جواهر شناسی سنگهای قیمتی جلد2

427,000 تومان

اقوام کهن این سرزمین، با اعتقادات فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی و سنتی خود جواهرات را مظهر قدرت و نور حیات را در تلألؤ سنگهای قیمتی می دیدند و به صور آیینی از این سنگها که قدرت جادویی برای آن متصور بودند استفاده می کردند.

درخشش و زیبایی جواهرات گرانبها از دورانهای پیش نیاکان ما را به سوی خود کشانده و این کشش تا امروز همچنان ادامه دارد. در این کتاب از زیباترین و باشکوه ترین و گرانبهاترین انواع سنگهای قیمتی، پدیده آتش درونی برلیان، رنگ سبز و جذاب و آرام بخش زمرد و رنگ آتشین یاقوت سرخ سخن به میان آمده است.

همچنین درباره بریل، سافیر، یاقوت زرد و سنگهای نیمه قیمتی چون لعل، زبرجد، کوراندوم، عقیق، فیروزه، لاجورد، یشم، مرجان، آکوامارین، ابسیدین، مروارید و … با توصیف ساختار آنها، از خواص فیزیکی چون تورق، استحکام، وزن مخصوص، فرم شکستگی، ضریب شکست، درخشش، جلا و شفافیت و از خواص اپتیکی، شکست دوگانه، چندرنگی، پراکندگی نور و پدیده فلورسانس و از خواص شیمیایی، مقاومت در برابر اسیدها، و شناخت ناخالصیها، طرق تشخیص و شناخت سنگهای طبیعی از مصنوعی و تفکیک آنها از سنگهای مشابه به تفصیل بیان شده است؛ در ضمن نمونه و شواهد باستانی و تاریخی از سنگهای قیمتی ـ که در گذشته از آنها بهره برداری می شد ـ ذکری به میان آمده است.

باشد که این کتاب جهت شناخت بهتر و عمیق تر دنیای باشکوه جواهرات سنگهای قیمتی با فراوانی نگینهای مصنوعی و شباهت فوق العاده آنها با سنگهای طبیعی مورد استفاده اربابان هنر و دانشجویان قرار گیرد.

 

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

جواهر شناسی سنگهای قیمتی جلد2

نویسنده
دکتر سوسن بیانی
مترجم
———
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 504
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 690 گرم
شابک
9789645307019
توضیحات تکمیلی
وزن 0.690 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جواهر شناسی سنگهای قیمتی جلد2”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ژاله کش

15,000 تومان

معرفی کتاب ژاله کش اثر ادویج دانتیکا

در وهلۀ اول با کتابی متشکل از 9 داستان که ظاهرا مستقل از یکدیگرند روبه رو هستیم، در فصل پایانی کتاب - داستان آخر با عنوان "ژاله کش" - متوجه میشویم که هر یک از این داستانها از زبان یکی از شخصیت های داستان آخر مطرح شده است و در واقع هر یک از این فصول قطعاتی از یک تصویر هستند. تصویری از گذشته ی مردی شکنجه گر
. نکتۀ جالب بخش آغازین کتاب ، پیام شخصی نویسنده به خوانندگان ایرانی است.
بر اساس موخره ی مترجم، ادیوج دانتیکا الگوی موفق نسل جوانی از نویسندگان غیرانگلیسی تبار است که در ادبیات انگلیسی زبان از دیگران پیشی گرفته اند.
این بانوی جوان نماد شاخص اختلاط نژادها در جهان معاصر است که توانسته درهم آمیختگی فرهنگ بومی و قومی خود را با فرهنگ کشور میزبان به زیبایی هر چه تمام تر در رسانه ی خود - ادبیات - به رخ بکشد. رمان ژاله کش، از ماجرای ساده ی بین دو نفر شروع میشود و کم کم بسط می یابد و در نهایت زندگی های بسیاری را در برمی گیرد. این داتسان، ریشه در اتفاقات مستند و تکان دهنده ای دارد که در برهه ای از تاریخ و در کشوری کوچک رخ داده است.
راویان ماجرا، یا خود مستقیما نقشی در آن وقایع داشته اند و در آن دوره زیسته اند و یا مهاجرانی هستند که میراث دردناک و تکان دهنده ی پدرانشان را تا آخر عمر با خود خواهند داشت. هر راوی، داستان را از زاویه ی دید خود و با قضاوت خود، بازگو میکند...

مهماني تلخ

70,000 تومان

در بخشی از کتاب مهمانی تلخ می‌خوانیم

با انگشت جلو را نشان داد. خواستم راه بیفتم که دیدم دنده عقب گرفت و به سرعت آمد طرفم. جلوام که رسید، زد روی ترمز، طوری که لاستیک‌ها چند سانتی روی آسفالت کشیده شدند. سرم را خم کردم و کنار شیشه‌ی نیمه پایین گفتم: « پارک‌وی. » با انگشت شست، صندلی عقب را نشان داد.

وقتی در را باز کردم، زنی که عقب نشسته بود، رفت کنار شیشه. سوار شدم. راننده زد توی دنده. گفت: « حالا تا نیایش بریم. » « من پیاده می شم. » خواستم دستگیره را بکشم که گفت: « بشین، آقاجون. بالاخره یه کاریش می‌کنیم. » برگشته بود. گفتم: « نمی خوام وسط راه تاکسی عوض کنم. » پایش را گذاشت روی گاز و ماشین از جایش کنده شد.

شاید هنوز بیست متر نرفته بود که گفت: « خیلی زود جوش می آری،آقا. » « جوش نمی آرم. گفتم که نمی خوام تاکسی عوض کنم. » « اصلاً اون جا که شما وایساده بودی تا صبح هم کسی سوارت نمی‌کرد. » از توی آینه نگاهی به من انداخت.

بعد سرش را چرخاند طرف مردی که صندلی جلو نشسته بود. گفت: « شما دیدینش، آقا؟ » مرد بی آن که نگاهش کند، گفت: « من اصلاً حواسم به خیابون نبود.» زن گفت: « من دست شونو دیدم. » « آره، منم همون یه دستو دیدم که از لای درخت ها اومده بود بیرون. معلوم می شه شما هم مثل من حواس تون خیلی جَمعه. » گفتم: « می خواستین بیام وایسم وسط اتوبان؟ »

« دیگه آخه شما هم خیلی رفته بودی کنار. تا آدم می اومد بفهمه چی به چیه، پنجاه متر رفته بودجلو. » مردی که جلو نشسته بود، گفت: « اتفاقاً ایشون کار درستی کردن. تو این شهر تا بخوای جوون الکی خوش هست. می زنن به آدم و درمی رن. بعدش هم هیچی به هیچی. جنازه ت افتاده وسط اتوبان. » زن گفت: « آره، واقعاً. » کیفش را که گذاشته بود روی زانویش، باز کرد و دستمالی بیرون آورد

 گفت: « اگه تا پارک وی می رین، من هم می آم. » راننده از توی آینه نگاهش کرد. « تا تجریش هم بخواین می رم. می خوام برم اون جا بنزین بزنم.«من همون پارک وی پیاده می شم.» دوباره توی آینه نگاهش کرد. گفت: «رو چشمم، خانم.» لبخند زد.

کمی بعد، وقتی داشتیم به پل گیشا نزدیک می شدیم، راننده شیشه اش را تا آخر پایین کشید. آرنجش را گذاشت لب پنجره و به ماشین بغلی نگاه کرد که داشت نزدیک ما حرکت می کرد. از پنجره‌ی بازش صدای آهنگ ملایمی به گوش می‌رسید.

گفت: «لامسب، انگار نه انگار پاییز شده. هوا از تابستون هم گرم تره». دست راستش را گذاشت به صورتش. حدس زدم دارد با سبیلش ور می‌رود. باز توی آینه نگاهی به من انداخت. وقتی دید حواسم به اوست، نگاهش را دزدید. با این حال هنوز چشم‌های ریزش پیدا بود.

ققنوس و قمری و شکایت عاشق

44,000 تومان

معرفی کتاب ققنوس و قمری/شکایت عاشق اثر ویلیام شکسپیر

کتاب «ققنوس و قمری/شکایت عاشق» یک شعر تمثیلی از ویلیام شکسپیر است که برای اولین بار در سال 1601 به عنوان مکمل اثر طولانی تر، شهید عشق، اثر رابرت چستر منتشر شد.
شعری که از آن به عنوان «نخستین شعر متافیزیکی بزرگ منتشر شده» نام برده شده است، تعابیر متضاد بسیاری دارد.
عنوان " ققنوس و قمری " یک برچسب معمولی است. همانطور که منتشر شد، شعر بدون عنوان بود. این عنوان از دو پرنده نام می برد: ققنوس اساطیری و و قمری گرفته شده است. این شعر تشییع جنازه‌ای را توصیف می‌کند که برای ققنوس و قمری درگذشته ترتیب داده شده است، که برخی از پرندگان به آن دعوت شده‌اند، اما برخی دیگر حذف شده‌اند. ققنوس و قمری به ترتیب نمادهای کمال و عشق فداکار هستند.
ویژگی سنتی ققنوس این است که وقتی می میرد، به زندگی باز می گردد و از خاکستر تجسم قبلی خود برمی خیزد. در مقابل، قمری فانی است.
این شعر بیان می کند که عشق به پرندگان وحدت کاملی را ایجاد کرد که فراتر از همه منطق و واقعیت های مادی بود. این شاهکار با دعایی برای عاشقان مرده به پایان می رسد.
سفارش:4
باقی مانده:4

فلسفه اخلاق در تفکر غرب: از دیدگاه السدیر مک اینتایر

21,000 تومان
این کتاب با عنوان فلسفه اخلاق در تفکر غرب حاصل پژوهش یکی از اعضای هیأت علمی این مرکز است که در عین آنکه اثری مبنایی به شمار می‌رود، می‌تواند به عنوان کتابی کمک‌درسی در عرصه فلسفه اخلاق مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد و در عین حال فصلهای دوم، چهارم و ششم آن نیز می‌تواند برای درس «آشنایی با فلسفه اخلاق در تفکر غرب» در مقطع کارشناسی مورد استفاده واقع شود.

فهرست:

مدخل مقدمه بخش اول: سنت ارسطویی در فلسفه اخلاق فصل اول: پیشینه ارسطوگرایی فصل دوم: ارسطوگرایی فصل سوم: تداوم ارسطوگرایی در قرون وسطی بخش دوم: عصر روشنگری و مدرنیسم فصل چهارم: فروپاشی پایه‌های دین و اخلاق سنتی و تلاشهای نافرجام برای نجات آن فصل پنجم: ویژگیهای اخلاق و سیاست مدرنیته و پیامدهای آن فصل ششم: لیبرالیسم بخش سوم: پسامدرنیسم و اصلاحات مک‌اینتایر فصل هفتم: بازنگری و اصلاحات در ارسطوگرایی فصل هشتم: نقد و بررسی

عشق روي پياده رو

180,000 تومان

قسمتی از متن کتاب عشق روی پیاده رو

ملافه را روی محسن می‌کشم و عینک کوچک ستاره را از چشم‌هاش برمی‌دارم. چراغ را خاموش می‌کنم و به رخت خواب می‌روم. شاید امشب خواب زودتر سراغم بیاید. اما نمی‌آید. چراغ را که خاموش می‌کنم انگار به دنیای دیگری می‌روم. همه چیز به نظرم غیب می‌شود و هیچ چیز نمی‌بینم. حتی محسن و ستاره را که کنارم خوابیده‌اند. بعد همه چیز می‌شود ابراهیم. خیلی سعی می‌کنم افکارم را به کارهای روزمره‌ای که انجام داده‌ام مشغول کنم. به مدیر و مدرسه و بچه‌های کلاس. اما ذهنم مثل اسب چموشی رو برمی‌گرداند و ابراهیم می‌پرد درست وسط کلاس. آن‌گاه ذهن را از تصاویر آشفته و آميخته به ابراهیم می‌تکانم تا ابراهیم هم پاک شود و خیال به جایی برود که ابراهیم نباشد. به بعد از ظهر که بی بی صدیقه از روضه آمده بود؟ آمده بود تا عروسکی که برای ستاره خریده بود به او بدهد یا کار دیگری داشت؟ آمده بود به دخترش، نرگس خانم، سر بزند یا عروسک و نرگس خانم بهانه بودند تا آن یک جمله را به من بگوید و برود؟ بی بی صدیقه از آن خبره‌ها است. هزار و یک مقدمه می‌چیند تاحرفی را به غیر مستقیم‌ترین شکلش بزند. از وقتی ابراهیم شهید شده بود بیش‌تر سر می‌زد تا هم به دخترش نرگس خانم، که حالا مادر شهید شده بود. دل‌داری داده باشد و هم به من که در واقع عروس دخترش بودم. چه بود آن جمله؟ «امروز نشد فردا، این یکی نشد دیگری، گله چوپون می‌خواد، زن باید صاحاب داشته باشه.»
سفارش:1
باقی مانده:1

ماجراهای ژان و ژان و… ژان! 3/ سوپ ماهی قرمز

25,000 تومان
این‌بار ژان‌ها و پدر و مادرشان بالاخره اسباب‌کشی کردند؛ اما با وجود یک خروس جنگی، همسایه‌ای با گوش‌های سنگین، کلاشینکف سیب‌زمینی، مهمانی غافل‌گیرکننده و زد و خورد با گروه کاستورها، زندگی جدیدشان در شهر جدید حالاحالاها رنگ آرامش به خود نمی‌گیرد؛ البته شانس آورده‌اند که بابای همه‌فن‌حریف و مامان خیلی منظمی دارند!