌نامه)

جهان نمایش مجموعه‌ای است از متن‌هایی که برای صحنه‌ی نمایش یا درباره‌ی آن نوشته شده‌اند. انواع نمایش‌نامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایش‌نامه‌هایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متن‌های نظری در حوزه‌ی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای می‌گیرند.
○ دارم خاطره می‌نویسم، شرح حال. مدرکی که نشون بده وسط این همه جنون یه نفر بود که محکم چنگ زد به حقیقت. من می‌تونم ببینم آینده چه شکلیه. آینده‌ای بدون حزب. مردم آزادن حرف بزنن و فکر کنن. همه‌چی تغییر می‌کنه. باید تغییر کنه. ص ۵۲ ۱۹۸۴ (۲۳) (نمایش‌نامه) - انتشارات نی

ماجراهای علمی 10 … جهان در نقشه ها

15,000 تومان
نقشه چیست و چه کمکی به ما می‌کند؟ نویسنده این کتاب از اشتیاق و علاقه‌اش به نقشه‌های جغرافی می‌گوید و سعی دارد خواننده را با دانستنی‌های گوناگون و جذاب نقشه و جغرافی آشنا کند. جغرافی همان مکان است، در واقع به هرجا که پا بگذارید با جغرافی سروکار دارید.ممکن است شما در مرکز شهری بزرگ و در محاصره ساختمان‌های بلند زندگی کنید یا شاید در روستایی که جز مزرعه چیزی در نزدیکی خود نبینید. در هر حال موقعیت جغرافیایی شما بی‌شک مشخصات منحصر به فردی دارد، هم به لحاظ طبیعی، هم به لحاظ ساختگی. یکی از اساسی ترین خصوصیات جغرافیایی هر مکان مشخصات طبیعی آن است که به آن شکل طبیعی زمین می‌گویند. کوه، تپه، جلگه، صحرا، جویبار، رودخانه و... همگی اشکال طبیعی زمین هستند. جزئیات ویژگی‌های سطح زمین که توپوگرافی نامیده می‌شود با محل و نحوه زندگی مردم در ارتباط است. در واقع موقعیت یک مکان و خصوصیات فیزیکی آن شرایط آب و هوایی‌اش را تعیین می‌کند.

لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد

25,000 تومان
«لیدی اسکارلت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد»، داستان یک خانواده‌ی شگفت‌انگیز غیرعادی است و دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت آن را تعریف می‌کند. داستان از جایی شروع می‌شود که مادر به او و برادرش خبر می‌دهد که پدر به جایی رفته و برنمی‌گردد. اسکارلت خیال می‌کند پدر به فضا رفته و برمی‌گردد اما هر چه منتظر می‌ماند به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد می‌فهمد که مامان از نظر مالی حسابی به مشکل برخورده. برای همین سر و کله‌ی بابابزرگ کینگ پیدا می‌شود. قرار است چند هفته‌ای در خانه بماند و کنار آنها زندگی کند. البته این چند هفته کم‌کم تبدیل می‌شود به برای همیشه. بابابزرگ که آن اول مثل سرگروهبان‌ها رفتار می‌کند، به قول اسکارلت کم‌کم می‌فهمد که نظم چندان هم به درد نمی‌خورد. این‌طور می‌شود که حسابی با بچه‌ها دوست می‌شود و کلی هم به آنها کمک می‌کند. اما یک روز همه متوجه می‌شوند که بابابزرگ مشکل حافظه پیدا کرده و گاهی وقت‌ها یادش می‌رود چطور باید دنبال بچه‌ها به مدرسه برود یا چه ساعتی باید آنجا باشد. به این ترتیب مامان تصمیم می‌گیرد آگهی بدهد تا پرستار بچه‌ای را استخدام کند. پرستارهای جورواجوری برای مصاحبه سر می‌زنند. یکی حسابی سرسخت و جدی است و آن یکی مدام به مامان لبخند می‌زند اما به بچه‌ها حتی سلام هم نمی‌کند. هر کدام ایرادی دارند و برای کار نمی‌مانند. درست همان موقع که همه ناامید شده‌اند یک شیر در می‌زند و می‌خواهد که پرستار بچه‌ها باشد. او مهربان است و کارهای زیادی را می‌داند. بچه‌ها، مادر و حتی پدربزرگ کنار او با خیال خوش و راحت روزگارشان را می‌گذرانند. اوضاع خوب پیش می‌رود تا اینکه توی مدرسه مشکلی پیش می‌آید. دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت با چند نفر از بچه‌های مدرسه بگومگو می‌کند. آنها می‌گویند که پدرش یک دزد است اما در دزدی هم آن‌قدر زبر و زرنگ نیست. یک دزد شل و وارفته و به قولی دله دزد که یخچال دزدیده و بابت همان هم توی زندان است.. لیدی اسکارلت موضوع را برای شیر می‌گوید و بعد از آن شیر هم از داستان زندگی خودش می‌گوید… دوست دارید از زندگی یک شیر پرستار بچه و ماجرا‌های شیر و بچه‌ها سر در بیاورید؟ الیزابت دل کاستیو نویسنده اسپانیایی است. دلش می‌خواسته فضانورد یا خون‌آشام یا خواننده اپرا بشود اما در رشته ی ادبیات انگلیسی درس خواند و نویسنده شد

آواز زمین

250,000 تومان
کتاب مذکور شامل هشت مقاله در تاریخ موسیقی است. از این هشت مقاله، شش مقاله به بررسی شاهکارهای موسیقی مختلف پرداخته‌اند. دو مقاله نیز به بررسی یکسانی آثار موسیقی مرتبط با یکدیگر می‌پردازند. یکی از این آثار، آثار بخ برای سازهای ویولن و ویولنسل، و دیگری آخرین کوارتت‌های بتهوون است. این آثار برای نویسنده اهمیت زیادی دارند و به نوعی به زندگی او معنا می‌بخشند و لحظات شاد و خوشایندی را برای او به ارمغان آورده‌اند. کتاب تلاش می‌کند به این سوالات پاسخ دهد: چرا این آثار ساخته شده‌اند؟ بر اساس کدام سنت‌ها، هنرها و تفکرات ساخته شده‌اند؟ چه رابطه‌ای با زندگی و آثار سایر آهنگسازانی که شاهکارهایی خلق کرده‌اند، دارند؟ نوآوری‌های آن‌ها چیست؟ و چه تأثیری بر آهنگسازان آینده داشته‌اند؟

مهمان برای خرس

18,000 تومان
خرس اصلا مهمان دوست ندارد. روی در خانه اش هم كاغذی چسبانده و رویش نوشته « ورود مهمان ممنوع » . روزی یك موش كوچولو در خانه اش را می زند، اما خرس راهش نمی دهد و بیرونش می كند. اما موش از رو نمی رود وباز سرو كله اش پیدا می شود. خرس دلش می خواهد با آرامش صبحانه اش را بخورد، اما موش مدام مزاحمش می شود و دست از سرش بر نمی دارد و هربار از یك راه تازه وارد خانه خرس می شود.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.