تناردیه را من کشتم

110,000 تومان

زنانگی مرز باریك و ناپیدایی است كه تا زن نباشی و خودت را درون آن محصور نبینی حسش نمی‌كنی. آن‌قدر ناپیداست كه گاهی ناخواسته از آن رد می‌شوی،‌ بی‌اعتنا به بهایی كه باید بابتش بپردازی، هرآنچه داری،‌ شاید همۀ زندگی‌ات را.

در كتاب تناردیه را من كشتم اثر عترت اسماعیلی، كه به تازگی روانه بازار شده، زن‌ها هركدام در مقطعی از زندگی‌شان خواسته‌اند یا مجبور شده‌اند از دایرۀ امن خود بیرون بیایند، تا از مرزی كه آن‌ها را از دنیای اطرافشان جدا كرده است رد شوند. روایت همۀ این گذرها در همۀ داستان‌ها در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد،‌ و هستند زن‌هایی كه فقط در رؤیاهایشان همان می‌شوند كه می‌خواهند.

فضای متفاوت هركدام از قصه‌ها نشان می‌دهد نویسنده قصد دارد ما را با دنیایی چند بعدی آشنا كند، كه در هر بعد از آن زن‌ها بابت از مرز گذشتنشان بهای خاص خود را می‌پردازند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

تناردیه را من کشتم

نویسنده
عترت اسماعیلی
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ تحریر
وزن ١٣٧ گرم
شابک
9786226662444
توضیحات تکمیلی
وزن 0.137 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تناردیه را من کشتم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حاتم طائی

9,000 تومان
یکی دیگر از مجلدهای مجموعه ادبیات عامه به قصه حاتم طائی اختصاص دارد. داستان‌های عامیانه فارسی گنجینه‌هایی از مضمون، تمثیل، ضرب‌المثل‌ها و آداب و رسوم فارسی زبانان به شمار می‌روند. توجه به چنین گنجینه‌هایی، در اصل، پاسداشت فرهنگ و ادب کهن سرزمینی است به وسعت زبان فارسی، در چاپ جدید این داستان‌ها با بهره از نسخه‌های متعدد و با به کارگیری رسم‌الخط جدید، نسخه‌ای حتی‌المقدور به دور از لغزش‌ها و خوشخوان ارائه می‌گردد. چه بسیار کسانی که با خواندن این داستان‌ها به جرگه کتابخوان‌ها پیوستند. زیرا این داستان‌ها که اغلب روایت پهلوانی و مردانگی و عشقند با نثر شیرین و پرطمطراق، با افسانه‌سازی و خیال‌پردازی خواننده را بر سر شوق می‌آورند و به خواندن ترغیبش می‌کنند. حاتم طائی از بزرگان عرب، مردی بخشنده و بلند نظر در دوره پیش از اسلام و یکی از سخاوت‌مندترین مردان روزگار خود و فرزند «طی» بود. روزی که حاتم به دنیا آمد شش‌هزار طفل در آن روز به دنیا آمدند. «طی» دستور داد شش‌هزار دایه تهیه نموده و طفل‌های تولد شده را به خرج او پرستاری کنند و چهار دایه برای حاتم گرفت. آورده‌اند که حاتم شیر نمی‌خورد. «طی» منجمان را طلبید و دستور خواست. عرض کردند: «این پسر در عالم در سخاوت بی‌نظیر است. تا اطفال تولد شده شیر نخورند او نخواهد خورد.» شاه دستور داد اطفال را در یک عمارت جمع نمودند تا آن‌ها شیر بخورند و حاتم هم شیر بخورد. بعد از آن که بزرگ شد همیشه با آن اطفال در سر یک سفره غذا می‌خورد تا به دوازده سالگی رسید دست خود را از بخشش باز نمی‌داشت، مسافران را طعام می‌داد، به فقرا بذل و بخشش می‌نمود تا شهره آفاق شد.

شهرزاد چاه

17,000 تومان
زن جوانی که در تهران زندگی می‌کند، دایه پیر او، مادربزرگش و یک راوی دانای کل، هر یک گوشه‌ای از زندگی گذشته و ماجراهایی را که در زمان حال می‌گذرد بازگو می‌کنند: «صبح، عوض این‌که وایستم روی چهارپایه روشویی دست و رو بشورم. می‌روم لب حوض. لبه دامنم رو می‌کنم زیر کمربند، شیر روی ستون سنگی ‌رو که ننه نیلو سفت‌سفت می‌بنده به زور وا می‌کنم. تا آخر می‌پیچونمش تا آب از دهن پرنده بزنه بیرون. بعد سرم رو می‌برم جلو و صورتم، موهام، بلوز و دامنم خیس می‌شه. ننه نیلو همیشه دعوا می‌کنه ولی این قده کیف داره...! پرنده‌هه سفید و پادراز و کاکلیه. خانوم خانوما بهش می‌گه حواصیل. ننه نیلو می‌گه دریاسری. دستش رو می‌گیره جلو دهنش، صداش رو در می‌آره. صدای دریاسری بَده ولی خودش خیلی قشنگه. همین که ننه نیلو موهام رو می‌بافه و چشم‌نظر صدفی رو به پیرهنم سنجاق می‌کنه، از اتاق رو به آفتاب می‌دُوم بیرون که برم پیش خانم خانوما. خانم خانوما بعضی روزا که فقط خودش می‌دونه و خانومای همسایه توی اتاق مهمونخونه، که سردرش یه خورشید خانوم گنده و دوتا خورشید خانوم کوچولو داره، زن‌ها رو می‌بینه. زن‌ها می‌آن خوابشون رو براش تعریف می‌کنن. اونم یه چیزایی واسه‌شون تعریف می‌کنه. بعضیا می‌ترسن، بعضیا می‌خندن، بعضیا گریه می‌کنن. دو ساعت مونده به اذون ظهر، ننه نیلو دیگه کسی رو راه نمی‌ده. تا صدای اذون از مسجد می‌آد، خانوم خانوما داره لب حوض دست و رو می‌شوره. دم سجاده‌اش می‌شینم تا نمازش تموم بشه و ننه نیلو سفره ناهارو پهن کنه... .» حوادث این داستان، در تهران و در روستایی در گیلان به نام «سیاه آتش» و نیز در گوشه‌هایی از سرزمین هفتاد و دوملت یعنی هندوستان می‌گذرد. روابط، مرتبط و حکایات به هم پیوسته‌اند و نوعی پازل را در کنار یکدیگر، تشکیل می‌دهند.

این سوی بهشت

21,000 تومان
« ایمری بلین » در سی سالگی با ثروتی که با مرگ دو برادر بزرگ‌ترش به او می‌رسد ، احساس می‌کند دنیا مال اوست . پدرش « استیفن بلین » مردی نالایق که به اشعار « لرد بایرون » شاعر انگلیسی علاقه زیادی داشت تزلزل و دودلی خاصی برای پسرش به ارث گذاشت که او را انسانی سست عنصر با صورتی که نصفش پشت موهای ابریشمی و عاری از حیاتش محو شده بود ، نشان می‌داد . « این سوی بهشت » داستان زندگی پسرکی است که تا قبل از ده سالگی مادرش به او آموزش‌های فراوان داد . او در یازده سالگی می‌توانست روان و راحت یا شاید با لحنی یادآورِ برامس و موتسارت و بتهوون حرف بزند . پسری که به گمان مادرش واقعاً با فرهنگ و جذاب بود و در عین حال خیلی ظریف با زندگی در خانه‌ای که همیشه تشریفات خاص خودش را داشت . خانواده بلین به هیچ شهر خاصی وابسته نبودند . از « اسکات فیتز جرالد » نویسنده بزرگ آمریکایی قرن بیستم پیش از این رمان « گتسبی بزرگ » با ترجمه شادروان کریم امامی راهی بازار نشر شد و اینک رمانی دیگر از این نویسنده با نام « این سوی بهشت » منتشر شده است .

حفره ای در آینه

1,300 تومان
داستان‌های "حفره‌ای در آینه" سعی در بازنمایی گوشه‌ای از مسائل روزمره انسان شهری معاصر را دارد. مسائلی که خواست گروه، نژاد، جنسیت و طبقه خاصی نیست. راوی داستان‌ها می‌کوشد ضمن نزدیکی به عالم ذهنیات از عینیات و کنش‌های شخصیت‌ها غافل نماند و هر جا که لازم می‌نماید پرتوی نوری بر هستی‌شان بیفکند. آدم‌هایی که در شکلی پنهان گاه به جنگ با خود مشغولند و گاه در ستیز با محیط بیرون. شخصیت‌هایی پرتضاد در موقعیت‌هایی که شاید برای تک‌تک ما آشناست.
از سویی دیگر برش‌هایی از شرایط اجتماعی معاصر نیز در پس‌زمینه داستان‌ها دیده می‌شود. نویسنده همچنین در تعدادی از قصه‌ها به دلمشغولی‌های زنانه پرداخته است، بی‌آنکه لزوماً چنین حرکتی به معنای زن مداری تمام داستان‌ها باشد. هر چند که گونه‌ای از جزئی‌نگری زنانه لاجرم در پاره‌ای از روایت‌ها دیده می‌شود.‏ لادن نیکنام متولد ١٣٤٧ در تهران، از سال ٧٣ داستان‌نویسی را در کنار سرودن شعر آغاز کرده است. او لیسانس گفتاردرمانی دارد و از سال ٧٥ در مطبوعات به چاپ نقد ادبی، داستان کوتاه و شعر مشغول است.‏

جامعه نگاری عهد قاجار

420,000 تومان

جامعه نگاری عهد قاجار (تاریخ اجتماعی و زندگی روزمره مردم در دوران قاجار)" از جمله کتاب‌هایی است که با نگاهی بین رشته‌ای که مبتنی بر تاریخی سازی علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی و اقتصادی است، نوع جدیدی از روش شناسی مطالعات تاریخی را اتخاذ کرده که تلفیقی نوآورانه از تجربه‌های تاریخ نویسی مردم است اگرچه این شیوه از نگارش تاریخ خط سیر فراخی را طی می‌کند با نگاهی جزئی نگرانه، زندگی روزانه،  مناسبات خانوادگی، کسب و کار و تفریح و سرگرمی، فرهنگ و اندیشه ایرانیان عهد قاجار را بررسی می‌کند.

از این منظر پرداختن به جزئیات آداب و رسوم روزمره مانند آداب مهمانی و معاشرت، غذا خوردن، ازدواج، سفر و امثالهم نه تنها به عنوان قطعاتی از پازل زندگی فردی و جمعی در آن دوره اهمیت پیدا می‌کند بلکه شرح کیفیت و چگونگی زندگی مردم عادی، زوایای پنهان بستر فرهنگی و اجتماعی آن دوره را روشن می‌کند و می‌تواند به درک دقیق‌تر و وسیع‌تری از سیر تحولات اجتماعی و سیاسی دوره قاجار بیانجامد. نویسنده در بخشی از پیشگفتار کتاب تاکید دارد: اگرچه گروه هدف در این کتاب مردم عادی هستند، آگاهانه از افتادن در تاریخ‌نگاری فرودستان پرهیز نموده و کوشیده‌ام نه تنها طبقه سرآمد را با نگاه ایدئولوژیک تخطئه یا حذف نکنم بلکه با بیان خرده روایت‌های افراد شناخته شده و برجسته در کنار مردم بی نام و نشان، تصویر فراخ‌تر و عینی‌تر از زیست مردم آن دوره قاجار را پیش روی مخاطب بگذارم.

حیرانی

32,000 تومان
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ می‌شود.» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند این‌جاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان می‌شکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمه نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقه‌های نوری که چشم را آزار می‌داد. ناگاه نعره‌های دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکه‌ای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمه نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل می‌کند که حیرانی نامیده‌اش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سال‌ها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال ١٣٨٩ رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.