تمیان

55,000 تومان

تمیان داستان دو دوست است که به سبب جبر جغرافیایی در شهری کوچک زندگی می‌کنند و مشکلات خانوادگیعدیده‌ای دارند، و حالا در سی سالگی دچار افسردگی ناشی از بیکاری و بی‌پولی شده‌اند،  اما پیشنهاد کاری عجیبی آن‌ها را به تهران می‌کشاند تا تابستانی پر ماجرا را بگذرانند.

تمیان داستان رفاقت است، داستان صداقت و وفاداری، درستی و شرافت و تقلا برای ماندن در جایی که همه‌چیز در حال فروپاشی است.

تمیان واژه‌ای است کُردی به معنای غم و اندوهی عمیق که همچون مِهی سنگین، جان آدم را دربرمی‌گیرد.

فرم روایی اثر، که به صورت گزارش‌نویسی است، بر جذابیت داستان بیش از پیش  افزوده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تمیان

نویسنده
هایده رحیمی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٩٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول ——
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ١١٢ گرم
شابک
9786226662260
توضیحات تکمیلی
وزن 0.112 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تمیان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شاهنشاهی اشکانی

210,000 تومان
یوزف‌ ولسکی‌ لهستانی‌ اکنون‌ دهه‌ نهم‌ عمر پربار خود را می‌گذراند. وی‌ قدیمی‌ترین‌ و بی‌گزاف‌ بزرگ‌ترین‌ کارشناس‌ تاریخ‌ اشکانی‌ در جهان‌ است‌. او از دهه‌ ١٩٣٠ تاکنون‌ بیش‌ از پنجاه‌ کتاب‌ و مقاله‌ در باره‌ اشکانیان‌ منتشر کرده‌ است‌ و بسیاری‌ از نظریه‌های‌ آغازین‌ او درباره‌ اشکانیان‌ با کشفیات‌ بعدی‌ باستان‌شناختی‌ تأیید شده‌ است‌. تاکنون‌ از این‌ اشکانی‌شناس‌ بزرگ‌ اثری‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ ترجمه‌ نشده‌ است‌ و

روژی یار

6,000 تومان
روژی یار قصه دختری است به همین نام که روزگار با او سر ناسازگاری دارد: «پدرم در جوانی عاشق دختر کُردی بود به نام روژی یار. اسم او را روی من گذاشت. دوست داشت صدام کند، خسته نمی‌شد از این کار. صدا زدن من براش عادت شده بود، شاید هم یک جور کیف ساده و گذرا نصیبش می‌کرد.» روژی یار عاشق این است که بچه‌دار شود و هر بار در ازدواج‌هایش بخاطر این موضوع ناکام می‌ماند: «این که دلم می‌خواست بچه داشته باشم فقط به خاطر زن بودنم یا جوان بودنم نبود. بیشتر زن‌ها دوست دارند بچه‌دار شوند، به همین سادگی. عالم و آدم بگویند بچه‌دار نمی‌شوی زیر بار نمی‌روم. باید بچه‌دار شوم، سم قاطر که نخورده‌ام... وقتی چیزی را می‌خواستم، با تمام وجود می‌خواستم و...» روژی یار در روایتی که بازگو می‌کند تقصیرها و ناکامی‌ها را به همسرش نسبت می‌دهد و آنگاه که از او جدا می‌شود تن به ازدواج دیگر می‌دهد. اما این بار هم ناکام می‌ماند و پدر او را روانه دکتر می‌کند شاید که افاقه کند، اما... در مرور خاطرات روژی یار در می‌یابیم زندگی بی رحمانه تر از آن است که به او لبخند بزند، مخاطراتی پیش روست که او فکر بچه دار شدن را از سر بیرون می‌کند: «فکر بچه دار شدن را از سرم بیرون کرده بودم، بیرون که نه، فرستادم بودمش گوشه‌ای پرت و دور از ذهنم داشتم مثل آدمیزاد زندگی‌ام را می‌کردم تا اینکه...» «فریده خرمی» نویسنده و مترجم، پیش از این کتاب «دختر خاله ونگوگ» را نوشته است.

دزد

150,000 تومان
در کتاب دزد، سارق گمنامی که جیب‌بُر تمام عیاری است و به خاطر این مهارت استادانه در ربودن وسایل افراد خاص محکوم به همکاری می‌شود. آن هم همکاری با «کیزاکی» یکی از سردسته‌های باندهای مافیایی و گانگستری که برنامه‌های کلان آنها دستکاری و دخالت در سیاست است. این دزد راهی برای فرار ندارد، نه از دست کیزاکی و آدم‌هایش و نه از دست گذشته و خاطراتش با دو نفر از دوستانش: «حتماً همین طوره. من جیب‌بُر خوبی نیستم. دوران دبیرستان کارم اساساً جنس بلند کردن از مغازه بود. بعضی وقت‌ها برای تفریح جیب‌بُری هم می‌کردم. مثل تو یا «ایشیکاوا» این کاره نیستم. تو بلند می‌کنی، می‌دی به اون، اون هم کیف پول رو خالی می‌کنه و بعد تو دوباره می‌ذاریش توی جیب صاحبش. تازه اون فقط دو سوم سهم می‌بره. نمی‌شد فهمید که چه اتفاقی افتاده، حتی اگه هم کسی می‌فهمید، باز نمی‌شد گزارش داد.» در داستان دزد، روابط انسانی بسار کم و محدودی تجربه می‌شود. وابستگی‌ها و دلبستگی‌هایی برای شخصیت اصلی داستان به‌وجود می‌آید که سرنوشت او را رقم می‌زند. او با پسربچه‌ای دوست می‌شود که همواره او را یاد خودش می‌اندازد. تلاش می‌کند آینده پسرک را بهتر کند و همین دوستی بر آینده خودش هم تأثیر می‌گذارد: «وقتی از مغازه بیرون آمدم، ابرهای بزرگ و حجیم بالای سرم به حالت معلق در آمده بودند. احساس کردم که قطره‌های بی‌شمار باران مرا در خود خواهند پوشاند. ضربان قلبم تندتر شد و انگشتانم را در جیبم باز و بسته کردم.» «فومی نوری ناکامورا» نویسنده ژاپنی، در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی ژاپن را برای کتاب دزد دریافت کرد.
فومی نوری ناکامورا، زاده ی ۲ سپتامبر ۱۹۷۷، نویسنده و مولف ژاپنی است. ناکامورا با بردن جایزه ی کنزابورو اوئه در سال ۲۰۱۰، به خاطر رمان دزد در سطح بین المللی به شهرت رسید. ترجمه ی انگلیسی این اثر، تحسین منتقدین و مخاطبین را به شکل گسترده ای به همراه داشت.

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.

دارند در می‌زنند

8,000 تومان
داستان‌های این مجموعه بیش‌تر حول و حوش مسئله ازلی ابدی خیر و شر و تصمیم نهایی میان این دو خط است. جدا از فضای داستان‌ها که بعضی بومی هستند و بعضی شهری و آشنا، هسته اصلی داستان‌ها همین تصمیم است و البته جدال درونی برای شکستن مرزهایی که به درست یا غلط بر ما و رفتار ما حاکم‌اند. می‌توان گفت به نوعی شخصیت‌ها در کشاکش تصمیم و انتخاب به سر می‌برند و آنها که تصمیم می‌گیرند به هیچ وجه فارغ از دغدغه نمیشوند و این کشمکش روحی همچنان همراهشان هست. سعی نویسنده بر این بوده که این اصل بدیهی را رعایت کند که تناسب با فضا و جوهره داستان، زبان در خوری نیز بیافریند. "دارند در می‌زنند" مجموعه‌ای است از تلاش‌ها و دغدغه‌های انسان‌هایی درگیر انتخاب، چه کرده و چه ناکرده! منیرالدین بیروتی متولد ١٣٤٩ با مجموعه داستان "تک خشت" جایزه بهترین مجموعه داستان اول سال ٨٣ بنیاد گلشیری را از آن خود کرد. او سال‌ها پیش داستان‌هایش را در مطبوعات منتشر می‌کرد. رمان "چهار درد" او برنده بهترین رمان سال ٨٥ بنیاد گلشیری شد.‏

میکلۀ عزیز

12,000 تومان
رمانی‌ بدون‌ حضور مردان‌، جایی‌ که‌ مردان‌ آن‌قدر شکننده‌اند که‌ نمی‌توانند به‌ تنهایی‌ به‌ زندگی‌ ادامه‌ بدهند. میکله‌ عزیز در فضایی‌ سرد و اسرارآمیز و ناامن‌ آغاز می‌شود و این‌ فضا کم‌کم‌ تمام‌ داستان‌ را دربر می‌گیرد. هر کدام‌ از شخصیت‌های‌ رمان‌، کمی‌ با واقعیت‌ فاصله‌ دارند، هر کدامشان‌ کلامی‌ پرمعنا و مشکل‌گشا و در عین‌ حال‌ منحصر به‌ فرد در سینه‌ دارند که‌ بر زبان‌ نمی‌آورند و حتی‌ نمی‌دانند آن‌ را چطور تلفظ‌ کنند. گینزبورگ‌ با دلسوزی‌ به‌ آن‌ها نگاه‌ می‌کند و هنگامی‌ که‌ اشک‌هایی‌ را که‌ از سر شفقت‌ ریخته‌ است‌ برای‌ همیشه‌ پاک‌ کنیم‌، چشمان‌ چخوف‌ را در مقابل‌ می‌بینیم‌. شخصیت‌های‌ داستان‌ مثل‌ شخصیت‌های‌ داستان‌های‌ چخوف‌ در محیطی‌ بورژوا گرفتار شده‌اند و قادر نیستند خود را نجات‌ دهند. با این‌ تفاوت‌ که‌ در رمان‌های‌ چخوف‌ این‌ موقعیت‌ به‌ طنز کشیده‌ شده‌، اما در این‌جا با بدبینی‌ آمیخته‌ شده‌ است‌. گینزبورگ‌ با نگاهی‌ از سر دلسوزی‌،شخصیت‌های‌ حیوانی‌ داستانش‌ را تحقیر می‌کند، در همان‌ حال‌ از آن‌ها در نحوه‌ زندگی‌ روزمره‌شان‌ تجلیل‌ می‌کند. اگر عشق‌ آدریانا پوچ‌ و همراه‌ با بدبختی‌ و معمولی‌ است‌، اگر مبارزه‌ سیاسی‌ میکله‌ هزارتوی‌ تاریک‌ کودکانه‌ای‌ است‌؛ اگر تابلوهای‌ نقاشی‌ شکست‌خورده‌ زیبا نیستند و از شیفتگی‌ نقاش‌ جا می‌خوریم‌، زندگی‌ از آن‌ها رو بر نمی‌گرداند. می‌دانیم‌ که‌ در این‌ بدبختی‌ و تباهی‌ بی‌بازگشت‌، آینده‌ فقط‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ زندگی‌ را دنبال‌ می‌کنند.