تعمیرکار
350,000 تومان
برنارد مالامود (1986 – 1914) یکی از غول های داستان نویسی آمریکاست در قرن بیستم. او هم نابغه ای در داستان کوتاه است، هم رمان نویسی خبره. مشهورترین رمانش، تعمیرکار، در سال 1967 برنده ی جایزه ی پولیتزر شده است، رمانی که ترجمه ی فارسی اش در دستان شماست.
تعمیرکار مثل عمده ی آثار مالامود به بخشی از زندگی یهودیان می پردازد. منتها مکان داستان در اروپای ابتدای قرن بیستم و روسیه است. مرد جوان یهودی، که تعالیم مذهبی را نیز فراگرفته، برای کار به شهری بزرگ می آید.
پاکدست است و بی سروزبان و طی حادثه ای متهم به ارتکاب جرمی بزرگ می شود. اتهامی که او را روانه ی زندان می کند و این تازه شروع ماجرایی است که لحظه به لحظه اش جان مخاطب را نشانه می رود. برخورد آدم ها در زمانه ی سختی، مفهوم ایمان، تنهایی و تلاش برای اثبات خود، از مؤلفه های این شاهکار ادبیات آمریکاست.
همچنین در پس زمینه می توان صدای آرام انقلاب روسیه را شنید که دارد شکل می گیرد.
مالامود تحولات درونی قهرمان بی چیز و ظلم زده اش را با انواع رخدادهای اجتماعی زمانه و خرده شخصیت هایش گره زده تا شمایلی از یک یهودی سرگردان بسازد که هیچ کس علاقه ای به او ندارد؛ انگار و گویا همه ی کائنات فراموشش کرده اند. مردی که در نهایت تصمیم می گیرد خود را نجات بدهد ولو به هر مشقتی…
فقط 1 عدد در انبار موجود است
تعمیرکار
نویسنده |
برنارد مالامود
|
مترجم |
شیما الهی
|
نوبت چاپ | 9 |
تعداد صفحات | 317 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220105589
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
در دفاع از فهم: سخنرانیهای آلبر کامو (1958_1936)
معرفی کتاب در دفاع از فهم: سخنرانیهای آلبر کامو 1958 - 1936
کتاب در دفاع از فهم، دربردارندهی متن سیوچهار سخنرانی آلبر کامو است که طی حدود بیست سال، با موضوعات مختلف و در محافل گوناگون بیان شدهاند. عمدهی مضامین این کتاب یا در حوزهی فلسفه، سیاست و تاریخ میگنجند یا دیگر وجوه حیات انسانی را مد نظر داشتهاند. کتابی که مقابلتان قرار گرفته، شما را با مبانی فکری یکی از داستاننویسان و فلاسفهی مطرح جهان بیشتر آشنا خواهد کرد.دربارهی کتاب در دفاع از فهم
ممکن است بیشتر مخاطبان، آلبر کامو (Albert Camus) را با آثار ادبی برجسته و ماندگارش به یاد بیاورند و او را صرفاً داستاننویسی نابغه در تاریخ ادبیات معاصر بدانند. چنین مخاطبانی حتماً متعجب خواهند شد اگر پی ببرند که کامو علاوهبر نویسندگی، در سخنرانیهای پرشور و خطابههای اعتراضی نیز ید طولایی داشته است. برای اینکه با اندیشههای وی در خلال سخنرانیهایش آشنا شوید، پیشنهاد ما این است که هرچه سریعتر کتاب در دفاع از فهم (Conférences et discours) را تهیه کنید تا به گنجینهای از تمامی سخنرانیهای کامو، به مناسبتهای گوناگون و با موضوعات متنوع، دسترسی داشته باشید. آنچه در اثر حاضر میخوانید، مجموعهای است از متن سیوچهار سخنرانی کامو طی سالهای 1936 تا 1958. با وجود اینکه آلبر کامو با سخنرانی میانهی خوبی نداشته و تصور میکرده سخنران خوبی نیست، اما به نظر میرسد در سخنرانیهایش نیز مانند رمانها، مقالات و جستارهایش، خوش درخشیده و توانسته رضایت خاطر مخاطبان را جلب کند. جالب است بدانید او با اینکه هنگام ارائهی سخنرانیهایش، نویسندهی سرشناسی بوده اما در هیچکدام از سخنرانیها، هیچ اشارهای به متنها و داستانهایش نکرده است! بااینحال، مسئلهی «تعهد هنرمند» در سخنانش بهوضوح دیده میشود. بنابراین، اگرچه کامو در خطابههایش، سخنی از کتابها و رمانهایش به میان نیاورده اما همواره هویت خود را بهعنوان یک هنرمند حفظ کرده و آن را در سخنرانیهایش نیز نشان داده است. این متفکر روشنفکر، در تلاش بوده تا هنگام سخنرانیهایش، تعهد خود را بهعنوان یک انسان و مسئولیتی را که نسبت به سایر انسانها داشته، شرح بدهد. همچنین صدای اعتراض نسلی باشد که لابهلای محدودیتها، در حال نابود شدن است. کامو چه در آثار ادبی و چه بهعنوان یک فیلسوف و سخنران، به دنبال راهی برای درک «بحران بشر» و نشان دادن چهرهی پلید آن بوده است. همچنین میکوشیده تا مرهمی برای زخمهای دیرینهی بشریت عرضه کند. او معتقد بود در میان انواع و اقسام مشاغل امروزی، شغلی نیز با عنوان «انسان بودن» وجود دارد. وظیفهی کسانی که به این شغل روی آوردهاند، چیزی نیست جز مبارزه با فلاکت آدمی یا کاستن از شدت آن. از مشخصههای قابل توجه کتاب حاضر، میتوان به مشخص بودن بُعد زمانی و مکانی سخنرانیهای کامو اشاره کرد. به عبارت دیگر، در ابتدای متن هر سخنرانی، توضیحی کوتاه در مورد اوضاع زمانی آن، مراسمی که کامو در آن به سخنرانی پرداخته و نشریهای که متن سخنرانی را نخستین بار چاپ کرده، بیان شده است که قطعاً مطالعهی دقیق آنها، برای درک بهتر سخنرانیها، یاریگر خوانندگان خواهد بود. به همین شکل، گوشهای از شرح حال کامو، هنگام ارائهی سخنرانیهایش مطرح شده که خواندن آن نیز میتواند درک کلی اما دقیقی را از شخصیت کامو برای مخاطبان به ارمغان بیاورد.جاسوس سیبیل زورویی
نمیدانم این سین مخفف چه اسمی است. اما میدانم اهل ایسلند است. یک ایسلندی در شهر ما چهکار میکند؟ جاسوس است یا خرابکار؟ نکند برای نقشهای خطرناک به اینجا آمده؟ من یکی که خیلی کنجکاو شدهام سر از کارش در بیاورم!
پیشهی دربهدری: زندگی و آثار بزرگ علوی
جنگولکبازیهای جناب تام 6/ جناب تام گوگولی میشود
برشی از متن کتاب
آنجلا ثراگمورتن خیلی جناب تام را دوست داشت، ولی همیشه فکر می کرد او می تواند بهتر و تو دل بروتر از چیزی که هست باشد. برای همین وقتی جناب تام کمی بزرگتر شد، آنجلا هدیه ای بهش داد. این هدیه یک کتاب بود: کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه. آنجلا خیلی خوشحال شد وقتی دید جناب تام کتابی را که هدیه گرفته بود، از اول تا آخر خواند. چند روز بیشتر از خواندن کتاب نگذشته بود که آنجلا متوجه تغییری در جناب تام شد. بعد از آن جناب تام همیشه توی حمام بود... آب بازی می کرد، خودش را خشک می کرد و موهایش را برس میکشید. آنجلا از پشت در سرو صدایش را می شنید که داشت سشوار میکشید، آب نمک قرقره میکرد، موهایش را شانه می زد و خودش را تر و تمیز می کرد. جناب تام از رسیدگی به سر و وضعش خیلی خوشش آمده بود. آنجلا با خودش می گفت: کاش همیشه همینطوری بماند! جناب تام دلش می خواست قیافه ی به روز و شیکی داشته باشد و کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه خیلی به کارش می آمد. مدل سیخ سیخی جان می داد برای خرید، و مدل گلوله ای هم... برای دورهمی با دوستان آنجلا حرف نداشت. اما فقط سر و وضع تام نبود که داشت عوض می شد. بعد از آن جناب تام به قدری سرش شلوغ شده بود که آنجلا مجبور شد برای دیدنش تلفنی وقت بگیرد. جناب تام اصلا وقت نداشت توی کارهای خانه کمک کند. یک عالمه کرم زیبایی بود که باید می مالید به صورتش... و چند ساعتی هم باید دراز می کشید توی وان شیر توت فرنگی تا پوسته حساسش نرم و لطیف شود. آنجلا داشت وسوسه میشد کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه را از او پس بگیرد. احساس می کرد... این کتاب حسابی جناب تام را از کار و زندگی انداخته است. آنجلا ثراگمورتن با خودش میگفت: شاید چند وقت دیگر از سرش بیفتد. ولی هر روز که می گذشت جناب تام را کمتر و کمتر می دید... یک روز وقتی از خرید برمیگشت، اتفاقی چشمش به جناب تام افتاد. یک بار هم او را توی سالن زیبایی دید. یک دفعه دیگر هم توی اتوبوس همدیگر را دیدند، ولی جناب تام محلش نگذاشت. جناب تام دوستان دیگری برای خودش پیدا کرده بود و همه وقتش را با آن ها می گذراند. لباس های شیک می پوشید، به اپرا میرفت و همراه خواننده های روی صحنه آواز میخواند. هرجا مهمانی و جشنی بود، سر و کله ی جناب تام هم فوری پیدا میشد. هیچ وقت منتظر نمی ماند تا دعوتش کنند. وقتی هم میآمد خانه، طوری رفتار می کرد انگار توی هتل است. البته جناب تام فقط برای غذا خوردن، استراحت کردن، نگاه کردن به قرار ملاقات ها و مرور کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه، می آمد خانه. آنجلا با خودش فکر میکرد: کاش جناب تام آن قسمت کتاب را هم که درباره ی ادب و نزاکت است، بخواند. آنجلا دلش برای جناب تام قدیمی اش تنگ شده بود. آن روزها فقط دلش به این خوش بود که وقتی جناب تام چرت می زد یواشکی نگاهش کند، یا عکس او را توی روزنامه ها ببینند...سفرنامهی حاجی مهندس: سفرنامهی فرش
بگذریم…
برشی از متن کتاب
قصه و غصه «اینجا چطوره؟» نپرس، دختر عسلی یه کوچیکم؛ بد، بدون تو همه جای دنیا از بد بدتره. از لای این دیوارای شیری رنگ یه عالمه چشم منو می پان. تازگی ها زل می زنم بهشون، اون وقت مجبور می شن سرشونو فرو کنن تو گردنشون و به خودشون بد و بی راه بگن. توی غذام چیزی می ریزن که وقتی می خورم خیلی خسته می شم، همه ی جونم می ریزه و دیگه نمی تونم برات قصه بگم. هنوز بدون قصه های من نمی خوابی مگه نه؟ سینی غذامو می ذارم جلو شنگول صد منی که همیشه ی خدا گرسنه است. شنگول همین دختر چاق و سرتراشیده اس که داره آواز می خونه و می رقصه. گلای سرخ باغچه رو می کنه و روی لبش می ذاره و با آب دهن برگاشو پشت پلکاش می چسبونه و می خونه: خوشگلم و خوشگلم دل ها گرفتار مه .... تا دایی ناصر میاد تو که اتاق مونو گونی بکشه، می ره زیر ملافه قایم می شه. بعد دایی ناصر به من می گه چشات سگ داره. شنگول هیشکی رو نداره. به مادر بزرگ گفتم یه وقتایی به جای من بیاد ملاقات شنگول. مادر بزرگ جوری نگام می کنه انگار گفته باشم چقدر پیر شده. شنگول از آدمایی که این جا می یان هیچی نمی خواد؛ نه سیگار نه شیرینی. فقط و فقط ماتیک قرمز. بعد هم که دایی ناصر که همه صداش می زنن دایناسور می بردش تو اتاق پشت باغ، فقط من می دونم چرا شنگول تو لباساش دنبال مورچه می گرده و داد می زنه گازم گرفتن همیناس، به خدا که غصه می شه و غصه گوله می شه و سرمو می ندازم جلو پام و می رم تو گلخونه و تا پیدام نکردن، همون جا می مونم.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.