تقدیم به چند داستان کوتاه

20,000 تومان

شهسواری (1350) از شناخته شده ترین نویسندگانی است که در دهه ی هشتاد چهره شدند و جنسِ دیگری از داستان را در ادبیات ایران ساختند. او تا کنون کتاب های متعددی منتشر کرده است.

این کتاب چهار داستان دارد. چهار داستان تقریباً بلند که هر کدام شان با توجه به یک ایده ی روایی از نویسندگان محبوب شهسواری نوشته شده اند.

این کتاب برای اولین بار در سالِ 1387 منتشر شد و نامزد جایزه ی بنیاد هوشنگ گلشیری شد. شهسواری در این کتاب علاوه بر این که از تجربه های ساختاری نو استفاده کرده، سعی دارد مخاطب را با لحظاتی بدیع مواجه کند.

تقدیم به چند داستان کوتاه را می توان کتابی در ستایشِ کوتاه دانست. محمد حسن شهسواری در کنار این کتاب، رمان های موفق پاگرد، شب ممکن و میم عزیز را هم منتشر کرده است.

او سال هاست تدریس می کند و کتاب پر مخاطب حرکت در مِه او برآمده از تجربیات سال ها کارِ آموزشش است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

 تقدیم به چند داستان کوتاه

نویسنده
محمدحسن شهسواری
مترجم
—-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 228
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220105527
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تقدیم به چند داستان کوتاه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پی‌گیر اخبار نباشید

30,000 تومان

معرفی کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید

رولف دوبلی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید مخاطبین خود را به ساختن زندگی‌ای شاد و به دور از هیاهو دعوت کرده است. او با توصیف کارکردهای مخرب پیگیری اخبارِ روز، توصیه‌هایی سودمند ارائه نموده که توجه بدان‌ها فرد را از چنگال اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلویزیونی نجات می‌دهد. گفتنی است که خوانش این کتاب صوتی، بر عهده‌ی عادل فردوسی پور، مجری ورزشی محبوب کشورمان بوده است.

درباره کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید:

عصری را که در آن به سر می‌بریم، عصر اطلاعات خوانده‌اند. این نامگذاری، مؤید نکته‌ای بسیار مهم و جالب توجه است: از میان بی‌شمار خصیصه‌ی متمایزکننده‌ی زمانه‌ی ما، از جمله علم‌محوری، تکنولوژی‌سالاری، سکولاریزه شدن و غیره و غیره، این وفور اطلاعات است که نشان اصلی زمانه‌ی ما تلقی می‌شود. به راستی چرا؟ جای تردید نیست که تسهیلِ انتشارِ اطلاعات دگرگونی‌هایی اساسی را در زیست اجتماعی انسان‌ها رقم زده است. ما مردمان امروز، برخلاف پدران و مادران خود، با یک کلیک ساده جهان را همچون شهر فرنگی پیش چشم خود می‌بینیم. ارتباطات مجازی دنیا را که پیش‌تر وسیع و مملو از شگفتی می‌نمود، برای ما کوچک و «دم‌دستی» کرده. به نحوی که دیگر به سختی فاصله‌ای میان خود و همنوعانمان در نقاط دور و نزدیک احساس می‌کنیم. انفجار اطلاعات و به تبع آن، تولد بنگاه‌های بزرگ خبررسانی، باعث کمرنگ شدن هرچه بیشتر شکاف‌های فرهنگی نیز شده است. پیگیری اخبار و دنبال کردن فضائل و رذایل آدمیانی از خاک و تبار دیگر، خواه و ناخواه این تصور را به ما القا می‌کند که آدمیزاد همه جا یک ذات واحد را از خود به نمایش می‌گذارد! البته این بحث بسیار مفصل‌تر و پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. هدف از این مختصر، تنها بیان پاره‌ای از تفاوت‌های بنیادین عصر ما با اعصار پیشین بود. باری، وضعیت و تحولی که توصیف شد، همچون اغلب مسائلِ انسانی - اجتماعی، هم مزایایی برای جامعه‌ی انسانی به ارمغان آورده، هم دشواری‌ها و معضلاتی. رولف دولبی در کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید (Stop Reading the News) بر روی اثرات مخرب این وضعیت تمرکز کرده است. در واقع، تلاش او در اثر یادشده این بوده که ما را از تبعات روانی زیان‌باری آگاه سازد که قرار گرفتن در مسیر سیلِ ویرانگرِ اخبار و اطلاعات، به بار می‌آورد. کتاب صوتی پیگیر اخبار نباشید به شما خواهد آموخت که برای داشتن زندگی‌ای شاد و آکنده از آرامش، باید به بسیاری از الزامات زیست مدرن نه بگویید؛ باید بتوانید به اعتیادی نیرومند، نیرومندتر از اعتیاد به هر مواد مخدری، فائق آیید. این اعتیاد، اعتیاد به اخبار است. اخبار ریز و درشتی که از چپ و راست ما را احاطه کرده و به مرور باعث سرساممان شده‌اند. در این بین، خبر بد این است که این سرسام، علائم بیرونی ندارد! زمانی که معتاد ماده‌ای مخدر می‌شوید، بدن شما به اشکال گوناگون خطرات این اعتیاد را بهتان گوشزد می‌کند. اعتیاد به اخبار اما اینگونه نیست. ناگهان به خود می‌آیید و می‌بینید که در دام آن گرفتار آمده‌اید و هیچ راه فراری ندارید.
سفارش:0
باقی مانده:9

چرتوپيا

17,000 تومان

معرفی کتاب چرتوپیا؛ تاریخ زوال یک اتوپیا به روایت سباستون میکلانکوس

داستان چرتوپیا و گرفتن مساحت مربع و آرمان‌های بزرگ فیلسوف بزرگ، افلاطون را که یادتان هست؟ همان شهری ‌که تنها هندسه‌دان‌ها می‌توانند شهروند آن باشند؛ البته خیلی هم شرط سختی نیست چون برای ورود تنها باید گرفتن مساحت مربع را بلد باشید. این شهر زیبا که آیدین سیار سریع آن را بر اساس آرمان‌های فیلسوف بزرگ، افلاطون بنا کرده قرار است برای خودش آرمان‌شهری باشد، منتهی از نوعی دیگر. قبلا چرتوپیا را به صورت داستان سریالی و غیر سریالی در طاقچه خوانده‌اید اما آیدین سیار سریع در ویرایش جدید آن که با همکاری نشر چشمه منتشر شده، تغییرات و اصلاحاتی ایجاد کرده است. پس بنابراین چرتوپیا را دوباره و این‌بار کاملتر و از نشر چشمه بخوانید. چرتوپیا در جزیره‌ای «چِرت» نام (با الهام از پنجمین جزیره بزرگ دریای مدیترانه یعنی «کِرت») در استرالیا قرار دارد که فیلسوف‌شاهی با نام «گذالفون» آن را اداره می‌کند. این شاه، وزیری به نام «سباستوس میکلانکوس» دارد که خاطراتش را از دوران حکومت این پادشاه می‌نویسد. تاریخ تاسیس این شهر به گفته «آیدین سیار سریع» به سال ۲۰۰۹ بازمی‌گردد. زمانی که یونان بحران اقتصادی را پشت سرگذاشته و دچار بی‌ثباتی سیاسی بود. در این میان عده‌ای از اشراف کشور به دولت پیشنهاد تاسیس مدینه فاضله‌ای دادند اما دولت آن را رد کرد و گفت «برای این نوع کارهای غیرضروری وقتی ندارد» چنین شد که بزرگان، خود به فکر ساختن آرمان‌شهر یادشده افتادند و این شهر را چنان که گفتیم در یکی از جزایر استرالیا (کوکوس) بنا کردند و فراخوان دادند که «هرکس دل در گروی فلسفه افلاطونی دارد» را به عنوان شهروند می پذیرند. آنها با الهام از کتیبه سردر مدرسه آتن بر سر در شهر خود نوشتند «هرکس هندسه نمی‌داند وارد نشود». این مسئله ورود بسیاری را به شهر با مشکل مواجه می‌کرد، پس به پیشنهاد شاه عبارت «در حد گرفتن مساحت مربع» را در ابرویی با فونت ریز به جمله افزودند و چرتوپیا کم کم رونق گرفت.... سیار سریع در این طنز فرهنگی- اجتماعی با هنرمندی از مفاهیم فلسفی وامگیری کرده و شوخی‌های نمک‌داری باآنها کرده‌است. «چرتوپیا، تاریخ زوال یک اتوپیا» در حقیقت کنایه‌ای طنزآمیز به چگونگی زوال جامعه‌ای است که در سر رویای تاسیس مدینه فاضله می‌پروراند ولی در عمل هر روز از آن دورتر و دورتر می‌شود. اگر به فلسفه، سیاست، اقتصاد، عشق و هرچیزی از نوع افلاطونی آن علاقه‌مندید. از خواندن خاطرات سباستوس میکلانکوس اعظم لذت خواهیدبرد، البته.... به شرط آن که گرفتن مساحت مربع را بلد باشید.
سفارش:0
باقی مانده:2

قلندرنامه آداب الطريق

30,000 تومان

معرفی کتاب قلندرنامه ای به نام آداب الطریق اثر بابا حاجی عبدالرحیم

قلندریه به عنوان گروه هایی از صوفیان و اهل طریق حدودا از قرن هفتم هجری در تاریخ تصوف و عرفان اسلامی پدیدار شدند.
آنان ظاهری خشن داشتند، گروهی سفر می کردند، غزل و آواز سر می دادند و هیاهو و سماع می کردند، بنگ می خوردند و حشیش می کشیدند، تکدی گری می کردند و غالبا اظهار به تشیع می کردند اما فرایض دینی و عبادات را انجام نمی دادند.
این کتاب متن مصحّح قلندرنامه ای با عنوان «آداب الطریق» است که یکی از منابع مهم فارسی دربارۀ قلندریه و تصوف عوامانه می باشد که در سدۀ یازدهم در ماوراءالنهر نوشته شده است.
برای آشنایی خواننده از متن مصحّح، پژوهشی نو دربارۀ قلندریه به عنوان مقدمه در چهار فصل آورده شده است: فصل نخست سرچشمه های قلندری گری را جستجو می کند. فصل دوم ویژگی های قلندران در جمع صوفیان را می شناساند.
فصل سوم طریقه های قلندری را در سرزمین های اسلامی بررسی می کند و فصل چهارم به معرفی قلندرنامۀ آداب الطریق می پردازد.
قلندرنامۀ آداب الطریق نوشتۀ بابا حاجی عبدالرحیم عاقبت به خیر، یکی از قلندران نقشبندیه در سدۀ یازدهم هجری است که در ماوراءالنهر می زیسته و مرید و خلیفۀ بابا قولمزید از پیران بزرگ قلندریه در ماوراءالنهر بوده است.
حاجی عبدالرحیم آداب الطریق را به سال 1083 قمری در عهد فرمانروایی پنجمین امیر سلسلۀ جانیان در بخارا، عزیز خان نوشته و در دیباچۀ کتاب خود او را ستوده است.

ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14/ شیرین‌کاری‌های شگفت‌انگیز سرمگس

70,000 تومان

شیرین کاری های شگفت انگیز سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14

کتاب شیرین کاری های شگفت انگیز سرمگس _ ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس 14 اثر تد آرنولد با ترجمه مریم فیاضی توسط انتشارات هوپا در 36 صفحه به چاپ رسیده است.

تد آرنولد متولد 1949 در آمریکا است. قبل از اینکه نوشتن را شروع کند تصویرگر تبلیغات بود. همسرش کارول معلم مهدکودک بود و او را تشویق به نوشتن و تصویرگری کتاب برای کودکان کرد. بعضی از داستان‌هایش را از دو پسرش الهام گرفته. تا به حال بیشتر از 50 کتاب نوشته و تصویرگری کرده. جوایز زیادی هم برده، مثل جایزه‌ی دکتر زئوس که برای کتاب‌های «سلام سرمگس!» و «پیدات کردم سرمگس!» گرفته است.

این کتاب از مجموعه « ماجراهای مگسی ویززز و سرمگس» در میان پرفروش‌‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته و برای مخاطب کودک در نظر گرفته شده؛ از همین رو دارای تصاویر رنگی فراوان است. درواقع کتاب مذکور با تصاویر فراوان و متنوعش، برای کودکان بسیار جذاب و خواندنی است. «ویززز» پسربچه‌ی این داستان، دنبال یک حیوان خانگی می‌گردد.

این مجموعه دارای ۱۶ جلد است و برای کودکان سنین ۵ تا ۱۱ سال مناسب است.

تصاویر جذاب، خاص و طنزگونه این کتاب مجموعه‌ای تمام‌عیار را تشکیل داده است. کودکان و نوجوانان در این کتاب داستان‌هایی مهیج را مطالعه می‌کنند و از جهت دیگر با تقویت خلاقیت و قدرت تخیل خود می توانند داستان را با تصاویر کتاب هماهنگ کنند. طراحی فانتزی و برگه‌های روغنی کتاب موجب شده تا به سادگی آسیب نبیند و کودکان بتوانند بدون نگرانی آن را ورق زده و داستان‌هایش را دنبال کنند. مجموعه سرمگس را تد آرنولد نوشته و مریم فیاضی به فارسی روان و کودکانه ترجمه کرده است.

"فکر می‌کنی مگس‌ها حشره‌های موذی و اعصاب خرد‌کنی هستند؟ فکر می‌کنی تنها کاری که بلدند این است که ویز ویز کنند و وقتی خوابیده‌ای، موی دماغت بشوند؟ هیچ فکر می‌کردی مگس‌ها می‌توانند باهات دوست بشوند؟"

سفارش:0
باقی مانده:1

قصه‌های باپدرومادر 4/ چگونه تنظیمات پدر و مادر خود را به‌روزرسانی کنیم؟

190,000 تومان

درباره ی کتاب:

کتاب قصه‌های باپدرومادر ۴ :وقتی پدر و مادر لویی به این نتیجه رسیدند که او یک‌بند سرش توی گوشی است، بدترین ایده‌ای که می‌شود فکرش را کرد، به ذهنشان رسید: تا اطلاع ثانوی هرگونه استفاده از تبلت و موبایل و کامپیوتر ممنوع! لویی باید دست‌به‌کار شود. باید بجنبد. آیا مدی، بهترین دوستش، می‌تواند نجاتش بدهد؟

متن کتاب:

همین‌الان همه‌ی کتاب‌های جغرافی‌ام را انداختم دور.نبینم ناراحتشان باشی، چون همه‌اش تقصیر خودشان است.کل تعطیلات کریسمس را لم داده بودند توی اتاقم و کوهِ تکالیفی را که باید انجام می‌دادم مسخره می‌کردند. تا امروز که دیگر طاقتم طاق شد. شوتشان کردم توی سطل آشغال، کنار یک‌مشت چایی‌کیسه‌ای و یک چیز سوخته و خیلی بوگندو که امیدوار بودم سوپ باشد. حالا اتاقم احساس می‌کند حسابی بزرگ‌تر و سرحال‌تر شده.فقط وقتی برمی‌گردم مدرسه، کلی می‌افتم توی دردسر، نه؟ آخر چرا این کار را کردم؟ناراحتم؟بگی‌نگی، اما چیزهایی …
سفارش:0
باقی مانده:2

غريبه

150,000 تومان

در بخشی از کتاب غریبه می‌خوانیم

درِ ماشین محکم بسته می‌شود. ماشین را با نگاهم دنبال می‌کنم که از راه فرعی می‌راند و وارد جاده می‌شود. این بیرون ظلمات است و چشم چشم را نمی‌بیند. صدای جیرجیرک‌ها و موجودات شب‌زی از لای بوته‌های کانولا شنیده می‌شود. نگاهی به دوروبرم می‌اندازم. من این‌جا بزرگ شده‌ام. تمام دنیایم در این‌جا خلاصه می‌شود و هیچ‌وقت کنجکاوی چندانی به دنیای بیرون نداشته‌ام. هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است روزی سروکارم به دنیاهای ناشناخته بیفتد. به آسمان پُرستاره‌ی بالای سرم نگاه می‌کنم. همان آسمان پُرستاره‌ی همیشگی. تمام عمرم به این آسمان پُرستاره‌ چشم دوخته‌ام. تنها آسمانی که تابه‌حال دیده‌ام. تمام آن ستاره‌ها، ماهواره‌ها، ماه. می‌دانم که ماه بسیار دور است. اما امشب خیلی عجیب به نظر می‌رسد. تابه‌حال هیچ‌وقت به‌اش فکر نکرده بودم، اما اگر من می‌توانم همه‌ی این‌ها تمام ستاره‌ها و ماه را از این‌جا با چشمان خودم ببینم، آیا این خودش مفهوم فاصله را زیر سؤال نمی‌برد؟ به داخل خانه که برمی‌گردم همه‌جا سوت‌وکور است. هِن باید خواب باشد. این کارش کمی عجیب است. یعنی بدون این‌که منتظر بماند تا کمی درباره‌ی آن‌چه رُخ داده گپ بزنیم رفته بالا و خوابیده؟ لابد خیلی خسته است. دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد. یک ناآشنا با خبرهایی باورنکردنی، بدون اطلاع قبلی، ناگهان دم‌در خانه‌ی ما ظاهر شد. پس درک می‌کنم اگر هِن خسته شده باشد. چراغ اتاق‌نشیمن را خاموش می‌کنم. لیوان خالی آب و بطری آبجو را از روی میز برمی‌دارم و به آشپزخانه می‌برم و روی کابینت کنار سینک می‌گذارم. درِ یخچال را باز می‌کنم، نگاهی به داخلش می‌اندازم، اما چیزی برنمی‌دارم. هوای خنکی که از داخل یخچال بیرون می‌زند احساس خوشایندی دارد. در تاریکی از پله‌ها بالا می‌روم. روی هر پله می‌ایستم و به قاب عکس‌های روی دیوار نگاه می‌کنم. یادم نیست آخرین‌بار کِی این کار را کردم: این‌که روی پله‌ها بایستم و به این عکس‌ها نگاه کنم. به خاطر نبودِ نور مجبورم به دیوار نزدیک‌تر شوم. سه قاب‌ عکس کنار هم از دیوار آویخته شده: یک عکس از من و هِن با همدیگر و دو عکس هم از هر کدام از ما به‌تنهایی.