جهان همچون اراده و تصور

980,000 تومان

كتاب حاضر در بردارنده ايده بنيادين نظام فكري شوپنهاور است كه به چهار دفتر تقسيم شده با ضميمه‌اي حاوي نقدي استادانه بر فلسفه كانتي كامل مي‌شود. تصوير برآمده از اين بخش تصويري منسجم و مبتني بر تجربه دروني و بيروني است كه سه دژ استوار فلسفه شوپنهاور، يعني متافيزيك طبيعت، متافيزيك هنر و متافيزيك اخلاق را پديد مي‌آورد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642130115 دسته: , ,
توضیحات

جهان همچون اراده و تصور

نویسنده آرتور شوپنهاور
مترجم رضا ولی‌یاری
نوبت چاپ 14
تعداد صفحات 1094
قطع و نوع جلد وزیری گالینگور
سال انتشار 1400
شابک 9789642130115
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 1.6 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جهان همچون اراده و تصور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حماسه سیاهکل

75,000 تومان
کتاب « حماسه سیاهکل» نوشته حمید اشرف توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. انوش صالحی داستان­ نویس و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران است. از او تاکنون کتاب­های «راوی بهاران/سرگذشت کرامت ­الله دانشیان»،«مصطفی شعاعیان و رومانتیسم انقلابی» و « اسم شب سیاهکل» در حوزه تاریخ چپ ایران منتشر شده است. در چاپ تازه«حماسه سیاهکل»- اثر بحث­ برانگیز حمید اشرف در این سال ها علاوه بر متن اصلی، دو مقاله نیز به ضمیمه آمده است که در آنها انوش صالحی به عمده ترین انتقادات وارده بر این اثر از دیدگاه خود و با تکیه بر اسناد موجود جنبش فدایی پاسخ میگوید. .

دل شکستگی

49,500 تومان
مدرسه زندگی یک مؤسسه آموزشی با تمرکز بر زندگی بهتر و عاقلانه تر است. این مؤسسه در سال ۲۰۰۸ در لندن (شعبه اصلی)، آمستردام، برلین، استانبول، ملبورن، پاریس و سیدنی شروع به کار کرد. این مدرسه برنامه و خدمات متفاوتی را پیشنهاد می‌دهد؛ منجمله پیدا کردن شغل مورد رضایت، بهبود در روابط، دست یافتن به خونسردی، درک بهتر جهان. مدرسه همچنین خدماتی چون روان‌درمانی و فروشگاه حضوری را نیز ارائه می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

فسقلی جلد 41، کاتی کامپیوتری

7,000 تومان
این کتاب، دربرگیرنده‌ی 15 داستان جذاب است که شخصیت اصلی هر یک از آن‌ها دختر یا پسر کوچولویی است که یک ویژگی یا عادتی منفی دارد: لجباز است؛ زیادی غذا می‌خورد؛ بیش از حد تلویزیون تماشا می‌کند؛ خجالتی است؛ خبرچینی می‌کند؛ جیغ و داد راه می‌اندازد و... این داستان‌ها به‌گونه‌ای هستند که خواننده خردسال از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت داستان را حس می‌کند و متوجه زشتی کارش می‌شود. این کتاب برای کودکان پیش‌دبستانی و سال‌های اول و دوم دبستان منتشر شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.

هفت خان رستم

49,500 تومان
محسن دامادی ، زاده ۱۳۳۸ - کرمان، کارگردان و فیلم‌ نامه ‌نویس اهل ایران است. وی که بیشتر به عنوان فیلم‌نامه‌نویس شناخته می‌شود، سینمای حرفه‌ای را با فیلم «آپارتمان شماره ۱۳» به کارگردانی یدالله صمدی به عنوان نویسنده آغاز کرد.وی فعالیت هنری را با نگارش داستان های کوتاه آغاز کرد. او سینمای حرفه ای را با فیلم «آپارتمان شماره 13» به کارگردانی یدالله صمدی به عنوان نویسنده تجربه کرد.

کمدی تراژدی و دین (درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک)

290,000 تومان
درون‌مايه اثر پيش‌ رو بررسي شيوه‌ي رويارويي انسان‌ها با يك شكاف است: شكاف ميان چيزها آن‌گونه كه هستند و آن‌گونه كه بايد باشند. نويسند بر آن است تا روشن كند كه انسان‌ها چگونه مي‌توانند با اتخاذ چشم‌اندازي درست، به‌ جاي فرو غلتيدن و نابود شدن در اين شكاف، از كنار آن بگذرند يا دست‌ كم در حوالي آن سكنا گزينند.جان مورل شيوه‌ي واكنش انسان‌ها را به اين‌گونه ناهمخواني‌ها بسته به نوع نگرش آن‌ها مي‌دانند، به اينكه جهان و زندگي‌ خود را تراژيك مي‌بينند يا كميك. بنابراين، در اين‌جا تراژدي و كمدي نه به عنوان دوگونه ادبي‌، بلكه به عنوان دو شيوه‌ي نگرش به چيزها يا دو نوع جهان‌بيني بررسي‌ مي‌شوند. از اين رو شواهد كتاب بيش از آن‌كه ادبيات باشد از زندگي‌نامه‌ها، رويدادهاي تاريخي‌، و رفتارهاي روزمره گرفته شده است. اين كتاب ميتواند به ويژه براي پژوهشگران روا‌ن‌شناسي‌، جامعه‌شناسي، ادبيات و فلسفه سودمند باشد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت