جادوهای آرژانتینی 2/ داستان‌های دروغگو

90,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1
این کتاب قصه‌ی له‌لیو گارسیای مکزیکی است. له‌لیو می‌خواهد به غرب وحشی سفر کند و کلانتر خبیث آنجا، بیلی‌کوچیکه را حسابی گوشمالی دهد.
ولی چطور می‌خواهد تک‌و‌تنها از پسِ یک مشت هفت‌تیرکش کارکشته بربیاید؟
تازه بعد از تمام این درگیری‌ها له‌لیو به شکلی مرموز سر از چین در می‌آورد. خودش که ادعا می‌کند سالیانِ سال امپراطور چین بوده.
باورتان می‌شود؟ یعنی نباید تمام این چیزها را بگذاریم پای خیال‌پردازی‌هایش؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

جادوهای آرژانتینی 2/ داستان‌های دروغگو

نویسنده
فرناندو سورنتینو
مترجم
رضا اسکندری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 159
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
جوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008025412
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جادوهای آرژانتینی 2/ داستان‌های دروغگو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه (کپی)

13,000 تومان
رمان «پسرکی با پیژامه‌ی راه‌راه» نوشته‌ی جان بوین به روزگار سیاه تاریخ می‌پردازد و درباره انسان‌هایی حرف می‌زند که باید بین قربانی و ظالم بودن یکی را انتخاب کنند. حد وسط و راه نجاتی وجود ندارد. برنو‌نه ساله به خاطر شغل پدرش مجبور می‌شود همراه اعضا خانواده خانه‌شان را در برلین رها کنند و به جایی دورافتاده بروند. در طرف دیگر، پسری با پیژامه‌ی راه راه در اردوگاه نازی در لهستان زندانی شده. از خانواده‌اش جدا شده و غذایی برای خوردن ندارد. دو کودک در دو جای متفاوت فکر می‌کنند بدبخت‌ترین انسان‌های روی زمین هستند. اما زندگی آن‌ها را در موقعیت دشوار «انتخاب» قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «آرام راهش را گرفت و از پله‌ها بالا رفت، یک دستش به نرده بود، و از خود می‌پرسید آیا خانه‌ی جدید در جا و مکان جدید، آن‌جا که کار جدید باید آغاز می‌شد، چنین نرده‌ی خوبی خواهد داشت که مثل همین یکی بشود ازش سُر خورد. چون نرده‌های این خانه از همان طبقه‌ی بالا تا کف زیرزمین کشیده می‌شد. همان اتاق بالایی که اگر روی نوک پاهایش بلند می‌شد و قاب پنجره را سفت می‌چسبید می‌توانست سراسر برلین را ببیند و برونو هیچ‌چیز را بیشتر از این دوست نداشت که در طبقه‌ی بالا سوار آن نرده شود و تا آن سر خانه سُر بخورد و توی راه صدای ویژویژ از خود دربیاورد. از طبقه‌ی بالا سُر می‌خورد تا طبقهٔ بعدی، همان جا که اتاق پدر و مادرش و حمام بزرگ قرار داشت تا جایی که به هر صورت قرار نبود او در آن‌جا باشد. سُر می‌خورد تا طبقهٔ دیگری که اتاق خود و همچنین گرتل قرار داشت با آن حمام کوچک‌تر، حمامی که قرار بود بیشتر از آن‌که باید از آن استفاده کند.»

حمایت از هیچ

25,000 تومان
ی بعد . ِ زبان جنگ دوم جهانی است ِ از نویسندگان سال ِ هارتموت لانگه (١٩٣٧ (مهم آلمانی او زندگی پرفرازونشیبی را سپری کرده. در کودکی به دستور نازیها با خانواده از برلین به ُ مان ، سالهای سال در ِ های بعد شرقی ِ لهستان تبعید شده و در سال جنگ، پس از گریختن از آل لانگه سینما خوانده و در تئاتر ، جوایز فراوانی ِ تجربیات ایتالیا سکونت داشته است. فراوانی دارد خاص از آن خود کرده و نویسندهای با دیدگاه فلسفی محسوب می کتاب حمایت از ِ های شود. ِ هیچ شامل سه داستان است از او. داستانهایی که همهشان از تلاش قهرمانشان برای گریز از تهی بودن خبر میدهد. هر داستان تشکیل شده از قطعههای بسیار کوتاه، تکنیکی که پیوستگی جهان ها را بهخوبی به نمایش میگذارد. داستانها با یک اتفاق ِ عدم این شخصیت مثل شدنش ِ نهچندان جدی آغاز میشوند، کنجکاوی یک کارمند بانک در سفری اداری و آواره ِ در اروپا یا تصادف کوچک و کم درس اهمیت نوجوانی که به خاطر هایش یک ِ گذراندن موتورسیکلت از پدرش هدیه گرفته یا دردسرهای یک مستأجر جدید برای زنی حساس. این ماجراها کمکم بسط یافته و مخاطب را به جایی رهنمون میکنند که گاه حیرتآور است. ِ توانایی نویسنده در استفاده از لحنی خونسرد و گره آن با انبوهی اتفاق و ماجرای ریز و زدن درشت است که کتاب حمایت از هیچ را خواندنی کرده، کتابی که محمود حسینیزاد آن را ِ بهزیبایی ازآلمانی ترجمهکرده است.

بیمارستان

6,500 تومان
شعر سپید گونه‌ای از شعر نو است که در دهه‌ی سی شمسی، پس از انتشار مجموعه‌ی شعر هوای تازه، اثر احمد شاملو به اتمسفر ادبی ایران معرفی شد را شاید بتوان با شعر آزاد در ادبیات مغرب زمین مقایسه کرد. برخی از منتقدان و اهل نظر معتقدند شعر سپید که خود را از هر گونه موسیقی و آرایه‌ای آزاد کرده پالوده‌ترین نوع شعر فارسی است. سال‌هاست که شعر سپید که با وزن و قافیه به شکل متداول سروده نمی‌شود اما از نظر زیبایی سبکی پرطرفدار است، جایش را در شعر و ادب ایران باز و علاقه‌مندان پیدا کرده است. یکی از شاعران شناخته شده‌ی این سبک، مهدی مظفری ساوجی، است. او که در ساوه چشم به جهان گشوده و بالیده با بیش از دو دهه تجربه‌ی شاعری و روزنامه‌نویسی، تالیف و گردآوری ده‌ها دفتر شعر، گفت‌وگو و شناختنامه را در چنته دارد. او در دفتر شعر «بیمارستان» که اشعار بین سال‌های 90 تا 93 او را در برمی‌گیرد، چهل اثر گنجانده. شاعر در این مجموعه با نگاهی افسرده و غمین به دنیا و مافیها نگاه کرده و به خوبی توانسته حس تنهایی، ناامیدی، ترس، نگرانی و اندوهی که در جان‌اش ریشه دوانده و برآمده از تجربیات فردی و اجتماعی‌اش است را در شعرهایش منعکس کند و اثری خواندنی و دامن‌گیر به دست دهد. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «تنهایی / آه / تنهایی / اگر تو را هم نداشتم / اگر تو را هم نداشتم.»

موصل، بدون پریچهر

25,000 تومان

در بخشی از کتاب موصل، بدون پریچهر می‌خوانیم

ساعت‌دزد می‌رود توی صف بی‌آرتی. اتوبوس که می‌رسد سوار می‌شود. من هم پشت‌سرش سوار می‌شوم. باید درست پشت‌سرش بنشینم، آن‌قدر نزدیک که حتی حساب تعداد نفس‌هاش هم دستم باشد. اتوبوس که راه می‌افتد، بی‌اختیار می‌چرخم و پشت‌سرم را نگاه می‌کنم. پریچهر باید جایی میان زن‌ها خودش را مخفی کرده باشد. دست راست ساعت‌دزد، همان دستی که ساعتم را قاپید، بالا می‌آید و پسِ سرش را می‌خاراند. آیا همین که این‌قدر از نزدیک او را زیر نظر گرفته‌ام، به معنی نادیده انگاشتن مسئولیت بی‌نهایتم در قبال او نیست؟ حتماً هست. درست مثل این‌که همین لحظه از توی جیبم یک چاقو دربیاورم و سرش را ببرم و از همین پنجره‌ی نیمه‌باز بیندازم وسط خیابان تا ماشین‌ها از رویش رد شوند و محتویات چرب‌وچیلی داخلش پخشِ آسفالت شود. تنش را هم همین جا رها کنم، همین‌جور نشسته روی صندلی: مجسمه‌ای بی‌سر. مسافرانی که می‌روند و می‌آیند هیچ شک‌شان نمی‌برد که این تن یک انسان واقعی است. خیال می‌کنند بازی است، یا همچین چیزی. مثلاً دوربین مخفی. به هوای یافتن دوربینی که مخفیانه حرکات‌شان را زیر نظر دارد، این‌سووآن‌سو چشم می‌گردانند. احتمالاً حتی با لبخند. لبخندی که می‌گوید «دست‌تون رو خوندم.» ولی فایده ندارد. هر چه نگاه کنند دوربینی نمی‌یابند. این‌جاست که لحظه‌ی سرنوشت‌ساز به مانند ماری در کمینِ طعمه از خفا بیرون می‌پرد: درست همان وقتی که از یافتن دوربینی که نیست نومید می‌شوند و درمی‌یابند واقعیت همان چیزی است که دیده‌اند، نه آن چیزی که با ساده‌لوحی خیال کرده‌اند. میدان رازی ساعت‌دزد از اتوبوس پیاده می‌شود و خیابان کارگر را می‌رود پایین، سمت میدان راه‌آهن. محله‌ی پریچهر. این احتمال که هم‌محلیِ پریچهر باشد تنم را می‌لرزاند.

مزرعه حيوانات

110,000 تومان

در بخشی از کتاب مزرعه‌ حیوانات می‌خوانیم

تا اواخر تابستان، خبرِ آن‌چه در «مزرعه‌ی حیوانات» اتفاق افتاده بود در نیمی از ولایت پیچیده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز دسته‌های کبوتر را به بیرون اعزام می‌کردند که مأموریت داشتند قاتیِ حیوان‌های مزارع مجاور بشوند، ماجرای شورش را برای‌شان تعریف کنند و آهنگِ جانوران انگلستان را یادشان بدهند. بیش‌ترِ این مدت، آقای جونز وقتش را توی میکده‌ی رِد لاین در ویلینگدون گذرانده بود و نزد هر کس که گوشِ شنوا داشت از بخت بدش نالیده بود. شرح داده بود چه ظلم وحشتناکی در حقش شده و چه‌طور یک مشت حیوانِ تن‌لش و مفت‌خور تمام داروندارش را ازش دزدیده‌اند. سایر مزرعه‌داران ظاهراً ابراز هم‌دردی می‌کردند اما اولش چندان رغبت نداشتند به کمکش بیایند. هر کدام‌شان از ته دل در این فکر بود که چه‌طور می‌تواند از بداقبالی جونز یک جوری بهره ببرد. خوشبختانه صاحبان دو مزرعه‌ی مجاورِ «مزرعه‌ی حیوانات» مدام با هم اختلاف داشتند و رابطه‌شان شکرآب بود. یکی‌شان، به اسم فاکس‌وود، مزرعه‌ای بود پهناور و رهاشده به امان خدا که به روش قدیمی کشت می‌شد، قسمت‌های زیادی از آن را زمین‌های جنگلی بلعیده بود، همه‌ی چراگاه‌هایش فرسوده بودند و پرچین‌هایش وضعی اسفناک داشتند. مالکش، آقای پیلکینگتون، اشراف‌زاده‌ای تن‌پرور بود که بیش‌تر وقتش را، بر حسب فصل، به ماهی‌گیری یا شکار می‌گذراند. مزرعه‌ی دیگر، که پینچ‌فیلد نامیده می‌شد، کوچک‌تر بود و بسامان‌تر. مالکش آقای فردریک مردی بود خشن و زبل، همواره درگیرِ دعاوی قضایی و در معامله بدقلق و کارکشته. آن دو چشم دیدن هم را نداشتند و به‌قدری از یکدیگر بیزار بودند که برای حفظ منافع‌شان هم نمی‌توانستند به توافق برسند.
سفارش:0
باقی مانده:2

قصه‌های باپدرومادر 2/ پدر و مادرم زده‌اند به سیم آخر

185,000 تومان

قصه‌های باپدرومادر ۲ | پدر و مادرم زده‌اند به سیم آخر

قصه‌های باپدرومادر ۲ | پدر و مادرم زده‌اند به سیم آخر این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. وقتی مامان و بابا شروع کردند به سؤال کردن از من که چه‌کار کنند باحال به نظر برسند، اصلاً عین خیالم نبود. راستش خیلی باحال بود که می‌دیدم آن‌ها بالا‌و‌پایین می‌پرند و جفنگیات نوجوان‌ها را بلغور می‌کنند. این تا وقتی بود که سر‌و‌کله‌ی بابا با لباس‌های اجق‌وجق دمِ مدرسه‌ی ما پیدا نشده بود! اصلاً باحال نیست. بهترین دوستم، مدی، هم موافق است. آن‌ها دیگر شورش را درآورده‌اند. باید دست از این کارهایشان بردارند. کتاب «پدر و مادرم زده‌ اند به سیم آخر» جلد دوم از مجموعه­ چهار جلدی «قصه‌های با پدر و مادر» است که با زبان طنز و به شکل یادداشت‌های روزانه، از زبان پسری به نام لویی روایت شده است.
مامان و بابای لویی می‌خواهند باحال باشند. همه‌اش بالا‌و‌پایین می‌پرند و جفنگیات نوجوان‌ها را بلغور می‌کنند.
اما وقتی سر‌و‌کله‌ی بابا با لباس‌های اجق‌وجق دمِ مدرسه‌ی لویی پیدا می‌شود، دیگر لویی باید فکری کند. آن‌ها دیگر شورش را درآورده‌اند...
سفارش:0
باقی مانده:2