تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشتههای اندرو ویتکر)
43,500 تومان
من اين نامه را ننوشتهام كه از كار حرف بزنم، يا راستش (بهاصطلاح) پاي غيبتهاي قديمي را وسط بكشم. من دوستي دارم كه نيازمند كمك است. البته نه دوستي از پوست و گوشت، هرچند از آن دوستها هم به اجبار دارم. منظورم مجله صابون است، نشريه ادبي كوچكي كه من صاحبامتياز و سردبيرش هستم، كه ضميمههايي سالانه تحت عناوين صابون اكسپرس و بهترينهاي صابون هم دارد. تصور ميكنم چيزهايي در مورد ما در نشريات كوچكتر شنيده باشي، هرچند ممكن است از نقش من در مجله بيخبر بوده باشي (من اسمم را روي جلد مجله بهرخ نميكشم). … با اين وضعيت اقتصادي – و ناتواني بارز آدمهاي نيكسون براي رتق و فتق امور – درآمد شخصي من كم شده، در واقع به صفر رسيده، درحاليكه هزينهها چند برابر شده. اگر اقدام جدي نكنم، صابون به كل از رده خارج ميشود.
از متن يكي از نامههاي اندرو ويتكر، بنيانگذار و سردبير مجله صابون
فقط 2 عدد در انبار موجود است
تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشتههای اندرو ویتکر)
نویسنده | سم سوج |
مترجم | پوپه میثاقی |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 232 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1398 |
شابک | 9789642134489 |
وزن | 0.231 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
معما
ملل 2 … عربستان سعودی
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.مینا سانتلمو 2/ مینا سانتلمو و دخمهی فیلمهای سلولوئید (دستبردی تمامعیار به تاریخ سینما)
مینا سانتلمو و تونی دپرادا، چه ترکیب شگفتانگیزی! چه اتفاقی میتواند جوانترین نویسندهی داستانهای پلیسی دنیا را با یک کارگردان مشهور هالیوودی آشنا کند؟
همهچیز از سفر مینا به بارسلون برای حضور در فیلمبرداری فیلم شکستناپذیرها شروع شد؛ فیلمی دربارهی ابرقهرمانها که همه منتظرش بودند. کارگردان فیلم نقشی به آگاتا، عمهی مینا، پیشنهاد داده بود، نقشی که پیش از آن قرار بود همسر سابق تونی دپرادا، ایرما وپِ مشهور، آن را بازی کند، اما در صحنهی فیلمبرداری سانحهای پیش آمد که نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود؛ بنابراین آگاتا جایگزین او شد.
حالا مینا و برادرش به این حادثه مشکوک شدهاند؛ آیا این سانحه به گنجینهی فیلمهای قدیمی تازهکشفشده و اشباحی که در این فیلمها خانه کرده بودند، ارتباطی دارد؟
رمان های سه گانه شیربان جلد 1
کتاب هگل قدم اول
کتاب حاضر، قدم اولی است در جهان یکپارچه اندیشه هگل که تلاش مستمری است برای معنادار کردن تاریخ. درعین حال این کتاب می تواند مقدمه ای به حساب آید برای آشنایی با چهره های کلیدی تاریخ فلسفه که شناختشان لازمه درک اندیشه های متفکرانی همچون مارکس، لاکان، سارتر و آدورنو است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.