تینگا تینگا – جلد 4( وقتی در تینگا تینگا شب می شود)

7,500 تومان

کتاب تینگا تینگا – جلد 4( وقتی در تینگا تینگا شب می شود) نوشته‌ی کلودیا لیود می‌باشد. این کتاب توسط انتشارات قدیانی چاپ و در 14 صفحه به بازار عرضه شده است و می‌توان به لحاظ موضوع‌بندی آن را در بخش داستان کودک قرار داد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

تینگا تینگا – جلد 4( وقتی در تینگا تینگا شب می شود)

نویسنده
کلودیا لیود
مترجم
زهره جاودانی
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 14
نوع جلد
بورد بوک
قطع
خشتی (10×10)
سال نشر 1398
سال چاپ اول 1398
موضوع
علمی آموزشی
نوع کاغذ
خشتی (10×10)
وزن گرم
شابک
9786000806262
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 9 × 9 × 1 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تینگا تینگا – جلد 4( وقتی در تینگا تینگا شب می شود)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بازی کن و بیاموز

120,000 تومان
بازی کن و بیاموز نویسنده جنيس ون کليو مترجم رضوان خرميان نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 224 نوع جلد شوميز

کتاب نبرد هیولاها جلد 2 سپرون، اهريمن دريايی

35,000 تومان
این مجموعه شامل 6 جلد کتاب به نام های نبرد هیولاها جلد 1فرنو، اژدهای آتش، نبرد هیولاها جلد 2سپرون، اهریمن دریایی، نبرد هیولاها جلد 3آرکتا، غول کوهستان، نبرد هیولاهاجلد 4تاگوس، مرد اسبی، نبرد هیولاهاجلد 5نانوک، دیو یخی و نبرد هیولاها جلد 6اپوس، پرنده آتش می باشد که توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است و...

در انتظار تاريكي در انتظار روشنايي

60,000 تومان
کتاب در انتظار تاريكي در انتظار روشنايي"نفس‌هايش از فرط هيجان تند مي‌شود. به‌آهستگي از صندلي‌اش بلند مي‌شود، بعد، روي سقف بال‌بال مي‌زند، محتاطانه، از فرش نرم مي‌گذرد و كنار قفسه‌هاي كتاب معلق مي‌شود. بعد او را مي‌بينيد، جلادش در قفسه‌هايي كه درست كنار در قرار دارند گير افتاده، مجلدات قطور طوري دورش را گرفته‌اند كه فقط سر و بخش‌هايي از بدنِ بي‌نهايت كج‌ومعوج و معيوبش ديده مي‌شود. بلافاصله او را، آن پلك‌هاي بي‌مژه، و آن دهان پر از دندان‌هاي زرد مايل به قهوه‌اي را مي‌شناسد..." (از متن كتاب)

شور آزادي

175,000 تومان
 كتاب شور آزادي گزيده‌اي است از نوشته‌هاي بنژامن كنستان، نظريه‌پرداز، نويسنده و پژوهش‌گر فرانسوي كه برخي او را پدر ليبراليسم فرانسه دانسته‌اند. در اين كتاب مقاله‌ها و نوشته‌هايي از او را در پهنه‌هاي گوناگون سياسي و اجتماعي و فلسفي برگزيده‌ايم تا چشم‌انداز كم‌وبيش روشن و گسترده‌اي از سپهر انديشگي‌اش به دست‌ آيد. كنستان در سال 1797 در بخشي از كتابِ واكنش‌هاي سياسي برخي از نظريات كانت را به نقد كشيد كه كانت بي‌درنگ به او پاسخ گفت. براي آشنايي بيش‌تر خواننده با بافتارِ بحث، دو نوشته‌ي كوتاه از كانت و پاسخ او به نقد كنستان را هم در بخش دوم آورده‌ايم. (از مقدمه‌ي مترجم) با محدودسازي حاكميت در مرزهاي به‌جا و مناسب‌اش ديگر نبايد از هيچ‌چيز بترسيد، زيرا از استبداد فردي يا استبداد جمعي آن تأييد ظاهري را كه مي‌پندارد از موافقت مورد نيازش به ‌دست آمده برمي‌گيريد و بدين‌سان ثابت مي‌كنيد كه اين موافقت، هرچند واقعي باشد، توان و قدرت تأييد چيزي را ندارد. (از متن كتاب)

ماجراهای ناگوار جلد 12، خطر در پایگاه ماقبل آخر

15,000 تومان
داستان مجموعه‌ ماجراهای ناگوار از این قرار است که ویولت، کلاوس و سانی بودلر سه خواهر و برادر هستند که زندگی‌شان با شنیدن خبر مرگ پدر و مادرشان ناگهان تغییر می‌کند. آنها بعد از مرگ والدین‌شان، باید در خانه‌ کُنت اُلاف (یکی از اقوام دور) زندگی کنند. کنت الاف برای ثروت خانوادگی آن‌ها نقشه‌هایی دارد که این نقشه‌ها و اقدامات بچه‌ها داستان‌های این مجموعه‌ ۱۳ جلدی را می‌سازد.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم