توفان برگ: و چند داستان دیگر

25,000 تومان

در مجموعه حاضر هفت داستان كوتاه اثر “گابريل گارسيا ماركز” گردآوري شده كه عناوين آن‌ها بدين قرار است:
“توفان برگ”، “زيباترين مرد مغروق جهان”، “مردي بسيار پير با بال‌هاي بسيار بزرگ”، “بلكمان خوش قلب”، “فروشنده معجزات”، “آخرين سفر كشتي ارواح”، “گفت و گوي ايزابل با خود به هنگام تماشاي باران درماكاندو” و “نابوسياه پوستي كه فرشتگان را در انتظار مي‌گذاشت”.
ماجراي داستان توفان برگ بدين قرار است: در طي نخستين سال‌هاي قرن بيستم در يكي از شهرهاي كوچك آمريكاي جنوبي، پزشكي بازنشسته كه رفتاري عجيب و غريب و نامتعارف دارد، با صراحت و قاطعيت از مداواي قربانيان يك شورش سرباز مي‌زند.
سال‌ها بعد پزشك خودش را دار مي‌زند؛ اما براي مردم انتقام جوي اين شهر مسئله اين است كه آيا اجازه دارند كه بر پايه رسم و آيين او را به خاك بسپارند يا بگذارند در همان خانه‌اي كه اين اواخر خود را در آن جا منزوي كرده بود بپوسد؟…..

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

 توفان برگ: و چند داستان دیگر

نویسنده
گابریل گارسیا مارکز
مترجم
آزیتا همپارتیان
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 199
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1399
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 230 گرم
شابک
9789643621667
توضیحات تکمیلی
وزن 0.230 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “توفان برگ: و چند داستان دیگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مدرسه‌ی جادوگری 2/ نجاتم بدهید از مدرسه‌ی جادوگری

57,000 تومان
توضیحات کتاب مدرسه جادوگری(2) نجاتم بدهید از - ( دیزی وارت ) دیگر برای خودش یک پا جادوگر شده است و چشمک وزغی صدایش می‌کنند. دیزی خیلی خیال‌پرداز است و همین‌طور بازیگر نمایشنامه‌های شکسپیر. اما مامان‌بزرگش به‌زور او را به قلعه‌ی وزغی فرستاده تا جادوگری یاد بگیرد. حالا دیگر او متخصص مقابله با طلسم شده است. این بار از بخت بد، طلسم بچه‌گربه شومی را در قلعه وزغی می شکند؛ بچه گربه‌ای که مکافات و دردسر درست می‌کند و باید جلویش را بگیرند... آیا این دختر با جادو و جنبل هایی که در آستین دارد، می‌تواند یک بار دیگر قلعه و ساکنانش را نجات بدهد؟ و... چکیده کتاب مدرسه جادوگری(2) نجاتم بدهید از : این کتاب، از سری داستان های کودکان انگلیسی، نوشته ( ام لاینس ) و ترجمه شده به قلم شیوای ( محمد یوسفی شیرازی ) بوده که توسط انتشارات هوپا تهیه و روانه بازار شده است.

اين جا بدون مرد

74,000 تومان
«اینجا بدون مرد»، همان‌طور که از اسمش پیداست، جامعه‌ای را تصویر می‌کند که در آن مردان در حال انقراض‌اند و راوی ماجرا نیز زنانی هستند که هنوز مردی دارند یا هنوز درگیر مردی هستند. مونا زارع پس از چگونه با پدرت آشنا شدم، این‌بار در اثر دوم‌اش راویان گوناگون را به اختیار گرفته است تا پرده از جهانی زنانه بردارد، جهانی بدون مرد و همراه با حسرت‌ها و رؤیاهای زنانه. راویان داستان که خود بازیگران آن نیز هستند صرفا آینه‌ی رفتار دیگری‌اند بی‌آن‌که در بند خود و زندگانی خویش باشند یا به دنبال فرصتی باشند تا وضع موجود را از نو بازنگری کنند و این تقلای راویان فضایی مضحک می‌سازد که در آن رفتار و اندیشه‌های ایشان دگر می‌شود تا هر سخن و رفتار نشان غیاب مردان باشد. در این وضع اما انقراض مردان پایان کار نیست زیرا هستند زنانی که دوری مردان را تاب نمی‌آورند یا فرصت‌طلبانی که از این خوان نان چرب می‌خواهند تا نقش مردان را در زندگی به اشکال گوناگون احیا کنند. در این میان اما راویان ماجرا چنان گرفتار روایت دیگری می‌شوند که گفتی قبر خویش را بکنند زیرا دور نباشد که با انقراض مردان زنان نیز در خطری جدید باشند و این تازه آغاز ماجراست.
سفارش:0
باقی مانده:1

مجوس

790,000 تومان

در بخشی از کتاب مجوس می‌خوانیم

آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخل‌ها هم به نظر کلافه می‌آمدند، تمام انسانیتِ انسان‌ها عقب نشسته بود پشت پوست‌های تیره و عینک‌های حتی تیره‌تر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابان‌ها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پرده‌ی کشیده‌ی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابل‌تحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون می‌کرد. ساعات ملال‌آور بعدازظهر کش می‌آمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیک‌تر می‌شد انگیزه‌ام را بیش‌تر از دست می‌دادم. می‌دانستم فقط از سر لج‌بازی آمده‌ام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پست‌فطرتی‌ام را بدل کرد به احساس گناه. به‌هرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطه‌ی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمی‌کردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمی‌خواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم می‌رساند؛ کاری می‌کردم دلش به حالم بسوزد و فاصله‌ام را با او حفظ می‌کردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبه‌روی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظه‌به‌لحظه مضطرب‌تر می‌شوم. چندین مهمان‌دار سریع از جلوم گذشتند شق‌ورق، مرتب، به شکلی حرفه‌ای زیبا، بیش‌تر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آن‌جا بود با لباس‌فُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوه‌ای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطی‌اش می‌آمد.
سفارش:0
باقی مانده:1

برادر خوانده

90,000 تومان
بن تاملین، تنها فرزند خانواده، از دست پدرش بسیار عصبانی است. آن‌ها از تورنتو به جزیره‌ی ویکتوریا در استان دیگری نقل مکان کرده‌اند تا پدرش که یک دانشمند رفتارشناس است، در این‌جا کار کند. به این ترتیب بن باید تولد سیزده‌سالگی‌اش را تنها و دور از دوستانش در یک شهر و خانه‌ی جدید بگذراند. اما در همین روز اتفاق دیگری هم می‌افتد که او را عصبانی‌تر می‌کند و البته بر زندگی‌اش تأثیر مهمی می‌گذارد. مادرش با یک شامپانزه‌ی هشت روزه به خانه می‌آید. پدر بن در حال تحقیق روی موضوع آموزش زبان اشاره به شامپانزه‌هاست و به همین دلیل تصمیم می‌گیرد شامپانزه‌ای را از نوزادی به خانه بیاورد و بزرگ کند و مادرش دستیار این تحقیق است. همه از بن انتظار دارند که زان را به عنوان عضوی از خانواده بپذیرد و در بزرگ کردن و آموزش به او کمک کند. اما این کار برای بن غیرممکن است. به تدریج بن عاشق زان می‌شود و او را به عنوان برادر کوچک‌ترش می‌پذیرد. اما پروژه‌ی یاد دادن زبان اشاره به شامپانزه‌ها شکست می‌خورد. حالا زان باید به مراکز نگه‌داری حیوانات تحویل داده شود. بن حاضر نیست این موضوع را قبول کند و دیگران درک نمی‌کنند چرا او چنین واکنشی از خودش نشان می‌دهد. آن‌ها نمی‌فهمند چرا بن به یک شامپانزه چنین وابسته شده است. داستان از زاویه‌ی دید و زبان بن بیان می‌شود و حرف‌ها و نظرها و نوع نگاه بیانگر تفکر یک نوجوان سیزده‌ساله است. کتاب دو داستان موازی دارد که هم‌گام با هم پیش می‌روند. تعامل بن و زان و تعامل بن و دوستانش. بن چالش بزرگ دیگری هم دارد؛ کنار آمدن با پدر کنترل‌گر و سخت‌گیرش. خط اصلی داستان ساده است، اما در این خط ساده‌ی داستانی اتفاق‌های بسیاری می‌افتد و خواننده با پرسش‌هایی درباره‌ی ارتباط انسان و حیوان، حقوق حیوانات و اخلاق روبرو می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 2/ راز استخر سرخ

95,000 تومان
یک فیل گم شده است؟ غذای شیرها را دزدیده اند؟ سگ های آبی را مسموم کرده اند؟ خرس های پاندا را رنگی کرده اند؟ توی استخر خون ریخته؟ برای شغال نامه های تهدیدآمیز فرستاده اند؟ چه کسی برای شترمرغ تله کار گذاشته؟ چه کسی شب ها فلامینگوها را می ترساند؟ هوم…همه ی این ها از اسرار این باغ وحش هستند. می خواهید این پرونده ها را حل کنید؟ پس معطلش نکنید و بیایید پیش من. توی قفس سوم نشسته ام، توی حمام گِل خودم. بله، این منم. کارآگاه کرگدن! منتظر پرونده ی بعدی! … بوی هیجان را از همین حالا می شنوم. استخر دلفین ها سرخ شده؟ یعنی کار چه کسی است؟ یک معمای دیگر که کارآگاه کرگدن به کمک دستیارش آن را حل خواهد کرد.
سفارش:0
باقی مانده:2

محاکمه، تقدیم به فرانتس کافکا

125,000 تومان
در بخشی از کتاب محاکمه می‌خوانیم: روزهاى بعد را در این انتظار به سر برد که دوباره براى بازجویى فراخوانده شود. از آن‌جا که گمان مى‌کرد امتناع او را از پذیرش بازجویى جدى نگرفته‌اند، حدس مى‌زد که خودبه‌خود بار دیگر در همان ساعت فراخوانده شده است. از این رو دوباره عازم محل شد. ولى چون آن روز جلسه‌اى تشکیل نمى‌شد، در صحن تالار کسى را ندید. فقط دوباره در محوطه‌ى بیرونى تالار چشم‌اش به همان زن رخت‌شور افتاد و چون آن زن عشوه‌گرى کرد، کمابیش برخلاف میل خود با او باب گفت‌وگو را باز کرد و در پى شنیدن سخنانى تملق‌آمیز از سوى او، کماکان برخلاف میل خود، از وى تقاضاى کمک کرد. مقصود ک. این بود که با شخص مورد اعتمادى مشورت کند. در طى گفت‌وگو معلوم شد که آن زن همْ‌سر مستخدم محکمه است و به واسطه‌ى روابطى که در محکمه دارد احتمالاً مى‌تواند براى ک. مفید واقع شود، به‌ویژه از آن رو که خود مدعى بود قاضى تحقیقات یکى از دوست‌داران اوست. با این‌همه آن زن فرد مورد اعتمادى نبود که ک. مى‌جست. هرچند که براى اثبات علاقه‌ى خود به ک. به گفته‌ى او عمل کرد و دفاتر قاضى تحقیق را، که پُر بود از تصاویر زشت و شرم‌آور، در اختیارش گذاشت. آن تصاویر سرشت ناهنجار اهالى محکمه را بار دیگر در نظر ک. آشکار کرد. سرانجام، درست در لحظه‌اى که چیزى نمانده بود ک. به اصرار زن با او راه گریز پیش بگیرد، دوباره سروکله‌ى آن مردى پیدا شد که در صحن دادگاه با زن در آمیخته بود. مرد دست پیش برد و زن را از چنگ ک. بیرون کشید. سپس او را روى شانه انداخت و با خود برد، درحالى‌که زن، برخلاف ادعاى خود که گفته بود به آن مرد میلى ندارد، مقاومت چندانى نشان نداد. ک. بیش‌تر از سر کنج‌کاوى تا میل باطنى آن‌ها را تا انتهاى راه‌رو تعقیب کرد و آن‌جا پس از آن‌که از آن ‌دو چشم برداشت، از دست‌خط کج‌ومعوجى که به دیوار آویخته بود دریافت که ادامه‌ى آن راه به دفتر محکمه مى‌انجامد. ک. به این نتیجه رسید که سوءاستفاده و بى‌بندوبارى اخلاقى محکمه را به زوال کشانده است و از این رو دیگر تعجبى ندارد که بخش ادارى محکمه در اتاق‌هاى زیر شیروانى قرار دارند. سپس پیش از آن‌که بتواند در مورد اقدام بعدى خود تصمیم بگیرد، با مردى روبه‌رو شد و آن مرد خود را مستخدم محکمه معرفى کرد و ک. پیشنهاد او را مبنى بر هم‌راهى‌اش به بخش ادارى پذیرفت.
سفارش:0
باقی مانده:1