توفان برگ: و چند داستان دیگر

25,000 تومان

در مجموعه حاضر هفت داستان كوتاه اثر “گابريل گارسيا ماركز” گردآوري شده كه عناوين آن‌ها بدين قرار است:
“توفان برگ”، “زيباترين مرد مغروق جهان”، “مردي بسيار پير با بال‌هاي بسيار بزرگ”، “بلكمان خوش قلب”، “فروشنده معجزات”، “آخرين سفر كشتي ارواح”، “گفت و گوي ايزابل با خود به هنگام تماشاي باران درماكاندو” و “نابوسياه پوستي كه فرشتگان را در انتظار مي‌گذاشت”.
ماجراي داستان توفان برگ بدين قرار است: در طي نخستين سال‌هاي قرن بيستم در يكي از شهرهاي كوچك آمريكاي جنوبي، پزشكي بازنشسته كه رفتاري عجيب و غريب و نامتعارف دارد، با صراحت و قاطعيت از مداواي قربانيان يك شورش سرباز مي‌زند.
سال‌ها بعد پزشك خودش را دار مي‌زند؛ اما براي مردم انتقام جوي اين شهر مسئله اين است كه آيا اجازه دارند كه بر پايه رسم و آيين او را به خاك بسپارند يا بگذارند در همان خانه‌اي كه اين اواخر خود را در آن جا منزوي كرده بود بپوسد؟…..

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

 توفان برگ: و چند داستان دیگر

نویسنده
گابریل گارسیا مارکز
مترجم
آزیتا همپارتیان
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 199
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 230 گرم
شابک
9789643621667
توضیحات تکمیلی
وزن 0.230 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “توفان برگ: و چند داستان دیگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حرفه: داستان‌نویس 3

85,000 تومان

معرفی کتاب حرفه: داستان نویس 3

فرانک ای. دیکسون و‌ ساندرا اسمیت در کتاب حرفه: داستان نویس 3، جستارها و مقالاتی را گردآوری کرده‌اند که به شکلی عملی و با کمک مثال و نمونه‌، عناصر داستانی و تکنیک‌های مهم داستان‌نویسی را معرفی می‌کنند. این کتاب که به‌عنوان جلد سوم مجموعه‌ی حرفه: داستان‌نویس به چاپ رسیده، مباحث صحنه‌پردازی، تغییر موقعیت، گفت‌وگو و توصیف در داستان‌های کوتاه را بررسی می‌کند.

درباره‌ی کتاب حرفه: داستان نویس 3

یکی از نقدهای همیشگی به ادبیات داستانی ایران، مسئله‌ی ضعف آموزشِ اصول و مبانی داستان‌نویسی بوده. داستان در ایران پدیده‌ای کاملاً وارداتی و غربی است. باوجوداین، اصول و تکنیک‌های این شیوه‌ی نویسندگی هیچ‌گاه به شکلی نظام‌مند و حرفه‌ای آموزش داده نشده است. کمبود منابع و ترجمه نشدن مراجع اصلی آموزش داستان‌نویسی، باعث شده نویسنده‌ی فارسی‌زبان بیشتر از طریق خواندن داستان‌های غربی و رمان‌های بزرگ دنیا نویسندگی را فرابگیرد. در دسترس نبودن منابع و تدریس نشدن آن‌ها، به این نتیجه منجر شده که خیلی از نویسندگان به‌درستی قواعد و چارچوب‌های نویسندگی مدرن را نشناسند. بخشی از منتقدین همین مشکل را از دلایل مهجور بودن داستان فارسی و عقب‌ماندگی آن می‌دانند. یکی از منابع تأثیرگذار در زمینه‌ی آموزش داستان‌نویسی، مجموعه‌ی حرفه: داستان‌نویس است. فرانک ای. دیکسون (Frank A. Dickson) و‌ ساندرا اسمیت (Sandra Smythe) ویراستاران این سری کتاب‌ها هستند که سعی کرده‌اند تمام جوانب این حرفه را به خواننده معرفی کنند. کتاب حرفه: داستان نویس 3 (Handbook of Short Story Writing)، کتاب سوم این مجموعه است که می‌کوشد چندین تکنیک و قاعده‌ی مهم داستانی را به مخاطبش بیاموزد. مباحث این کتاب را چند تن از منتقدین و مؤلفین سرشناس ادبیات آمریکا مانند سوزان تیلر، وال تایسن، جیمز بی. هال، فرد گراو و اف. ای. راک‌ول نوشته‌اند. جلد اول این مجموعه، بیشتر به معرفی کلیات حرفه‌ی داستان‌نویسی می‌پرداخت. در آن جلد شما با مباحثی همچون اهمیت داستان، نویسندگی به‌عنوان حرفه و ایده‌پردازی آشنا می‌شدید. جلد دوم، یعنی کتاب حرفه: داستان‌نویس 2 وارد بحث نویسندگی می‌شد و چند تکنیک اساسی نویسندگی را معرفی می‌کرد. فرانک ای. دیکسون و‌ ساندرا اسمیت در آن کتاب به سراغ مفهوم پی‌رنگ، شخصیت‌پردازی و زاویه‌ی دید رفته بودند و سعی می‌کردند آن را بررسی نمایند. کتاب حرفه: داستان نویس 3، به‌نوعی مکمل جلد دوم است و سعی می‌کند بحث تکنیک‌های داستان‌نویسی را تکمیل نماید. در این کتاب، صحنه‌پردازی، تغییر وضعیت، چیدمان عناصر داستانی، توصیف و... در داستان‌نویسی تشریح شده و مخاطبان با قواعد مهم و ضروری آن‌ها آشنا می‌شوند. کتاب می‌کوشد هر کدام از این مفاهیم را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کند. کتاب حاضر را نشر چشمه با ترجمه‌ی کاوه فولادی‌نسب و مریم کهنسال نودهی منتشر و به بازار کتاب عرضه نموده است.  

در بخشی از کتاب حرفه: داستان نویس 3 می‌خوانیم

به فراخور پیشرفت و باز شدن صحنه و بالا رفتن کشمکشْ پاراگراف‌ها کوتاه‌تر می‌شوند و از گفت‌وگوهای کوتاه‌تری هم استفاده می‌شود. به‌ عبارت‌ دیگر هر صحنه‌ای به‌تدریج که رشد می‌کند، تمایل دارد سریع‌تر خوانده شود. نقطه‌ی اوج هر صحنه نقطه‌ی بحرانی‌یی است که در آن دیگر چیزی برای فاش شدن وجود ندارد. بیایید فرض کنیم صحنه‌ی ما درباره‌ی مردی است که از زنی درخواست ازدواج می‌کند؛ شاید به همان شیوه‌های سنتی. گفت‌وگوهای او، انگیزه‌ها و احساس‌ها و همین‌طور هم اشتباه ‌حساب‌هاش را نشان می‌دهند. بنابراین پاسخ زن رک‌وراست و قطعی است: «نه!» باز هم بیایید فرض کنیم صحنه‌ی ما درباره‌ی یک قربانی ایدز است که از برادر دوقلوی مؤمنش می‌خواهد که یک کلیه‌اش را به او هدیه کند. باز هم پاسخ نهایی «نه» است. این شخصیت‌ها ممکن است در آینده تجدیدنظر کنند، اما واکنش آن‌ها در این مکان، در این زمان و در این صحنه نقطه‌ی عطفی را به وجود می‌آورد. این مثال‌ها از روی عمد ملودرام انتخاب شده‌اند. در داستان‌های امروزی چگونگی رسیدن به نقطه‌ی اوج و شیوه‌ی اجرای آن در صحنه تغییر می‌کند و می‌تواند تنوع زیادی را تجربه کند. صحنه تقریباً بلافاصله بعدِ نقطه‌ی اوج به پایان می‌رسد و در نتیجه سطح کشمکش هم افت می‌کند؛ درست مثل وقتی ‌که پرده‌های سالن تئاتر بسته می‌شوند. ممکن است یک نفر تصمیم بگیرد به جایی عزیمت کند یا خواستگار ردشده همان‌طور که دست‌هاش روی در است درنگ کند یا پلیسی به مظنونی دست‌بند بزند. داستان ممکن است ادامه داشته باشد، اما این صحنه تمام شده است.
 
سفارش:0
باقی مانده:1

موقعیت و داستان / هنر روایت شخصی

110,000 تومان

در بخشی از کتاب موقعیت و داستان می‌خوانیم

اگر ویلیام هزلیت هر روز صبح با سختی و بیزاری تمام بیدار نمی‌شد، نمی‌توانست در لذت نفرت را بنویسد. اگر ویرجینیا وولف مشکلی در کنار آمدن با زندگی نداشت، مرگ بید را نمی‌نوشت، اگر جیمز بالدوین درگیر نبرد بی‌امانِ مهار کردن سیاه‌پوست و سفیدپوست درونِ خود نبود، یادداشت‌های یک پسر بومی را نمی‌نوشت. این متن‌ها کار نویسندگانی است که در عمیق‌ترین لایه‌ها با جستار درگیر بودند. خودِ این فرم آن‌ها را به درونی بودن عامدانه سوق داده است. در این‌جا نوشته به دنبال این نیست که برای خودش توصیفاتی روی کاغذ جمع کند یا تصاویری مستقل از تفکر یا الهامی شاعرانه ایجاد کند. زاویه‌ی دید از سیستم عصبی نشئت می‌گیرد و خودش را وقف شخص راوی می‌کند تا جستار را با نیروی محرکی درونی که خواننده از همان صفحه‌ی اول می‌شناسد پیش ببرد: اجبار این است که از خودِ روایت فقط برای شکل دادن تداعی‌هایی استفاده شود که متن را پیش ببرد و به واکاوی درونی منجر شود. این نویسندگان شاید خود را «نشناسند» (یعنی به اندازه‌ی بقیه‌ی ما خودشناسی دارند)، اما در هر مورد حیاتی است که بدانند موقع نوشتن که هستند. آن‌ها می‌دانند این‌جا هستند تا موضوعی را که در دست دارند شفاف کنند - و براساس همین الزام باید کارشان را انجام دهند. وقتی نویسندگان از کیستی خود در لحظه‌ی نوشتن ناآگاه‌اند (یعنی در جستار درگیر انگیزه‌هایی‌اند که نه می‌توانند تشخیص دهند و نه از پس حلش برمی‌آیند)، خیلی اوقات کار خوب از آب درنمی‌آید یا بسیار محدود می‌شود. جستار دی. اچ. لارنس، مگر زن‌ها تغییر می‌کنند؟، موردی از این‌دست است. روشن است که جستار در نکوهش فمینیست‌های دهه‌ی 1920 است و تعمق در تکرار نقش‌شان در تاریخ مدرن. از دید من کار موفقی نیست، نه به دلیل نظراتش، به این دلیل که خود لارنس نمی‌داند در پی چیست. این ندانستنِ نویسنده متن را محکوم به شکست می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

زمستان بلاتکليف ما

5,500 تومان

«زمستان بلاتکلیف ما» به روایت محمدعلی سپانلو از راه رسید

«زمستان بلا تکلیف ما» عنوان آخرین مجموعه شعر محمدعلی سپانلوست که به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است. شاعر در این مجموعه نیز مانند «پاییز در بزرگراه» عنوانی را از لابه‌لای شعرهایش در شعری با عنوان «عبور از زمستان» انتخاب کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محمدعلی سپانلو  پیش از این در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب درباره این اثر توضیح داده بود: «شعرهای این کتاب بازگوکننده حالات شخصی‌ام در زمان بیماری است، اما در عین حال مانند همه شعرهای دیگرم وجوه مشترکی هم برای مخاطبان و دیگران دارد. از سویی هر شعر تمثیلی است که می‌تواند حکایت شخص و انسان نیز باشد.» در شعرهای «زمستان بلا تکلیف ما» معشوق طلایی همان پاییز است و برف گرم و خاکستر بر بستر شاعر می‌ریزد. در واقع سپانلو با مهارتی سنجیده به توصیف روحیاتش در چند سال اخیر پرداخته و به قول خودش در صدد است تا بوسه سرخ را برگرداند. او در شعر «عبور از زمستان» می‌نویسد: «امشب اگر ببارد خاک روی میز و حافظه و قلم و بوسه سرخ را برگرداند از لبی که حضور ندارد دیگر بالکن نیست، و زن گم شده نمی‌دانم آن سوی چند سالی است!» سپانلو شاعری که رنگ‌بازی پاییز را به تصویر می‌کشد در این مجموعه صریح می‌گوید که معشوق طلایی او پاییز است: «گل کرده در اتاق کناری معشوقه طلایی، پاییز» و در بخش دوم همین شعر نیز می‌نویسد: «او عشق می‌دهد به خیال من در رختخواب‌های فرادست بی‌خواب مانده‌اند حریفان تا رمز ارتباط میان دو خوابگاه را بشناسند.» سپانلو پیشترها نیز در شعرهای دیگرش ثابت کرده که شیفته پاییز و رنگ‌هایش است: «پاییز در بزرگراه با رنگ‌های نقره عروسی کرد با پولک طلایی‌شان نارون‌ها داماد فصل می‌سازند از تو بالا بگیر سرت را هم سطح شعله‌ها تا هیچ کس نتواند به گیسوانت چنگ بزند.» و این شعری است که شاعر با شاملو تقدیم کرده است.

ژاله کش

15,000 تومان

معرفی کتاب ژاله کش اثر ادویج دانتیکا

در وهلۀ اول با کتابی متشکل از 9 داستان که ظاهرا مستقل از یکدیگرند روبه رو هستیم، در فصل پایانی کتاب - داستان آخر با عنوان "ژاله کش" - متوجه میشویم که هر یک از این داستانها از زبان یکی از شخصیت های داستان آخر مطرح شده است و در واقع هر یک از این فصول قطعاتی از یک تصویر هستند. تصویری از گذشته ی مردی شکنجه گر
. نکتۀ جالب بخش آغازین کتاب ، پیام شخصی نویسنده به خوانندگان ایرانی است.
بر اساس موخره ی مترجم، ادیوج دانتیکا الگوی موفق نسل جوانی از نویسندگان غیرانگلیسی تبار است که در ادبیات انگلیسی زبان از دیگران پیشی گرفته اند.
این بانوی جوان نماد شاخص اختلاط نژادها در جهان معاصر است که توانسته درهم آمیختگی فرهنگ بومی و قومی خود را با فرهنگ کشور میزبان به زیبایی هر چه تمام تر در رسانه ی خود - ادبیات - به رخ بکشد. رمان ژاله کش، از ماجرای ساده ی بین دو نفر شروع میشود و کم کم بسط می یابد و در نهایت زندگی های بسیاری را در برمی گیرد. این داتسان، ریشه در اتفاقات مستند و تکان دهنده ای دارد که در برهه ای از تاریخ و در کشوری کوچک رخ داده است.
راویان ماجرا، یا خود مستقیما نقشی در آن وقایع داشته اند و در آن دوره زیسته اند و یا مهاجرانی هستند که میراث دردناک و تکان دهنده ی پدرانشان را تا آخر عمر با خود خواهند داشت. هر راوی، داستان را از زاویه ی دید خود و با قضاوت خود، بازگو میکند...

حکم‌رانی بر خود و دیگران: درس‌گفتارهای کولژ دو فرانس 1983_1982

530,000 تومان

معرفی کتاب حکمرانی بر خود و دیگران: درس‌گفتارهای کولژ دو فرانس 1982 - 1983

ایده‌ی مرکزی کتاب حکمرانی بر خود و دیگران پیرامون رابطه‌ی فلسفه و سیاست شکل می‌گیرد. میشل فوکو می‌کوشد در این کتاب از خلال پژوهشی مهیج و بدیع، به بررسی شیوه‌های حقیقت‌گویی و آزادانه صحبت کردن در دموکراسی‌ها و حکومت‌های استبدادی باستانی بپردازد و دیدگاه جدیدی را درباره‌ی رابطه‌ی خاص فلسفه با سیاست ارائه دهد.

درباره‌ی کتاب حکمرانی بر خود و دیگران

انتشار سخنرانی‌های فوکو در کالج دوفرانس ما را با سیر حیرت‌انگیز تحولات فکری او آشنا می‌کند. کتاب حکمرانی بر خود و دیگران (The government of self and others) به ما نشان می‌دهد که فوکو چگونه رابطه‌ی بین خود و دیگران را در بستر سیاست درک می‌کرد، چطور مفهوم «پارزیا» را در مرکز این رابطه قلمداد می‌نمود و به چه صورت از خلال این ایده به تعریف کنش فلسفی می‌رسید. این کتاب که دربرگیرنده‌ی سخنرانی‌های میشل فوکو در کالج دوفرانس است، پژوهشی را پیرامون مفهوم پارزیا در بر می‌گیرد و بازخوانی فوکو را از فلسفه‌ی باستانی حول این ایده پوشش می‌دهد. فوکو از طریق بررسی این مفهوم می‌کوشد حقیقت‌گویی، آزادی بیان و حقوق شهروندی یونان باستان را واکاوی کند و نشان می‌دهد که به‌راستی اصول اخلاقی فراموش‌شده‌ی دموکراسی آتن را چه چیزی تشکیل داده است. فوکو این سخنرانی‌ها را برحسب تفسیر خود از برداشت کانت از نقد یا اخلاق انتقادی ایراد می‌کند و از خلال این تفاسیر به بررسی عمل حقیقت‌گویی به عنوان شکلی از خودسازی در فلسفه‌ی باستان می‌پردازد. فهم آراء و اندیشه‌های فوکو دشوار اما ضروری است. برای هرکسی که به دنبال سرآغازی برای مطالعه‌ی آثار میشل فوکو است، مجموعه‌ی سخنرانی‌های او در کتاب حکمرانی بر خود و دیگران می‌تواند انتخابی سنجیده و مناسب باشد. از آنجایی که این سخنرانی‌ها برای عموم مردم نوشته شده‌اند، مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای که در این کتاب از آن‌ها سخن به میان می‌آید، با زبانی قابل‌درک و آسان‌تر از دیگر نوشته‌های فوکو بیان می‌شوند. فوکو در کتاب حکمرانی بر خود و دیگران عناصر اساسی قواعدی را که فرهنگ غربی به عنوان جنبه‌هایی از حقیقت قلمداد می‌کند، بررسی کرده و از گفتمان‌های متعارف دراین‌باره فراتر می‌رود. او از بررسی حقیقت به عنوان قِسمی از واقعیت، خواه تجربی، مطلق یا نسبی، عبور می‌کند و می‌کوشد آن را به مثابه نوعی خاصی از اعمال انسانی واکاوی کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

شاخ

30,000 تومان

در بخشی از کتاب شاخ: مجموعه داستان پیوسته می‌خوانیم

دورتادورمان پر شده بود از پوست‌تخمه. با پوتین کمی پخش‌شان کردم. پارچ آب را برداشتم و چند قلپی خوردم و نشستم روی کیسه‌شن‌ها. پکی به سیگار زدم و با چشم دنبال مرغه گشتم. پشت تانکر، با پا خاک را جابه‌جا می‌کرد و دنبال چیزی می‌گشت. خروسه از چاله‌ی جلو تانکر آب می‌خورد. سیراب که شد باز سینه جلو داد و قبراق راه افتاد. نگاهی به اطرافش کرد و دوید طرف مرغه. مرغه هفت‌هشت متری دور شد و رفت زیر تویوتای ستوان. خروسه باز خیز برداشت و رفت سمت ماشین. مرغه آمد پای تپه. خروسه قدم‌زنان رفت طرفش. مرغه فاصله گرفت و دور شد. ‌رفت نزدیک تانکر. خروسه دوید و نوکی به گردنش زد. مرغه پرید و بال‌بالی کرد و رفت زیر تانکر. خروسه ایستاده بود و نگاه می‌کرد. مرغه انگار که توی باغ نباشد شروع کرده بود با پا زیرش را تمیز می‌کرد. خروسه همان‌طور ایستاده بود. چند قدمی نزدیک شد و باز ایستاد. مرغه گرفتار تمیزکاری بود. چند قدم دیگر هم جلو رفت مرغه چرخیده بود و به چیزی نوک می‌زد. خروسه دوید و گردنش را گرفت. مرغه کمی جلو رفت. خروسه چرخید و سوارش شد. با‌هم جابه‌جا شدند. خروسه پس‌ِ گردنش را گرفته بود و ول نمی‌کرد. باز جابه‌جا شدند. خروسه سوار بود. تکان‌تکانی داد و پسِ ‌گردن را ول کرد. مرغه دوید و چند قدمی دور شد. خروسه همان‌جا ایستاده بود و نگاه می‌کرد؛ درست مثل بچه‌پرروها. پوست‌تخمه‌ای که مزه‌اش را گرفته بودم پف کردم بیرون و تخمه‌ی دیگری انداختم دهنم. کمی آب خوردم. ساعت نداشتم و نمی‌دانستم چه‌قدر از پستم مانده. خسته شده بودم و گرما داشت نم‌نم اذیت می‌کرد. سیا برای تحویل پست معمولاً کمی دیرتر می‌آمد. پتو تکانی خورد و ستوان از سنگر زد بیرون. سرش را عینهو گاو انداخت پایین و یک‌راست رفت و سوار ماشین شد. اَن‌آقا باز پر‌رو شده بود. اشتباه کردم، نباید تحویلش می‌گرفتم. منتظر شد تا سیا بیاید. سیا لیوان چایی به‌دست آمد بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:1