جویندگان سرنخ 3/ پرونده‌ی سرقت میمونیزا

29,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب جویندگان سرنخ 3 اثر ترسا بلانچ گاسول

( پپا و مکسی ) از وقتی خیلی کوچولو بودند با هم دوست اند. آن ها یک شرکت کارآگاهی دارند و توی شرکت شان به پرونده های عجیب و غریب و مشکوک رسیدگی می کنند.
( پولگاس ) سگ شکاری آژانس و ( ببیتو )با پستانک جادویی اش در حل پرونده ها به آن ها کمک می کنند.
در این داستان تابلوی میمونیزا اثر معروف و ارزشمند نقاش بزرگ ایتالیایی، (لئوناردو داوینچی ) دزدیده شده است. هیچ کس هیچ سرنخی از دزد ها ندارد.
در صحنه جرم هم تقریبا هیچ نشانه و سرنخی نیست.
هیچی به جز یک پر رنگ و وارنگ طوطی.
فکر می کنید پپا و مکسی می توانند دزد را گیر بیندازند و نقاشی را به موزه برگردانند و…

پِپا و مَکسی از وقتی خیلی کوچولو بودند با هم دوست‌اند. آن‌ها یک شرکت کارآگاهی دارند و توی شرکتشان به پرونده‌های عجیب‌وغریب و مشکوک رسیدگی می‌کنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

جویندگان سرنخ 3/ پرونده‌ی سرقت میمونیزا

نویسنده
ترسا بلانچ گاسول
مترجم
پیام ابراهیمی
نوبت چاپ
تعداد صفحات 96
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222042950
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “جویندگان سرنخ 3/ پرونده‌ی سرقت میمونیزا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تت‌ها

110,000 تومان

معرفی کتاب تت‌ها

کتاب تت‌ها داستانی گروتسک، طنز و ابزورد است که در پس آن، حکومت‌های تمامیت‌خواه نقد می‌شوند. این داستان، خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که زندگی آرام و بی‌دردسری دارند؛ تا اینکه سرگرد وارّو وارد داستان می‌شود. کسی که از خانواده‌ی تت‌ها، درخواست‌های غیرمعقولی دارد. ایشتوان ارکنی برای نوشتن این کتاب جایزه‌ی بزرگ طنز سیاه پاریس را در سال 1969 از آن خود کرد.

درباره‌ی کتاب تت‌ها

داستان کتاب تت‌ها (The Toth Family) نوشته‌ی ایشتوان ارکنی (István Örkény) از این قرار است: آقای لایوس تت که فرد محترمی به حساب می‌آید، همراه با خانواده‌اش زندگی بی‌دردسری را در روستا دارند. تا اینکه پسر خانواده به جنگ در جبهه‌ی روسیه فراخوانده می‌شود و در نامه‌ای به خانواده‌اش نوید می‌دهد که توانسته سرگرد فرمانده‌شان را راضی کند برای تمدد اعصاب به روستای آن‌ها بیاید. خانواده‌ی تت خیلی سریع برای پذیرایی از سرگرد دست‌به‌کار می‌شوند؛ به این امید که سرگرد در ازای این پذیرایی، شرایط بهتری را در جبهه‌ی جنگ برای پسرشان فراهم کند. اما آن‌ها نمی‌دانند که خبری هولناک انتظارشان را می‌کشد. اما چرا خبر به این مهمی به تت‌ها نمی‌رسد؟ پستچی‌ای را تصور کنید که وسواس قرینگی دارد و فقط باید از وسط خط فرضی راه شوسه بگذرد. اگر کسی بی‌صبرانه منتظر خبری از عزیزانش باشد،‌ به‌جای آن‌که نامه را سریعاً برساند، یک روز آن را دیرتر می‌رساند. اگر از کسی خوشش نیاید، نامه را اصلاً به دستش نمی‌رساند. و اگر کسی را خیلی دوست داشته باشد، فقط نامه‌هایی را به او می‌رساند که حاوی خبری خوش باشند. و از قضا لایوش تت از افراد مورد علاقه‌اش بود. پس طبیعی است که خبر بدی را که دارد هرگز به او نرساند؛ اما خبر آمدن سرگرد مافوق پسر را با سرعت هرچه تمام‌تر به لایوش تت برساند و زندگی‌ او را از این رو به آن رو کند. اما ایشتوان ارکنی غافلگیری‌های دیگری نیز در کتاب تت‌ها دارد.
سفارش:0
باقی مانده:2

غريبه اي در قصر

120,000 تومان

معرفی کتاب غریبه ای در قصر اثر مارک تواین

کتاب غریبه ای در قصر، رمانی نوشته ی مارک تواین است که نخستین بار در سال 1889 منتشر شد. داستان این رمان با شخصیتی به نام هنک مورگان آغاز می شود که در قرن نوزدهم، مکانیکی ماهر در یک کارخانه ی اسلحه سازی در نیوانگلند است.
در یک دعوا، ضربه ای به سر هنک وارد می شود و وقتی این شخصیت به هوش می آید، می بیند که در قصر پادشاه افسانه ای انگلستان، شاه آرتور، قرار دارد و شوالیه ها و جادوگرها دورش را گرفته اند.
هنک که از جهل و خرافات موجود در فرهنگ افراد دور و برش به ستوه آمده، تصمیم می گیرد از طریق آشنا کردن آن ها با تحصیل و تکنولوژی، کمی از جهالتشان بکاهد.
تواین در کتاب غریبه ای در قصر، این سوال را مطرح می کند که آیا پیشرفت در امور مادی، لزوما به معنای داشتن زندگی بهتری است؟

داستان‌های خانه‌درختی 5/ خانه‌درختی 65طبقه

230,000 تومان
داستان‌های خانه درختی 5: خانه درختی 65 طبقه مجموعه «داستان‌های خانه درختی» مجموعه‌ای جذاب و خواندنی که برای کودکان و نوجوانان 9 تا 16 ساله مناسب و مفید است. مجموعه داستان با اتفاقاتش شما را می‌خنداند و با عجایب تازه‌ای روبه‌رو می‌کند. شاید دوست داشته باشید، از داستان بیشتر بدانید: پس با هم قسمتی از کتاب را می‌خوانیم: «اندی از تری می‌‌پرسد جواز ساخت خانه‌درختی 65 طبقه را از اداره‌ی جواز گرفته یا نه؟ تری می‌گوید: نه! همان‌موقع بازرس اداره‌ی جواز به خانه‌درختی می‌آید و بعد از بازرسی همه‌ طبقه‌ها اعلام می‌کند که این خانه استاندارد نیست و باید خراب شود. اندی و تری تصمیم می‌گیرند با ماشین زمانشان به شش سال و نیم قبل برگردند...» برای دانستن ماجرای «اندی و تری» بهتر است، زودتر کتاب را مطالعه کنید و لذت ببرید. ناگفته نماند: «تری دنتون» داستان را تصویرگری کرده است و «آنیتا یار محمدی» نیز «داستان‌های خانه درختی5: خانه درختی65 طبقه» را به فارسی برگردانده است.
اندی از تری می‌‌پرسد جواز ساخت خانه‌درختی 65 طبقه را از اداره‌ی جواز گرفته یا نه؟
تری می‌گوید: نه! همان‌موقع بازرس اداره‌ی جواز به خانه‌درختی می‌آید و بعد از بازرسی همه‌ی طبقه‌ها اعلام می‌کند که این خانه استاندارد نیست و باید خراب شود. اندی و تری تصمیم می‌گیرند با ماشین زمانشان به شش سال و نیم قبل برگردند تا بتوانند قبل از ساخت خانه‌درختی جواز بگیرند. اما...
سفارش:2
باقی مانده:1

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 2: سرانجام دوباره دزدیده شدم!

80,000 تومان

در بخشی از کتاب من و دار و دسته راهزن‌ها - جلد دوم می‌خوانیم

آزادی راهزنی چنان طعم باشکوهی دارد که من حتی جرئت نکرده بودم به آن فکر کنم. عضلات شکمم واقعاً به این خنده‌‏ها نیاز داشتند. دستگاه گوارشم در انتظار ساندویچ راهزنی و آب‏نبات‌‏های تازه‌غارت‌شده بود. ریتم طبیعی شبانه‌‏روزیم دلتنگ شب‏‌نشینی‌‏ها و بیدار شدن‌های دیروقتِ صبح بود. دلتنگ زمان‏‌هایی که کَلّه درِ گوشم جوک‏‌های خنده‏‌دار زمزمه می‌‏کرد و من از شکاف چادر، علف‏‌هایی را تماشا می‌‏کردم که در باد می‌‏رقصیدند. دلم برای آتش اردوگاه و داستان‌‏های پُرهیجان و واقعی راهزن‌‏های پارسال لک زده بود. با همه‌‏ی وجود دلتنگ حوادث غیرمنتظره و پُررمزورازی بودم که روزانه در زندگی راهزن‌‏ها اتفاق می‏‌افتاد. خانواده‏‌ی پیرات نگذاشتند آن‏قدرها هم برای شروع دوباره انتظار بکشم. فن جدیدی را امتحان کردیم که زیرمجموعه‌‏ی مدل راهزنی رو در رو بود و عملیات دختری در خطر نام داشت. باید با کوله‏‌پشتیِ هِلو کیتی و جعبه‏‌ی ویولنم کنار جاده می‏‌ایستادم و تا آن‏جا که می‌‏توانستم قیافه‌‏ی دختر تنها و غمگین به خود می‌‏گرفتم. ویولن داخل جعبه نبود. آن را در جای خوبی در ماشین راهزنی پنهان کرده بودم. اگر دیوانه‌‏ای می‌‏آمد و ترمز نمی‌‏گرفت، مجبور بودم بپرم وسطِ جدول. باید نقش دختری را بازی می‌‏کردم که می‏‌خواسته با اتواستاپ خودش را به خانه برساند، اما وسط راه قال گذاشته شده. حتی برای این‏که جوان‏‌تر به نظر بیایم، هیلدا موهام را بافته بود. هِلّه خندید و ادای چشم‏‌های بامبی‌وار و صدای جیغ‏‌جیغوی من را درآورد. وقتی در ماشین نشسته بودیم و چشم‏‌هامان در پی جای مناسبی برای غارتِ بعدی بود، گفت: «چه شانسی آوردی پارسال دزدیدیمت.»

مجوس

790,000 تومان

در بخشی از کتاب مجوس می‌خوانیم

آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخل‌ها هم به نظر کلافه می‌آمدند، تمام انسانیتِ انسان‌ها عقب نشسته بود پشت پوست‌های تیره و عینک‌های حتی تیره‌تر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابان‌ها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پرده‌ی کشیده‌ی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابل‌تحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون می‌کرد. ساعات ملال‌آور بعدازظهر کش می‌آمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیک‌تر می‌شد انگیزه‌ام را بیش‌تر از دست می‌دادم. می‌دانستم فقط از سر لج‌بازی آمده‌ام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پست‌فطرتی‌ام را بدل کرد به احساس گناه. به‌هرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطه‌ی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمی‌کردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمی‌خواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم می‌رساند؛ کاری می‌کردم دلش به حالم بسوزد و فاصله‌ام را با او حفظ می‌کردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبه‌روی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظه‌به‌لحظه مضطرب‌تر می‌شوم. چندین مهمان‌دار سریع از جلوم گذشتند شق‌ورق، مرتب، به شکلی حرفه‌ای زیبا، بیش‌تر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آن‌جا بود با لباس‌فُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوه‌ای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطی‌اش می‌آمد.
سفارش:0
باقی مانده:1

شاهنامه‌ی فردوسی به نثر (جلد 10، بخش 2): پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار

85,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 10: از پادشاهی لهراسب تا پایان هفت خوان اسفندیار می‌خوانیم

داستان کتایون دختر قیصر تقدیر چنان بود که در این موقع قیصر متوجه شد که دخترش جا افتاده و بخت و اقبالش بلندی گرفته و فهمید که زمان شوهرکردن اوست. پس بزرگان دانشمند و رایزن را در کاخش جمع کرد و هرکس دیگری را که درخور دخترش بود از آن نام‌آوران بالنده، در کاخ جمع کرد و دختر ماهرویش هم در میان آن‌ها به قصد انتخاب جفت می‌گشت. کنیزان دورش را گرفته بودند و او در میان آن جمع کسی را به مردی نمی‌دید. در سراپرده‌ی قیصر، سه دختر نام‌آور بودند که در قد‌و‌بالا و چهره و در آهستگی و سزاواری و شایستگی نظیر نداشتند. نام دختر بزرگ‌تر کتایون و بسیار خردمند و پاک‌نهاد و شادکام بود. کتایون یک شب در خواب دید که تمام کشور از آفتاب روشن شد و جمعی از مردان پدیدار شدند که از انبوه مردم جدا بودند. سرور آن انجمن بیگانه‌ای دل‌افروز و فرزانه بود که قد سرو و صورتی ماهگونه داشت و درخور تخت شاهی بود. کتایون دسته‌گلی به او داد و وقتی از او بازستاند، آن دسته‌گل پُررنگ‌و‌بو شد. سحرگاه وقتی خورشید طلوع کرد و تمام نامداران از خواب بیدار شدند، قیصر بزرگ، هرکس را که دلاور و بزرگ بود جمع کرد و همه را به شادی در بارگاهش نشاند و بعد پریچهره‌ی خود را فرا‌خواند. کتایون با شصت کنیز، در‌حالی‌که دسته‌گلی به‌دست داشت، به بارگاه پدر رفت و آن‌قدر در میان آن جمع گشت که خسته شد؛ امّا از میان آن‌ها، هیچ‌کس را نپسندید. پس خرامان و گریان و در‌حالی‌که طالب یافتن جفتش بود، عزم رفتن به سراپرده کرد. همان موقع زمین مانند پَر زاغ سیاه شد، تا این‌که ماه همچون چراغی از سر کوه برآمد.

فهرست مطالب کتاب

پادشاهی لهراسب پادشاهی گشتاسب هفت‌خوان اسفندیار