

تيرانداز درازکش
57,000 تومان
ژانپاتریک مانشت (1942 ـ 1995) یکی از نمادهای رمانِ نوآر فرانسه است در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی، نویسندهای که ناامید از جامعهی فرانسه و دلسپرده به آخرین بارقههای جریانِ اگزیستانسیالیسم، شخصیتهایی آفرید که بعضیشان با بازی آلن دلون بر پردهی سینما جان گرفتند.
مشهورترین رمانِ او، تیراندازِ درازکش، نقطهی عطفی است در تاریخِ رمانِ نوآر، رمانی منتشرشده به سالِ 1981 که بهسرعت به اثری کلاسیک تبدیل شد. رمان دربارهی یک آدمکشِ جوان ولی حرفهای است که پولِ کلان میگیرد و جنازه میسازد.
او حالا دیگر میخواهد کنار بکشد و از این فضا دور شود اما ماجرای او تازه آغاز شده است… رمانی براساس قواعدِ ژانر با فرازوفرودها و ریتمی تند و نفسگیر که طعمِ نابِ ادبیات دههی هشتاد میلادی فرانسه و قاتلانِ بیچهره و مردانِ ازنفسافتادهاش را زنده میکند. تصویری از نویسندهای سرخورده و ماجراجو که نمیتواند فروریختنِ ارزشهای اجتماعی دهههای شصت و هفتاد را تاب بیاورد.
از آثار مانشت، از جمله همین شاهکار، بارها اقتباس سینمایی شده است، کارگردانهایی چون کلود شابرول، پییر مورِل و روبن دیویس فقط چندین از اقتباسکنندگان هستند.
در انبار موجود نمی باشد
تيرانداز درازکش
نویسنده |
ژانپاتریک مانشِت
|
مترجم |
محمد بهرامی
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 160 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1400 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002295248
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کوفسکی، کارآگاه خصوصی 3/ هم سخت و هم خطرناک
من از گوراني ها مي ترسم
وبلاگ خونآشام 2/ باران جیغ بر جاده
قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2
کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.گرافیک در صنعت نشر
عشقهای فراموششده/ بهرام و گل اندام (جلد سخت)
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.