جنگاوران 4 گلادیاتور

19,000 تومان

به دنیای گلادیاتورها خوش آمدید. دنیایی عجیب که پر از تضادهاست. جایی که فرومایگان می‌آموزند با شرافت زندگی کنند و با شرافت بمیرند. در این کتاب، هنرمند به همان اندازه که تحسین می‌شود، تحقیر می‌شود و بسیاری از گلادیاتورها، نیز تماشاگران اطراف گود را تحقیر می‌کنند. کتاب حاضر راهنمای خواننده از اولین گام‌های لرزان تا آستانه ورود به مدرسه گلادیاتورهاست. 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

جنگاوران 4 گلادیاتور

نویسنده
فیلیپ ماتیشاک
مترجم
حسین بحری
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٧٢
نوع جلد سلفون
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——
موضوع تاریخ جهان
نوع کاغذ ——
وزن ۴۵۵ گرم
شابک
9786002781208
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.455 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جنگاوران 4 گلادیاتور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فیزیولوژی اعصاب و غدد

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 95,000 تومان.
مغز آدمی با بیش از ده میلیارد سلول عصبی و پیوند های بیشمار میان آنها احتمالا ازپیچده ترین ساختارها و در عالم هستی است . این امر بدیهی است که تمام رویداد های روانی و رفتاری به نحوی با فعالیت دستگاه عصبی و هورمونی ارتباط دارد  . لذا آشنایی دانشجویان رشته روان شناسی با زیر ساخت های فیزیولوژیک پدیده های رفتاری و روانی ، یعنی فیزیولوژی اعصاب و غدد اهمیت بسیار دارد . هدف از ترجمه این کتاب نیز پرداختن به این مهم ، افزایش سطح دانش فیزیولوژی دانشجویان روان شناسی است  
سفارش:0
باقی مانده:2

به دنبال کاغذ اخبار

9,000 تومان
اولین روزنامه ایران نامی نداشت و آن را با عنوان «کاغذ اخبار » می‌شناختند . این روزنامه در دوشنبه ٢٥ محرم ١٢٥٣ هجری قمری مطابق با اول ماه مه ١٨٣٧ میلادی در تهران منتشر شد . سه سال قبل از آن ( در سال ١٢٥٠) فتحعلیشاه ( دومین شاه سلسله قاجار ) ، و یک سال قبل از آن عباس میرزا ولیعهد از دنیا رفته بودند . چنین بود که در زمان تولد روزنامه در ایران محمدشاه ، سومین پادشاه قاجار ، در مسند قدرت بود . زمانی که عباس میرزا ولیعهد در تبریز اقامت داشت وزیری بسیار لایق داشت به نام ابوالقاسم فراهانی ملقب به قائم‌مقام ، که در آخر عمر فتحعلیشاه وزیر این پادشاه نیز بود . محمدشاه ، پس از مرگ فتحعلیشاه ، قائم‌مقام را به وزارت خود برگزید ، اما یک سال بعد به تحریک حاج میرزا آقاسی او را کشت و آقاسی را به صدراعظمی نشاند . به این شکل ، کاغذ اخبار که مقدمات انتشار آن در زمان عباس میرزا و قائم‌مقام فراهم شده بود بعد از صدارت حاج میرزا آقاسی انتشار یافت . ماجراهای مطبوعات در ایران از کاغذ اخبار تا روزنامه‌های امروز داستانی دارد خواندنی .

نقد تفکر فلسفی غرب با اصلاحات

31,000 تومان
نویسنده اتین ژیلسون مترجم دکتر احمد احمدی نوبت چاپ 9 تعداد صفحات 274 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر

تاریخ برده‌داری

180,000 تومان
از کتابهای «مجموعه تاریخ جهان» کتاب دیگری که به برده‌داری و تاریخ آن اختصاص دارد، منتشر می‌شود. این مجموعه که از طرف دانشجویان و دانش‌آموزان مورد استقبال زیادی قرار گرفت، رویدادهای مهم تاریخی را با زبانی ساده و قابل فهم برای علاقه‌مندان توضیح می‌دهد. در کتاب «تاریخ برده‌داری»، از برده‌داری به عنوان پدیده‌ای جهانگیر یاد شده که تمامی ملت‌ها و نژادها هیچ گاه از آن جدا نبوده‌اند چرا که تاریخ برده‌داری مرز نژادی یا جغرافیایی نمی‌شناسد. کتاب تاریخ برده‌داری واژه برده (Slave) را از ریشه اسلاو (Slav) دانسته و توضیح داده که نام قوم و اجداد گروهی از مردم در اروپای مرکزی و شرقی بوده که از قرن پنجم تا سیزدهم به شدت و دفعات زیادی مورد حمله قرار می‌گرفتند و به بردگی گرفته می‌شدند. «تاریخ برده‌داری» ١٣٤ صفحه است و به احتمال زیاد در نمایشگاه نوزدهم کتاب عرضه خواهد شد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

آموزش فنون کشتی

7,000 تومان
آموزش فنون کشتی نویسنده دکتر بهمن میرزایی، دکتر سید حسین مرعشیان مترجم —————– نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 128 نوع