تقی ارانی (1 زندگی کوتاه علوم پایه روانشناسی شرقشناسی و فلسفه سیاسی)
196,500 تومان
تقي اِراني: يک زندگي کوتاه درواقع سفرنامه است، روايت دوراني که يک قرن با ما فاصله دارد. در اين کتاب از خلال زندگي تقي اراني به ميراث نظرياش پي ميبريم که سه بُعد دارد؛ بُعد اول مربوط است به مفهوم اراده که مفهومي روانشناسي است و تحت تأثير نظريهي ويلهلم وونت؛ بُعد دوم عاملي است که باعث ميشود اعمال ما هوشمندانه باشند و از آنجايي که عزم به عمل منتهي ميشود، اراني اساس را بر نقش تعيينکنندهي قدرت منطق و استدلال ميگذارد و بُعد سوم را که نحوهي بروز اين منطق در حيطههاي مختلف فعاليت انساني است مطرح ميکند. به نظر اراني فيزيک شيمي و زيستشناسي تجلي منطق ديالکتيکاند و همين منطق در قلمرو علوم انساني بهويژه فلسفهي اجتماعي و سياسي متجلي ميشود.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تقی ارانی (1 زندگی کوتاه علوم پایه روانشناسی شرقشناسی و فلسفه سیاسی)
نویسنده | یونس جلالی |
مترجم | |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 474 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789642135141 |
وزن | 0.45 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سفر قهرمان
نگاهی به فلسفه
جنگاوران 2 سامورایی
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.کتاب هفت گنبد
معرفی کتاب هفت گنبد اثر محمد طلوعی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.